نقاشی غربی، تاریخ نقاشی غربی از آغاز آن در دوران ماقبل تاریخ تا به امروز.
نقاشی، اجرای اشکال و اشکال بر روی سطح با استفاده از رنگدانه ، حدود 20000 سال است که به طور مداوم توسط انسان انجام شده است. همراه با فعالیتهای دیگری که ممکن است منشأ تشریفاتی داشته باشند، اما به عنوان هنری شناخته شدهاند (مانند موسیقی یا رقص)، نقاشی یکی از اولین راههایی بود که انسان در پی آن بود تا شخصیت خود و درک نوظهور خود را از وجود بیان کند. فراتر از دنیای مادی با این حال، بر خلاف موسیقی و رقص، نمونه هایی از اشکال اولیه نقاشی تا به امروز باقی مانده است. چشم مدرن می تواند رضایت زیبایی شناختی و همچنین باستانی را از نقاشی های دیواری غار 15000 ساله Lascaux دریافت کند - برخی از نمونه ها گواه قدرت قابل توجه طراحی این هنرمندان اولیه هستند. و نقاشی، مانند سایر هنرها، ویژگی های جهانی را به نمایش می گذارد که درک و درک آن را برای بینندگان همه ملت ها و تمدن ها آسان می کند.
عمده ترین نمونه های موجود از نقاشی اولیه در هر نقطه از جهان در اروپای غربی و اتحاد جماهیر شوروی یافت می شود. اما حدود 5000 سال پیش، مناطقی که در آن نقاشیهای مهم اجرا میشد، به شرق دریای مدیترانه و مناطق مجاور منتقل شد. بنابراین، برای اهداف این مقاله، نقاشی غربی باید به عنوان نشانه ای از نقاشی نه تنها در اروپا، بلکه در مناطق خارج از اروپا که دارای سنت فرهنگی اروپایی مشترک هستند - خاورمیانه و حوزه مدیترانه و بعداً، کشورهای نوین در نظر گرفته شود. جهان
نقاشی غربی به طور کلی با تمرکز بر بازنمایی شخصیت انسانی، چه در زمینه قهرمانی دوران باستان و چه در بافت مذهبی جهان اولیه مسیحیت و قرون وسطی، متمایز است. رنسانس این سنت را از طریق بررسی دقیق جهان طبیعی و بررسی تعادل، هماهنگی و چشم انداز در جهان مرئی گسترش داد و نقاشی را با علوم در حال توسعه آناتومی و اپتیک مرتبط کرد. اولین شکست واقعی از نقاشی فیگوراتیو با رشد نقاشی منظره در قرن 17 و 18 اتفاق افتاد. مناظر و سنت های فیگوراتیو با هم در قرن نوزدهم در فضایی توسعه یافتند که به طور فزاینده ای به کیفیت های "نقاشی" تعامل نور و رنگ و کیفیت های بیانی استفاده از رنگ توجه داشت. در قرن بیستم، این علایق به توسعه سومین سنت اصلی در نقاشی غربی، نقاشی انتزاعی کمک کرد، که به دنبال کشف و بیان ماهیت واقعی رنگ و نقاشی از طریق کنش و فرم بود.
عصر حجر اروپا
پارینه سنگی فوقانی
در طول دوره پارینه سنگی فوقانی، درست قبل از عقب نشینی نهایی یخچال ها در پایان آخرین عصر یخبندان (15000 تا 10000 قبل از میلاد)، بیشتر اروپا توسط گروه های کوچکی از شکارچیان عشایری ساکن بود که گله های مهاجر گوزن شمالی، گاو، گاومیش کوهان دار امریکایی، اسبها، ماموتها و سایر حیواناتی که بدن آنها غذا، لباس و مواد خام ابزار و اسلحه را فراهم میکرد. این شکارچیان بدوی دیوارهای غارهای خود را با نقاشی های بزرگی از حیوانات تزئین می کردند که برای سلامت جسمانی آنها بسیار مهم بود. بیشتر نمونههای باقیمانده از چنین نقاشیهای دیواری در فرانسه و اسپانیا یافت شدهاند (به عصر حجر مراجعه کنید)، اما ارقام مشابه از غارهای کوههای اورال در اتحاد جماهیر شوروی ممکن است نشان دهند که این عمل بسیار گستردهتر از آنچه تصور میشد بوده است.
از زمانی که اولین نمونههای این نقاشیها در اواخر قرن نوزدهم آشکار شد، تحسین برانگیز بودن و سرزندگی خود را برانگیخت. سادهترین شکلها صرفاً طرحهای کلی هستند، اما اکثریت این روش را با سایهزنی پیچیده و شستشوی رنگی ترکیب میکنند که سطح را تعدیل میکند و بافتهای مختلف پوست، شاخ و استخوان را نشان میدهد. حجم با تغییرات دقیق کنترل شده در ضخامت ضربه های قلم مو مشخص می شود و طراحی شگفت انگیز پیشرفته حس حرکت و زندگی را به شما منتقل می کند. بیشتر حیوانات در اصل به صورت شخصیتهای منفرد بدون اهمیت روایی به تصویر کشیده شدهاند، و آنچه به نظر ناظر امروزی گروهبندی پیچیدهای از پیکرهها است، در واقع، نتیجه نهایی یک فرآیند طولانی افزایشی است.
در تصویری دقیق از حیوانات، تعداد معدودی از انسانها معمولاً به شکلی ظاهری و طرحواره اجرا میشوند. گاهی اوقات تنها اشاره ای به انسان با تصاویری از دارتی که تعدادی از حیوانات را زخمی یا کشته اند، ارائه می شود. این پرتابه ها به عنوان تمرینات جادوی دلسوزانه تعبیر شده اند که برای ایجاد موفقیت در شکار آینده طراحی شده اند. برعکس، آنها ممکن است به همین راحتی کشتارهای گذشته را به یاد آورند. اما برخی ویژگیها حاکی از آن است که چنین توضیحات سادهای تمام داستان را بیان نمیکند: اولاً، چنین تصویرهایی نادر هستند (به نسبت معکوس با حجم بحثهای علمی که به راه انداختهاند) و ثانیاً، جانورانی که زخمی نشان داده میشوند - در واقع بسیار وسیع اکثر گونههایی که بر روی دیوارههای غار به تصویر کشیده شدهاند، آیتمهای مهمی در رژیم غذایی هنرمندان غار نبودند. رسوبات سکونتگاهی معاصر نشان می دهد که بیشتر گوشت مصرف شده از گوزن شمالی بوده است، و گوزن شمالی تقریباً به ندرت خود انسان در میان نقاشی های باقی مانده ظاهر می شود. یک واقعیت واضح است: ابتکار فردی، هم در اجرای پیکره های حیوانات و هم در ثبت فعالیت های انسان های منزوی، مهم به نظر می رسد. هیچ نشانه ای از تعامل اجتماعی وجود ندارد و فرض بر این است که جامعه در سطح نسبتاً پایینی وجود داشته است. طبیعت انگیزه تغییر را فراهم کرد و در هنر دوره بعدی انسان سرانجام به عنوان بخشی از یک جامعه ظاهر شد.
“تمامی محتوا مندرج در سایت متعلق به رسانه ریتم آهنگ می باشد و هرگونه کپی برداری با ذکر منبع بلامانع است.”