ریتم آهنگ

بیوگرافی مکس بکمن؛ نقاش آلمانی

بیوگرافی مکس بکمن؛ نقاش آلمانی

بیوگرافی مکس بکمن

دوران کودکی

ماکس بکمن در لایپزیگ آلمان به دنیا آمد و بزرگ شد و کوچک‌ترین فرزند از سه فرزند خانواده‌ای از طبقه متوسط ​​است. پدرش، کارل بکمن، یک تاجر غلات بود که در سال 1894 درگذشت. مادرش، آنتوان بکمن، خانواده را به براونشوایگ نقل مکان کرد، جایی که مکس برای چندین سال بعد با مادر و برادرش زندگی کرد. او در چند مؤسسه آموزشی خصوصی، از جمله یک مدرسه شبانه روزی که توسط یک وزیر پروتستان اداره می شد، رفت و در ده سالگی به طرز بدنامی از آنجا گریخت.

 

مکس در ابتدا به هنر علاقه نشان داد و اغلب با ساختن طرح‌ها و ارسال آن‌ها در بین دانش‌آموزان کلاس درس را مختل می‌کرد. اولین سلف پرتره او مربوط به حدود سال 1898 است، زمانی که او نوجوان بود و نشان می دهد که بکمن در سنین پایین چقدر به هنرهای تجسمی اختصاص داشت. او قصد داشت حرفه هنری را دنبال کند و علیرغم اعتراض اعضای خانواده‌اش، در سال 1898 برای آکادمی هنرهای زیبا در درسدن درخواست داد، اما موفق به دریافت پذیرش نشد.

 

آموزش اولیه

علیرغم بن‌بست اولیه در درسدن، بکمن در سال 1900 وارد آکادمی هنر دوک بزرگ وایمار-ساکسون شد. واقعیت آکادمی در سال 1902 به او یک دیپلم با ممتاز اعطا کرد و سال بعد او وایمار را برای اولین سفر خود به پاریس ترک کرد. زمانی که در آنجا بود، از نزدیک با کارهای امپرسیونیست ها و پست امپرسیونیست ها مواجه شد. به ویژه، آثار پل سزان تأثیر عمیقی بر او گذاشت.

 

بکمن در سال 1904 به آلمان بازگشت و به برلین نقل مکان کرد و تا آغاز جنگ جهانی اول در آنجا زندگی کرد. همانطور که توسط پالت نور و آرایش دقیق شکل ها در صفحه تصویر مشهود است. بکمن جایزه ای از اتحادیه هنرمندان آلمان برای مردان جوان کنار دریا دریافت کرد که اقامتی شش ماهه در ویلا رومانا در فلورانس برای او فراهم کرد. زمانی که بکمن در خارج از کشور بود، فلسفه فردریش نیچه و سبک های دراماتیک ونسان ون گوگ و ادوارد مونک را تحسین کرد و آثارش به سبک اکسپرسیونیستی تغییر یافت که در صحنه مرگ کوچک (1906) مشاهده شد. در سال 1906، او برای اولین بار با برلین Secession - گروهی که توسط هنرمندان جوان و مدرن برای مقابله با نهاد هنری دولتی محافظه کارتر تأسیس شده بود، به نمایش گذاشت.

 

در پاییز 1906، بکمن با مینا تیوب، هنرمندی که در آکادمی وایمار از او خواستگاری کرد، ازدواج کرد. در همان سال، بکمن همچنین با پل کاسیرر، فروشنده برجسته هنر مدرن در برلین و یکی از اعضای هیئت مدیره Secession، رابطه حرفه ای برقرار کرد. کاسیرر نمایشگاه انفرادی بزرگی از آثار بکمن برپا کرد و همچنین اولین تک نگاری را در سال 1913 درباره او منتشر کرد. در تمام این دوره، آثار او تحت سلطه صحنه های بزرگ روایی بود. بکمن با ترسیم دنیای بیرونی که آن را می‌دید، آگاهانه خود را در تقابل با انتزاعی قرار داد که هنرمندان Der Blaue Reiter از آن‌ها مانند فرانتس مارک حمایت می‌کردند.

 

بکمن در آغاز جنگ جهانی اول در سال 1914 برای ارتش داوطلب شد. او که به عنوان یک سازمان پزشکی آموزش دیده بود، در بیمارستان های مختلف کار کرد تا اینکه در سال 1915 پس از یک حمله عصبی در جبهه بلژیک مرخص شد. او به فرانکفورت نقل مکان کرد و فعالیت های هنری خود را از سر گرفت. تجربیات او از مرگ و خشونت در طول جنگ تأثیر عمیقی بر هنر او گذاشت، همانطور که در پیکره های ناجور و پیچ خورده آدم و حوا (1917) دیده می شود - یکی از اولین نقاشی هایی که در طول بهبودی او پس از خدمت تکمیل شد. خطوط سنگین و کشیده و فضای کلاستروفوبیک که ویژگی سبک جدید بکمن بود، نقدهای ملایمی از منتقدان دریافت کرد.

 

دوره بلوغ

در آگوست 1918، بکمن مانیفست‌هایی را تهیه کرد که در آن ایده‌های خود را در مورد آشوب‌های هم‌زمان روشن می‌کرد و قصد خود را برای «بخشی از تمام بدبختی‌هایی که در راه است» نشان داد. او اغلب از هنر خود برای درگیر شدن با مسائل سیاسی، اجتماعی و اقتصادی که گریبانگیر آلمان پس از جنگ شده بود استفاده کرد، به ویژه در زمینه جنبش Neue Sachlichkeit (عینیت جدید)، که به طور انتقادی بی ثباتی آلمان را پس از جنگ جهانی اول به تصویر می کشید. به عنوان یکی از رهبران جنبش شناخته شد و در نظرسنجی نمایشگاهی گوستاو هارتلاوب در سال 1925 در Kunsthalle Mannheim برجسته شد.

 

بکمن و تیوب پس از جنگ به طور جداگانه زندگی کردند و در نهایت در سال 1925 به طور دوستانه طلاق گرفتند. او در همان سال با ماتیلد "کواپی" فون کاولباخ، خواننده جوان اپرا، ازدواج کرد و سمت تدریس در مدرسه هنر Stadel در فرانکفورت را پذیرفت. در طول دهه 1920، آثار بکمن به طور منظم در نمایشگاه‌هایی در سراسر آلمان و اروپا، از جمله یک بازنگری بزرگ در Stadtische Kunsthalle در مانهایم در سال 1928 به نمایش درآمد. اما در رنگ های واضح تر و گویاتر. نویمان از اولین نمایشگاه خود در ایالات متحده در سال 1926 حمایت مالی کرد و آلفرد بار، اولین مدیر موزه هنر مدرن، شش نقاشی بکمن را در یک نمایش گروهی در نیویورک در سال 1931 گنجاند.

 

پس از انتصاب هیتلر به عنوان صدراعظم آلمان در سال 1933، بکمن اطلاعیه اخراج خود را از مدرسه Stadel دریافت کرد و نقاشی های او از نمایش در موزه های آلمان حذف شدند. فرانکفورت را ترک کرد و در همان سال به برلین بازگشت. در بحبوحه فضای خصمانه فزاینده ای نسبت به هنر مدرن در آلمان، بکمن «خروج» (1937) را خلق کرد که اولین سه‌گانه معروفش بود. بکمن و همسرش کواپی در همان سال به آمستردام نقل مکان کردند، همان روزی که نمایشگاه هنر مدرن انحطاط آمیز تحت حمایت نازی ها در مونیخ افتتاح شد. بکمن هرگز به آلمان بازنگشت و تا پایان عمر در تبعید ماند.

 

سالهای پایانی و مرگ

بکمن در طول جنگ در آمستردام زندگی کرد و علیرغم جابجایی خود به طرز باورنکردنی سازنده ماند و نقاشی ها، چاپ ها و طراحی های متعددی را اجرا کرد. او در آگوست 1947 پیشنهادی برای سمت تدریس در دانشکده هنرهای زیبا در دانشگاه واشنگتن در سنت لوئیس دریافت کرد. بکمن با عبور از اقیانوس اطلس با کواپی، اواخر همان سال در سنت لوئیس اقامت گزید. در طول تابستان، او در اوکلند، کالیفرنیا، و بولدر، کلرادو تدریس می‌کرد و از این فرصت برای گشت و گذار در حومه آمریکا لذت می‌برد. او سنت لوئیس را در سال 1949 ترک کرد، زمانی که به او سمتی در هیئت علمی مدرسه هنر موزه بروکلین پیشنهاد شد. او و کواپی در پاییز آن سال به شهر نیویورک نقل مکان کردند. در دسامبر سال 1950، بکمن در حالی که به موزه هنر متروپولیتن می رفت تا پرتره خود را با جلیقه آبی (1950) در معرض نمایش بگذارد، بر اثر حمله قلبی درگذشت، تنها یک روز پس از اتمام آخرین نقاشی خود، Argonauts (1950).

 

میراث مکس بکمن

پیشرفت هنری خارق‌العاده بکمن در طول دو جنگ جهانی میراثی ماندگار بر جای گذاشت. به عنوان یک معلم، تأکید او بر اهمیت روایت شخصی برای دانش‌آموزانش، چه در آمریکا و چه در اروپا، درسی ماندگار بود. در خارج از تمرینات آموزشی، نزدیکی نزدیک بکمن به بسیاری از هنرمندان دیگر در طول زندگی حرفه‌ای‌اش، امکان تبادل تأثیرات بین همکاران را فراهم کرد. برخی از هنرمندان قبلی که تحت تأثیر آثار بکمن قرار گرفتند، از هموطنان او در جنبش Neue Sachlichkeit بودند، مانند جورج گروس و اتو دیکس. این هنرمندان ایده های خود را در مورد سیاست و هنر به اشتراک گذاشتند که هر کدام تأثیری ماندگار بر دیگران داشتند. بکمن به عنوان معلم هنرمندان جوان در آمریکا تأثیری ماندگار و گسترده داشت. السورث کلی، نقاش حوزه رنگ، یکی از شاگردان بکمن بود و علیرغم تفاوت‌های سبکی، ده‌ها سال بعد در مقاله‌ای در کاتالوگ به مرشد خود اعتراف کرد. اگرچه بکمن به‌عنوان معلم هنر در دانشگاه واشنگتن جایگزین فیلیپ گاستون شد، گاستون از کاربرد حسی رنگ و سبک روایی شدید این مهاجر آلمانی آموخت.

 

برجسته بودن آثار بکمن در مجموعه‌های موزه‌های آمریکا، تأثیر او را بر نسل‌های بعدی هنرمندان بیشتر کرد. پرتره‌نویسانی که در اواخر قرن بیستم کار می‌کردند، مانند آلیس نیل، به وضوح با آثار او روبرو شدند و از نظر سبکی مدیون بازنمایی‌های بی‌وقفه بکمان از نشسته‌ها بودند، به‌ویژه در مورد استفاده او از طرح‌های سخت، استفاده‌اش از رنگ‌های پر جنب و جوش، و تصاویر صریح او از او. فاعل، موضوع. علاوه بر این، هنرمندان آگاه اجتماعی مانند لئون گلوب و ویلیام کنتریج نیز مدیون تکنیک بیانی بکمن و همچنین علاقه او به نمایش انتقادی واقعیت زمان خود در نقاشی هستند.

“تمامی محتوا مندرج در سایت متعلق به رسانه ریتم آهنگ می باشد و هرگونه کپی برداری با ذکر منبع بلامانع است.”