امپرسیونیسم آمریکایی: مفاهیم، سبک ها و روندها
طبیعت آمریکایی
قصد امپرسیونیسم فرانسوی این بود که یک عکس فوری زودگذر، یا نمایشی از ادراک هنرمند از یک مکان به جای یک مطالعه دقیق، ثبت کند. امپرسیونیستها مکانهای بیش از حد رمانتیک یا خارقالعاده را برای نقاشیهای خود انتخاب نمیکردند، بلکه بر روی فضاهای روزمره مانند شهرها، باغها و مکانهای سرگرمی محبوب تمرکز میکردند.
هنگامی که امپرسیونیسم به آمریکا آمد، هنرمندان به طور مشابه به ثبت تأثیرات زودگذر و به تصویر کشیدن صحنه های زندگی روزمره علاقه داشتند. با این حال، آنها همچنین به چیزی فراتر از اهداف همتایان فرانسوی خود علاقه داشتند، و آن تصرف مکان هایی بود که حس هویت ملی را ارائه می کرد. برای بسیاری از هنرمندان، مانند چایلد حسام، نقاشی صحنههایی از طبیعت آمریکایی فرصتی برای متمایز کردن آثارشان از امپرسیونیسم اروپایی بود. همچنین تداومی را از مدرسه رودخانه هادسون، که چشم انداز آمریکا را به عنوان نقطه افتخار و شکوه ملی جشن می گرفت، فراهم کرد. نقاشان آمریکایی با به تصویر کشیدن شگفتی های طبیعی کشور، به ویژه آنهایی که در اطراف برخی از مستعمرات هنرمندان تأسیس شده در دهه 1880 یافت می شوند، یک امپرسیونیسم میهن پرستانه را توسعه دادند.
برگشتن به خانه
فضاهای داخلی و خانواده موضوع اصلی بسیاری از امپرسیونیست های آمریکایی بود، همانطور که برای همتایان فرانسوی آنها (به ویژه برت موریسو و ادگار دگا) بود. حامیان تصاویر رنگارنگ و هماهنگ از آرامش خانگی را، اغلب به عنوان پادزهری برای واقعیتهای خشنتر زندگی صنعتی و شهری، پذیرفتند. نقاشی های مری کاسات از فضای داخلی صمیمی و همراهی زنانه الهام بخش امپرسیونیست های آمریکایی از هر دو جنس بود. نقاشی های ادموند تاربل تأثیر این نمونه های خانگی آرام و زیبایی صحنه های ساده زندگی روزمره را نشان می دهد.
باغ ها و پارک ها
بسیاری از امپرسیونیست های آمریکایی مانند اسلاف فرانسوی خود، صحنه هایی را که در باغ ها و پارک ها اتفاق می افتاد، نقاشی کردند. با این حال، در حالی که نقاشیهای باغ مونه اغلب بر اساس رنگهای پر جنب و جوش و ترکیببندیهای غیرعادی ارائه میشدند (فرم و رنگ ممتاز نسبت به موضوع)، بسیاری از آمریکاییها عمیقتر از نمونه رنوار الهام گرفتند، که بر تعاملات اجتماعی در حال تغییر متمرکز بود. در این فضاها برای مثال، در آثار ادموند تاربل یا ویلیام مریت چیس، این فضاها پسزمینهای را برای زنان در اوقات فراغت، لذت بردن از طبیعت در محیطی کنترلشده و امن ارائه میداد. امتدادی از فضای داخلی زیبا و نمایش های داخلی خانه، باغ ها و پارک ها با دقت طراحی شده اند تا محیطی از آرامش و آرامش مجلل را فراهم کنند.
تحولات بعدی - پس از امپرسیونیسم آمریکایی
پس از افزایش شدید محبوبیت و اعتبار، امپرسیونیسم آمریکایی به سرعت جایگزین هنر آکادمیک به عنوان هنر مورد علاقه مجموعه داران شد. با این حال، اعتبار فزاینده آن به سرعت با نمایش اسلحه 1913 متوقف شد، که هنرهای تجربی بیشتری را از اروپا (از جمله فووها و کوبیست ها) و آمریکا (از جمله انتزاعات حلقه هنرمندان استیگلیتز و رئالیسم مکتب اشکان) به نمایش گذاشت. برای بسیاری از مجموعه داران هنر مدرن و معاصر، امپرسیونیسم آمریکایی منسوخ و محافظه کار شد.
با این حال، علیرغم سقوط آن از آوانگارد، بسیاری از مستعمرات هنرمندان که در آن امپرسیونیسم آمریکایی شکوفا شده بود، تا دهه 1920 همچنان مراکز کلیدی بودند. بسیاری از هنرمندان، مانند چایلد حسام و ویلیام مریت چیس، به کار در این سبک ادامه دادند، که توسط بازار قدیمیتر حمایت میشد که به جای سبکهای مفهومی آوانگارد، به آثار بصری دلپذیرتری نیاز داشت.
معرفی تابوی "زنی نشسته با کودکی در آغوشش" اثری از مری کاسات
اگرچه او سبک نقاشی خود را همراه با هنرمندانی مانند دگا و کامیل پیسارو توسعه داد، موقعیت کاسات هم به عنوان یک زن و هم به عنوان یک آمریکایی او را به عنوان یک فرد خارجی قرار داد. در حالی که او به اندازه همکار فرانسویتبارش، برت موریسو، از نظر جنسیت محدود نمیشد، کاسات تمایل داشت سوژههای زنانه و فضای داخلی خانه را به نمایش بگذارد. کاسات که نمیتوانست از زمینهای مسابقه، آکادمیهای رقص و کافههای مورد علاقه همتایان مرد خود بازدید کند، فضاها و صحنههایی را که در میان آشنایانش به راحتی به آنها دسترسی داشت، نقاشی میکرد.
اگرچه کاسات دو سال را در آکادمی هنرهای زیبای پنسیلوانیا گذراند، اما آثار او بیش از همه تحت تأثیر دوران او در اروپا قرار گرفت. او هنرهای آکادمیک را نزد ژان لئون ژروم در پاریس در طول دهه 1860 خواند، اما هنگامی که در سال 1874 به فرانسه بازگشت، از نزدیک با گروه فرانسوی ارتباط برقرار کرد و کار خود را با آنها در موارد متعدد نشان داد. شایان ذکر است، آثار کاسات همچنین در اولین نمایشگاه بزرگ آثار امپرسیونیست فرانسوی در ایالات متحده به نمایش گذاشته شد و موقعیت او را به عنوان هنرمندی که پلی بین امپرسیونیسم فرانسوی و آمریکایی ایجاد کرد، تثبیت کرد.
کاسات اغلب تصاویری از مادران به همراه فرزندانشان نقاشی میکرد، موضوعی که اغلب بهعنوان نسخهای سکولار از تصاویر مذهبی با حضور مریم باکره با فرزند مسیح درک میشد. با این حال، کاسات به جای به یاد ماندن چهره های خود، بر ویژگی های داخلی هر صحنه تأکید می کند. به عنوان مثال، وسعت بزرگ پیش زمینه را در نظر بگیرید که توسط صندلی راحتی که مادر در آن نشسته است، اشغال شده است. اگرچه اتاق در واقع مبله نسبتاً کم است، ارائه صندلی و پارچ آب توسط Cassatt این تصور را ایجاد می کند که یک خانه راحت بورژوایی، و به ویژه فضای منحصر به فرد زنانه که برای مراقبت از کودکان استفاده می شود. این نقاشی تا حدی به این دلیل قابل توجه است که زن از بیننده نگاه می کند. این هم زن را ناشناس می کند و هم این تصور را ایجاد می کند که مادر و فرزند در فضایی خصوصی و صمیمی زندگی می کنند که بیننده نمی تواند آن را به اشتراک بگذارد. کاسات به امپرسیونیستهای آمریکایی الگویی برای نقاشی صحنههای آرام آرامش داخلی، موضوعی کلیدی برای گروه، پیشنهاد کرد.
“تمامی محتوا مندرج در سایت متعلق به رسانه ریتم آهنگ می باشد و هرگونه کپی برداری با ذکر منبع بلامانع است.”