آغاز امپرسیونیسم آمریکایی
عصر جدیدی برای هنر آمریکایی
با پایان جنگ داخلی و دوران جدیدی از شکوفایی آمریکا، ثروتمندان خانه های بزرگی ساختند تا موفقیت خود را به نمایش بگذارند. آنها برای نشان دادن ذائقه جهان وطنی خود، این عمارت ها را با مبلمان و آثار هنری وارداتی از اروپا مبله کردند. اگرچه هنرمندان آمریکایی مانند مدرسه رودخانه هادسون و تونالیستها سبکهای ملی متمایزی را توسعه داده بودند، نقاشیهای آنها قیمتهای هنر اروپایی را نداشت. هنر آمریکایی مد روز یا پیچیده تلقی نمی شد. برای تبدیل شدن به یک هنرمند محترم، لازم بود آمریکایی ها در مدارس هنری معروف لندن و پاریس آموزش ببینند و سبک های آکادمیک تدریس شده در آنجا را بپذیرند.
امپرسیونیست های فرانسوی
با این حال، در دهه 1870، آکادمیک گرایی توسط آوانگاردهای نوظهور، به ویژه در فرانسه، در معرض تهدید قرار گرفت. گروه امپرسیونیست برای اولین بار در سال 1874 با هم ظاهر شدند. اگرچه سبک ها و مقاصد آنها متفاوت بود، امپرسیونیست ها در رد سالن سنتی پاریس و سنت آکادمیک قدیمی آن متحد شدند. به طور کلی، زیباییشناسی امپرسیونیستها پدیدار شد که به دلیل استفاده از قلمموهای شل و ترکیب رنگ تجربی، با تمرکز جدید بر تأثیرات نور، قابل توجه بود. علاوه بر این، امپرسیونیست ها به این جلوه های نوری علاقه مند بودند تا روایت ها. آنها صحنه های زندگی روزمره و زیبایی طبیعی را بر موضوعات برجسته نقاشی سنتی برتری دادند.
ظهور امپرسیونیست های آمریکایی
جالب اینجاست که هم هنرمندان آمریکایی و هم خریداران آمریکایی، امپرسیونیسم را رد کردند، حتی وقتی این سبک مورد توجه منتقدان فرانسوی قرار گرفت. آمریکاییها که به اصول هنر آکادمیک تلقین شده بودند، امپرسیونیسم را در رد هنرهای زیبا بسیار رادیکال میدانستند. در بیشتر دهههای 1870 و 1880، هنرمندان آمریکایی در اروپا از سبکهای سنتیتر نقاشی پیروی میکردند که در خانه محبوب (و قابل فروش) باقی ماندند. در این دهه ها شروع یک بازار هنری فعال در ایالات متحده بود، جایی که تعداد فزاینده ای از دلالان آثار هنری شروع به نمایش آثار هنرمندان آمریکایی و نام های شناخته شده از اروپا کردند. بازار طرفدار هنرمندانی بود که نسخه آمریکایی از گرایشهای نقاشی اروپا را ارائه میکردند و نوعی ملیگرایی و جهانوطنگرایی را در هم میآمیخت. در طی این سال ها، تعدادی مجلات هنری و نشریات ادواری تأسیس شد که به افراد خبره و آماتور اجازه می داد پیشرفت های هنری را در داخل و خارج از کشور دنبال کنند.
با گذشت زمان، تردید آمریکایی ها در مورد امپرسیونیسم شروع به کاهش کرد، به ویژه هنگامی که بینندگان بیشتر به انتزاعات سبک عادت کردند. چند هنرمند بیباک آمریکایی جزو اولین خارجیهایی بودند که نوآوریهای امپرسیونیسم فرانسوی را پذیرفتند (بهویژه مری کاسات، جان سینگر سارجنت، و جیمز ابوت مکنیل ویستلر) و آثارشان در خانه محبوبیت یافت. سپس، با ورود آثار امپرسیونیستهای فرانسوی به ایالات متحده، آنها حمایت گروه کوچکی از آمریکاییها را پیدا کردند که اولین خریداران عمده این سبک بودند.
هنرمندان آمریکایی در اروپا
در حالی که اکثر هنرمندان آمریکایی در ابتدا سبک امپرسیونیستی را رد کردند، چند استثنای کلیدی وجود داشت. ویسلر و سارجنت در امپرسیونیسم رویکردی مشابه کاوش های خود در مورد رنگ ها و موضوعات روزمره پیدا کردند. ویسلر که متولد آمریکا بود، بیشتر دوران حرفه ای خود را در لندن گذراند، اما ارتباطات قوی با پاریس، جایی که در آن آموزش دیده بود، حفظ کرد. او حتی توسط ادگار دگا دعوت شد تا آثار خود را با اولین نمایشگاه امپرسیونیست فرانسوی در سال 1874 به نمایش بگذارد (پیشنهادی که ویسلر رد کرد). ویسلر چندین حامی مهم و آشنای با نفوذ در ایالات متحده داشت، از جمله نقاش ویلیام مریت چیس. سارجنت، آمریکایی دیگری که در پاریس آموزش دیده و در لندن زندگی میکرد، نیز مجرای امپرسیونیسم برای دستیابی به مخاطبان آمریکایی بود. سارجنت چندین سفر حرفه ای به ایالات متحده داشت و در آنجا تعدادی پرتره و آثاری به سبک امپرسیونیستی کشید.
از آنجایی که نه ویستلر و نه سارجنت به طور کامل جنبش امپرسیونیستی را پذیرفتند و ترجیح دادند استقلال خود را حفظ کنند، مری کاسات اولین و برجسته ترین امپرسیونیست آمریکایی شد که به محبوبیت این سبک کمک کرد. او که در پنسیلوانیا به دنیا آمد، در سال 1866 به پاریس نقل مکان کرد و در آنجا به شدت در جنبش امپرسیونیستی در اروپا جای گرفت و بیشترین ارتباط را با دگا داشت. او چندین بار کار خود را با گروه امپرسیونیست به نمایش گذاشت و تا زمان مرگش در سال 1926 در فرانسه ماند. فروش نقاشیهای او به مشتریان آمریکایی باعث ایجاد تقاضا برای آثار امپرسیونیستی در ایالات متحده شد.
“تمامی محتوا مندرج در سایت متعلق به رسانه ریتم آهنگ می باشد و هرگونه کپی برداری با ذکر منبع بلامانع است.”