ریتم آهنگ

زندگی نقاش تاثیرگذار قرن نوزدهم ، پل سزان «‌‌پدر هنر مدرن‌»

زندگی نقاش تاثیرگذار قرن نوزدهم ، پل سزان «‌‌پدر هنر مدرن‌»

پل سزان

(فرانسوی: پل سزان)

 1839-1906

او یکی از مهم ترین نقاشان معاصر فرانسوی و همچنین یکی از برجسته ترین نقاشان است. او آثار خود را همراه با آثار هنرمندان مشهور دریافت کرد.

(امپرسیونیسم). سزان اغلب به عنوان "پدر هنر مدرن" شناخته می شود، هنری که نام او را به عنوان یکی از الهام بخش کوبیسم یدک می کشد.

 

پل سزان در 19 ژانویه 1839 در شهر اکس آن پروانس در شمال غربی فرانسه در خانواده ای بورژوا به دنیا آمد. او تحصیلات کلاسیک خود را در کالج بوربن دریافت کرد و در سال 1858 تحت تعلیم پدرش که یک بانکدار موفق بود و می خواست پسرش این حرفه را دنبال کند وارد حقوق شد. او علاقه ای به حقوق نداشت و از کودکی تصمیم گرفت به حرفه هنری ادامه دهد. سزان پس از دو سال تحصیل در برنامه پدرش، با حمایت و درخواست های مکرر مادرش اجازه یافت برای تحصیل در رشته نقاشی به پاریس سفر کند.اولین اقامت سزان در پاریس تنها پنج ماه به طول انجامید. بی ثباتی شخصی او پس از دیدن توانایی های فنی سایر دانش آموزان آکادمی سوئیس او را به افسردگی شدید کشاند. تنها دلیل ماندن او به مدت پنج ماه حمایت امیل زولا نویسنده معروف بود که در دانشگاه با او و سزان دوست شد. با بازگشت به زادگاهش، پذیرفت که در بانک پدرش کار کند، اما یک سال بعد به پاریس بازگشت، این بار با قصد ماندن، این بار در پاریس با هنرمند کامیل سی پیسارو. او با امپرسیونیست بزرگ آشنا شد و تحت رهبری او به سبک امپرسیونیست علاقه مند شد و در آکادمی سوئیس بود که با هنرمندان همفکری چون کامو پیسارو، کلود مونه و آگوست رنوار آشنا شد و بعدها به عضویت امپرسیونیست درآمد. جنبش. سزان از سال 1858 تا 1872، سزان بارها به زادگاهش سفر کرد.

 

سزان در سالهای امپرسیونیسم

در ژوئیه 1870، سزان پاریس را به مقصد پروونس ترک کرد. او و همسر آینده اش، ماری اورتگا فیک، در استاک، روستای کوچکی در سواحل جنوبی فرانسه ساکن شدند. سزان در آنجا مناظر را نقاشی کرد و راه هایی را برای به تصویر کشیدن کامل طبیعت کشف کرد. برای انجام این کار، او شروع به استفاده از رویکرد دوستان امپرسیونیست خود کرد: در دهه 1870، نقاشی های سزان برای مدتی با رنگ های تیره آمیخته شد، بنابراین کار او در این زمان اغلب غم انگیز و مالیخولیایی است.

 

در ژانویه 1872، همسرش اولین فرزند خود را به دنیا آورد. اندکی بعد، به دعوت کامی پیزارو، سزان خانواده خود را به پونتوا نقل مکان کرد. در آنجا به طور جدی تکنیک ها و نظریه های امپرسیونیسم را مطالعه کرد. پیزارو تنها کسی بود که علیرغم سرشت سخت سزان، برای آموزش به او صبر کافی از خود نشان داد. در سال 1874 آنها بوم های نقاشی خود را به روستا منتقل کردند و در فضای باز نقاشی کردند. آن موقع اینطور نبود. از آن زمان، سزان منحصراً خود را وقف مناظر، طبیعت بی جان و بعداً به پرتره کرده است. پیسارو او را به استفاده از پالت رنگ روشن تر هدایت کرد و به او نشان داد که چگونه از دسته های کوتاه و تیز، نماد اصلی امپرسیونیست ها استفاده کند. البته حتی در این دوره از رهبری پیزارو، سزان اهداف و رویکرد خاص خود را داشت که با امپرسیونیست ها بسیار متفاوت بود. او در نقاشی هایش به ساختار اشیا بیشتر توجه داشت، از خطوط معماری و ترکیب بندی های خاص استفاده می کرد.

 

در سال 1874، سزان به پاریس بازگشت و در اولین نمایشگاه رسمی امپرسیونیست ها شرکت کرد. گرچه نقاشی های او در این نمایشگاه بیشترین نقد را دریافت کرد و در نمایشگاه بعدی در سال 1877 به کار خود ادامه داد. پس از مدتی ارتباطش با دوستانش قطع شد و در پاریس و شهرش منزوی شد.

بالاخره پل سزان

در اواخر قرن نوزدهم، هنر سزان عمیقاً توسعه یافت و غنای او در رنگ و مهارت های مصنوعی قابل توجه بود. از سال 1890 تا 1905 او شاهکارهای بسیاری را نقاشی کرد. او کاملاً خود را وقف کارش کرد و البته به دلیل کندی در طراحی زمان زیادی را به آن اختصاص داد.

 

سزان همیشه در برقراری ارتباط با مردم مشکل داشته و از مرگ مادرش در سال 1897 بسیار اندوهگین بود و پس از آن به تدریج از همسر و دوستان قدیمی خود دور شد. او با ورود به قرن جدید بیشتر و بیشتر شهرت یافت و پس از اینکه عده کمی او را دیدند، به چیزی شبیه یک شخصیت افسانه ای تبدیل شد. آخرین دوره کار سزان که تنها حاصل مراقبه عمیق او بود، به درجه بالایی از غنایی رسید. او معتقد بود که "منظره تبدیل به انسان می شود، تبدیل به یک طرز فکر، منظره تبدیل به موجودی زنده در من می شود".

 

سزان بر خلاف اکثر هنرمندانی که با عوامل بیرونی مانند فقر دست و پنجه نرم می کردند، با عوامل درونی، حساسیت و ناراحتی وجود خودش مواجه بود. از طرفی یکنواختی و تنهایی او به این جنجال نیز دامن می زند.

 

دهه آخر زندگی پل سزان به دو اصل هنری محدود شد: یکی نقاشی کوه سنت ویکتور. کوهی با چشم اندازی زیبا از زادگاهش. نقاشی دیگر مجموعه Bathers بود که شامل بدن های برهنه بود. آخرین نقاشی این مجموعه در ترکیب رنگ و شکل بسیار انتزاعی است.

 

پل سزان در 22 اکتبر 1906 بر اثر ذات الریه در خانه خانوادگی خود در X درگذشت. در سال های اخیر او همچنین از افسردگی شدید و دیابت رنج می برد که او را از بسیاری از دوستان و اقوامش دور می کرد.

 

امیل زولا چه نوع رابطه ای با پل سزان داشت؟

زولا با پل سزان همکلاسی بود و بعداً با او به پاریس آمد و در آنجا با گروهی از نقاشان امپرسیونیست آشنا شد. پل نوجوانی بزرگ و قوی بود و از دوست کوچک و پرتنش خود، امیل زولا یتیم و فقیر، در دعوای خود با بچه های محله اش که او را مسخره کننده «پاریزیایی» می نامیدند، حمایت می کرد. سال‌ها بعد، زولا به یاد سزان افتاد: «از نظر روان‌شناختی، ما در هر دو طرف درگیری بودیم. "آگاهی بالاتر ما همراه با این احمق های درمانده که ما را با شیاطین می زنند، بیدار می شود."

 

در سال 1886 امیل زولا نسخه‌ای از کتاب داستان‌های خود به نام لوور را برای دوستش سزان فرستاد. این شاهکار داستانی هنری از پاریس از چرخه امپراتوری دوم است که بخشی از زندگی زولا را فاش می کند.

 

در این داستان، زولا ناامیدی ها و نگرانی های سزان را آشکار می کند و ترس از شکست را در تلاش های بی وقفه اش برای کار بر روی پرده هایش و بازنویسی آن ها بارها و بارها آشکار می کند. به نظر می رسید زولا در شاهکار، سزان را هنرمندی سرخورده و کارکشته می شناسد و راز رابطه خشک و ناهنجار خود با زنان را فاش می کند. سزان با ورود این کتاب به دوستی خود با زولا برای همیشه با نوشتن پایان می دهد.

 

 

 

میراث سزان چیست؟

اگرچه در دهه آخر زندگی خلاق سزان مورد تحسین منتقدان قرار گرفت، اما تلاش های پیگیر او برای درک منطق ساختار رسمی اشیاء دور از چشم همیشه تحسین دوستان و همکارانش را برانگیخته است.

 

تمایل سزان برای آموزش هنرمندان آینده زمانی محقق شد که چندین هنرمند مهم مانند پل گوگن، پابلو پیکاسو، پیر بنارد، کازیمیر مالوویچ، هانری ماتیس و مارسل دوشان به آثار او دست یافتند.

 

در سال 1907 در پاریس نمایشگاهی از آثار او که با 56 تابلو در سالن اتومن برگزار شد، با استقبال زیادی مواجه شد. در همان سال، پیکاسو نقاشی "دختر آوینیون" را خلق کرد که به وضوح از کارهای پیشگامانه حمام کنندگان سزان الهام گرفته بود.

 

در واقع، رویکرد سزان به این موضوع، به ویژه جستجوی او برای فضا، زمینه را برای کاوش های بعدی پیکاسو و دیگر هنرمندان کوبیست فراهم کرد. در همان زمان، مطالعات او در مورد رنگ و جلوه قلم در دهه اول قرن بیستم بر ماتیس و دیگر نقاشان فوویست تأثیر گذاشت.

 

در طول سال ها، علاقه عمومی به آثار سزان افزایش یافته است. همانطور که اولین نویسنده زندگینامه سزان، ژولیوس مایر گراف، در سال 1904 بیان کرد، هیچ کس جز چنگو اراده قوی تر از سزان برای درک زیبایی شناسی نداشت.

 

سزان اکنون به عنوان مهم ترین نقاشی شناخته می شود که اولین بار انتزاع رسمی را در نقاشی قرن بیستم ابداع کرد. زیرا او نوعی زبان بصری را توسعه داد که بین تحلیل و احساس و همچنین ساختارگرایی و شعر تعادل برقرار می کرد. پابلو پیکاسو با بیان اینکه او پدر همه ماست، نقش پل سزان و تأثیر او را در آینده به طور دقیق و مختصر ارزیابی کرد.

“تمامی محتوا مندرج در سایت متعلق به رسانه ریتم آهنگ می باشد و هرگونه کپی برداری با ذکر منبع بلامانع است.”