ریتم آهنگ

چگونگی پیدایش سبک هنری دادائیسم

چگونگی پیدایش سبک هنری دادائیسم

داداییسم چیست؟

 

 

داداییسم، داداییسم، عدالت یا مکتب دادا، مکتبی از بی خردی است که به نظر می رسید در سال های پس از جنگ جهانی اول رواج نداشته باشد. دندائیسم یک جنبش فرهنگی بود که با رشته‌های هنرهای زیبا، موسیقی، ادبیات (عمدتاً شعر) و طراحی گرافیک مرتبط بود. این جنبش در سال 1916 در کاباره ولتر در زوریخ سوئیس آغاز شد.

 

اگر بخواهیم داداییسم را به قانون تعمیم دهیم، باید بگوییم که قانون آن غیرقانونی است. داداییسم گریزان است و تاکید می کند که نمی خواهد در چارچوب یک چارچوب رسمی، منطق، منطق، اصول و قواعد قرار گیرد.

 

نام داداییسم نیز بر اساس قاعده کلی داداییسم (غیر قانونی) انتخاب شده است. این بی قانونی و ضد قاب در مانیفست دادا دیده می شود که توسط هوگو بال نوشته شده و همزمان خوانده می شود.

 

داداییسم را می توان محصول ناامیدی، استرس و هرج و مرج ناشی از کشتار و ویرانی های جنگ جهانی اول دانست. داداییسم زبان کسانی است که امیدی به ثبات و پایداری ندارند، زیرا داداییسم با همه چیز مخالف است، حتی داداییسم.

 

تاریخچه داداییسم چیست؟

 

 

به گفته کارشناسان حوزه هنر معاصر، همه چیز با بازیگوشی آغاز شد: در 5 فوریه 1916، چند جوان گمنام و بشردوست در یک کافه کوچک "Voltaire Cabaret" در زوریخ جمع شدند و گفتند که از وضعیت فعلی خسته شده اند. هنر. و من می خواستم سبک جدیدی در هنر ایجاد کنم. یکی از آنها به نام تریستان خارا که از بقیه باتجربه تر بود، یک قیچی برداشت و نامه ای از روزنامه را برید، روی میز انداخت و به طور تصادفی چهار حرفی را که کلمه دادا را تشکیل می داد بیرون آورد. این داستان تولد دادائیسم بود.

جوانان 20 تا 30 ساله پرشور پشت میز کافه گرد هم آمده بودند. آنها شاعر، نوازنده و هنرمند بودند، هنوز آثار مهمی خلق نکرده بودند، اما می خواستند آثاری خلق کنند که با آنچه تا آن زمان هنر نامیده می شد متفاوت باشد.

فقط 40 کیلومتر دورتر از محل نشستن آنها، توپ های جنگی غرش کردند و اکثر کشورهای اروپایی دیگر به سوئیس پناه بردند که بی طرفی جنگ را اعلام کرد. یا مستقیماً در جنگ جنگیدند و درد آن را احساس کردند (مانند ماکس ارنست، اتو دیکس و گئورگ گروس)، یا برای اجتناب از "خدمت نظامی" به سوئیس آمدند، مانند تریستان تزارا و ریچارد هولزنبک.

 

جوانان انقلابی گرد آمده در زوریخ مجذوب آوانگارد بودند، اما درک جدیدی از زیبایی هنری داشتند. کلاسیک گرایی هنری در تاریکی فرهنگ اروپایی می درخشد، اما چه نوع فرهنگی بود و به کجا منتهی شد؟ در اطراف آنها، مردم یکدیگر را با گلوله و سرنیزه دریدند و بشریت متمدن در دوران ماقبل تاریخ سقوط کرد. همین کافی بود تا آنها از همه چیز در فرهنگ معاصر، از جمله هنر، بیزار باشند. تریستان تزار نویسنده منشور دادا گفت: تولد دادائیسم آغاز یک سبک هنری جدید نبود، بلکه اعلام انزجار بود.

این جوانان که خود به اندیشه های صلح و جهان وطنی گرایش داشتند، نسبت به همه نهادهای فرهنگی، اجتماعی و سیاسی جامعه مدرن بدبین بودند و آنها را به دامن زدن به جنگ جهانی متهم می کردند.

مارسل دوشان گفت: «از نظر ما، جنگ مزخرف محض بود و هیچ تأثیری نداشت. جنبش دادا شکل دیگری از تظاهرات صلح بود.

 

هدف دادائیست ها بیان هر چه بیشتر خشم و انزجار خود از نظام موجود بود، با وجود تمام محدودیت های هنری. هر چه کار آنها ناکافی، ناپخته یا حتی "ضد مصنوعی" به نظر می رسد.

 

داداییسم در نقاشی چه بود؟

بسیاری از هنرمندان دادا در رویکرد خود چند رشته ای بودند. داداییسم در تمام اشکال زیبایی شناسی، از ادبیات گرفته تا تئاتر، موسیقی، عکاسی و مجسمه سازی، خود را نشان می دهد. نقاشی های داداییسم تحت تأثیر برخی از جنبش هایی بود که مستقیماً بر داداییسم تأثیر گذاشت.

 

منصفانه نیست که بگوییم هنرمندان دادا عمدا سعی کردند انتزاعی باشند زیرا دیدگاه دادا برچسب هایی مانند بازنمایی یا انتزاع را رد می کرد. از طریق محتوای نماینده، و همچنین کلمات بر اساس خط، رنگ، شکل، سطح، مواد و اندازه. در میان ده‌ها هنرمند مرتبط با دادائیسم، سه نفر که به طور منظم این کار را انجام می‌دهند عبارتند از ژان آرپ، فرانسیس پیکابیا و هانس ریشتر.

 

 

 

«منطق همیشه اشتباه است، زنجیر آن کشنده است. این استقلال بزرگ است. منطق ازدواج برای هنر مثل زنای با محارم است. این باعث بلعیدن و گرفتار هنرمند می شود. منطق هنوز جزئی از بدن اوست و در درونش خود را نفرین می کند.

“تمامی محتوا مندرج در سایت متعلق به رسانه ریتم آهنگ می باشد و هرگونه کپی برداری با ذکر منبع بلامانع است.”