ریتم آهنگ

تاثیر موسیقی در درمان افسردگی

تاثیر موسیقی در درمان افسردگی

پیشگفتار :
افسردگی را میتوان یک فریاد دانست، پیامی که به ما می گوید که حوزهای از زندگی مان را نادیده گرفته ایم. افسردگی یا احساس یاس و ناامیدی تجربه ای درد آور است که پیر و جوان و فقیر و غنی را نمی شناسد. افسردگی را سرماخوردگی شایع روان نامیده اند که چه در تجارب بحرانی و چه در مواقعی که اشخاص با بحرانی روبرو نیستند گریبانگیر افراد میشود

بسیاری از اشخاص در مورد افسردگی دچار آشفتگی و سردرگمی میشوند وحتی وجود آنرا در زندگی زیر سئوال می برند. در بسیاری از موارد افسردگی واکنشی بهنجار در برابر واقعه ای میباشد که در زندگی فرد رخ داده است. افسرده بودن گناه نیست بلکه عکس العملی طبیعی در برابر واقعه ای است که از نظر روانشناختی و جسمانی بر ما واقع شده است. افسردگی در حکم یک سیستم هشداردهنده می باشد که به ما هشدار میدهد که در حال غوطه ور شدن در

عمق آب هستیم. افسردگی همچنین وسیله ای دفاعی میباشد که اگر بشکل صحیح بکار گرفته شود. میتواند ما را از استرس و فشارها بدور نگاه دارد و فرصت بهبودی را بما عطا کند. منظور این است که با درک وفهم آن میتوان بجای توقف و ایستای به زندگی ادامه داد و از این مرحله گذشت

فصل اول
طرح تحقیق

طرح تحقیق :
بررسی تاثیر موسیقی در درمان افسردگی در استان قزوین

واژه های کلیدی :
افسردگی depressive ، موسیقی Music ، افسردگی چهار سیستمی Beck Test

مقدمه
افسردگی مجموعه ای از حالات گوناگون است که در زیر چتر آن می توانیم احساس خفیف ملال تا حالت سکون و بی عملی کامل را جای دهیم. ما دراینجا به بعض از آنها بعنوان نمونه اشاره میکنیم

در این زمان شخص چشم انداز خود را نسبت به مسائل مختلف از دست میدهد. بعبارت دیگر درک او از زندگی، شغل و خانواده بی رنگ و مفهوم میگردد. افسردگی چون مجموعه ای از عدسیهای دوربین فیلمبرداری می باشد که تنها بر قسمتهای تاریک متمرکز می شود . بدین شکل شخص الگوی تفکر منفی را نسبت به کل زندگی دردست می گیرد
فعالیت های جسمانی فرد افسرده در زمینه های مختلف کاهش می یابد. فعالیت هایی نظیر میزان خواب، فعالیت جنسی و تغذیه که بطور واضح دیده میشود که در آن تغییراتی پدید آمده است

عزت نفس فرد شدیدا کاهش می یابد نگرش مثبت نسبت به خویشتن بتدریج کاهش یافته و ارزش وجودی فرد زیر سئوال می رود
شخص افسرده در مورد آنچه که دیگران میگویند یا انجام میدهند، بیش از حد حساس میشود. ممکن است شخص رفتار دیگران را سؤتعبیر کند و آنها را بشکل منفی تفسیر کند و بواسطه این ادراکات غلط، تحریک پذیر و مستعد مشاجره گردد

معمولا در حالت افسردگی احساس گناه نیز به چشم می خورد. ممکن است این احساس گناه دلیل واقعی داشته و یا زاده تصور و تخیل فرد باشد
غالبا افسردگی باعث میشود تا فرد نسبت به دیگران حالت وابستگی پیدا کند. این امر باعث تقویت درماندگی شده و آنگاه فرد بخاطر حالت درماندگی خود دچار خشم میشود

بیان مسئله :
از دست دادن کسی یا چیزی و تغییرات در زندگی فردی دو علت زیربنایی درافسردگی میباشد. این عوامل امینت، رفاه و احساس ثبات و استواری ما را تهدید میکنند. ممکن است تصویر ذهنی ما از خویشتن تحت تاثیر قرار گرفته و ما احساس کنیم که دیگر بر خود کنترلی نداریم. اگر شخص به کسی که او را از دست داده است شدیدا وابسته بوده باشد ممکن است احساس کند که زندگی دیگر معنی و مقصودی ندارد. یک مرگ ناگهانی و غیر منتظره ممکن است توانایی های ما را در بکارگیری تکیه گاههای عاطفی مورد نیاز برای رویارویی با مشکل از بین ببرد

گاهی روبرو شدن با یک موفقیت باعث شروع افسردگی میشود. اشخاصی که پس از مدت زمانی طولانی و پس از تلاش بسیار به اهداف خود دست می یابند، ممکن است دریابند که این تلاش و پیکار بوده است که به زندگی آنان معنی بخشیده است. غالبا رسیدن به اهدافی که فرد در پی آنها بوده است شخص را آنچنان که مورد انتظارش میباشد ارضا نمی کند. اگر موفقیتی بجای دادن احساس آرام بخش ارضا شدن، در ما حالت تنش و ناآرامی را بوجود آورد، می تواند باعث بوجود آمدن افسردگی بشود. مجموعه ای از تغییرات می تواند به معنی از دست رفتن کنترل بر مرحله ای از زندگیمان باشد. اگر کنترل شرایط برای ما امری بسیار مهم تلقی شود وقوع چنین حالتی می تواند باعث بوجود آمدن افسردگی در ما گردد. برای مثال افسردگی یک شخص میانسال میتواند بعلت فقدان موفقیت یا کاهش رضامندی از شغل، زندگی زناشویی، موقعیت اجتماعی و نیز عدم رضایت از نقش خود بعنوان والد بوجود آید

 

اهمیت و ضرورت تحقیق :
اگر شما امروز بدنبال آرامی می گردد. راهی است که می تواند مسیر زندگی شما را تغییر دهد. اگر چه هیچکس کامل نیست و هر فرد در زندگی سختی و بلندی های بسیاری را پشت سر می گذارد که بعضا بسیار دردناک و ناگفتنی است اما این فرصت وجود دارد تا هر فرد بتواند تجربه کند فیض (بخشش بدون شرط) خدا را از طریق ارتباط شخصی و روزانه با عیسی مسیح بعنوان دوستی نزدیکتر از برادر که در تمام شرایط حاضر است با هر یک از ما همراه گردد. چون زندگی هر یک از ما برای او بسیار ارزشمند و گرانبها می باشد. برای همین است که او دو هزار سال پیش برای من و تو به صلیب کشیده شد تا امروز ما آزاد باشیم و در زندگی امید زنده داشته باشیم.

شما نیز چنانچه امروز می خواهید با این عیسی که او را دکتر روح و جان می نامند آشنا شوید می توانید از طریق دعا که با او روبر گفتگو نمایید. چون او از زندگی شما آگاه است و می خواهد شما را امداد نمایید. اما برای ورود به زندگی شما احتیاج دارد که او را دعوت نمایید. همانطور که می گوید من در قلب شما را می کوبم اگر آنرا باز کرده وارد خواهم شد و با شما خواهم ماند.

حال چنانچه مایلید تا عیسی مسیح را به زندگی خود دعوت نمایید این دعا را از قلب خود اعلام نمایید. ای عیسی خداوند من می خواهم تو را شخصا بشناسم و به زندگی خود دعوت نماییم تا در آنجا ساکن شوی و خداوند زندگی من باشی. ای عیسی مسیح من تو را شکر می کنم بابت کاری که برای من بر روی صلیب انجام دادی و گناهان و خطایا مرا بر روی صلیب بخشیدی و به من امید زنده و حیات جاویدان عطا کردی. ای عیسی مرا در دستهای خودت بگیر و تبدیل کن آنگونه که می خواهی.

اگر این دعا بیان کننده آرزو و اشتیاق قلبی شماست می توانید این دعا را انجام دهید و به او اعتماد تا کنترل زندگی شما را بدست بگیرد و یقینا عیسی مسیح به زندگی شما وارد خواهد شد همانگونه که وعده داده است. چنانچه در همین رابطه سئوال و یا سئوالاتی دارید که می خواهید به آنها پاسخ داه شود خوشحال می شویم تا از شما در این رابطه بشنویم و شما را امداد نماییم.

هدف های کلی تحقیق :
هدف کلی در این پژوهش بدست آوردن بک رابطه معنی دار میان استفاده از موسیقی در درمان افسردگی در استان قزوین میباشد .

هدف های جزئی تحقیق :
بدست آوردن میزان تاثیر پذیری افسردگی و دمان آن از عامل موسیقی میباشد .

فرضیه ها :
فرضیه اصلی :
میان استفاده از موسیقی و درمان افسردگی در استان قزوین رابطه معنی دار وجود دارد.

فرضیه فرعی :
میان استفاده از موسیقی و درمان افسردگی در استان قزوین رابطه معنی دار وجود ندارد .
متغییر های تحقیق :
متغییر مستقل :
افسردگی

متغییر وابسطه :
موسیقی

تعاریف عملیاتی متغییر ها :
افسردگی :
افسردگی اصولا تفکر و اندیشه غلطی است که پایه و اساس منطقی ندارد و بتدریج تمام وجود ما را در بر میگیرد و زندگی را برای ما غیر قابل تحمل میکند. یکی از راههایی که نادانسته این موضوع را در ما تشدید میکند اعتیاد به تائید شدن از جانب دیگران میباشد. برای اصلاح این مسئله میتوان با تحلیل نموداری خاص متوجه غیر واقعی بودن این موضوع گردید. عاملی دیگر درهمین راستا رسیدن به حرمت نفس میباشد. یعنی شناخت خود واقعی نه آنچه دیگران میگویند و نه آنچه خود تصور میکنیم از خود. در همین رابطه با نگاهی به چند اصل میتوان این موضوع را بهتر برسی نمود

فصل دوم
ادبیات و پیشینه تحقیق

مقدمه :
افسرده‏ حالی، دارای علت و نشانه‏های فراوانی است که تشخیص به موقع آنها توسط نزدیکان در بهبود و مداوای زودهنگام افسرده‏دلان اهمیت بسزایی دارد. بنا به گفته کارشناسان: «هرچند بعضی از مردم به سبب پریشانی، دست به خودکشی می‏زنند، ولی افزون بر ۸۰ درصد آنان به کمک دارو،

پیشینه بحث :
کریستینا بارتا، عضو مرکز اعتیاد و سلامت روانی تورنتو می‏گوید: پاره‏ای اوقات کسی که دچار افسردگی بالینی است، چنان در دریای ژرف نومیدی غوطه می‏خورد که حس می‏کند هیچ روزنه امیدی نیست و از همین‏رو چاره‏ای جز مرگ و نیستی نمی‏یابد. دکتر «ادبلک استوک» بر این باور است که بیشتر داروهای جدید، به علت اثرات جانبی جزیی، مؤثراند، لیکن بعضی از ایشان ناراحتیهایی همچون دل‏درد، ناآرامی، سرگیجه و یا خواب‏آلودگی در پی دارند. پزشک یادشده را عقیده بر این است که مردان فزونتر از زنان با خطر ناشی از انتحار روبه‏رو هستند و دلیلش این است که آنها به سختی قادر به بیان احساسات خود هستند. او می‏افزاید مردم باید آگاه باشند که امکان دارد افسردگی بتواند یک احساس شدید درد روانی را پدید آورد و دردناکی‏اش چنان باشد که آدمی را از پرداختن به هر کاری باز دارد.
بارتا اظهار می‏دارد: از هر ده کانادایی اعم از کودکان و کهنسالان، لااقل یک تن در تمام دوران زندگی‏اش به فسرده جانی مبتلا می‏گردد که درجه و شدتش ممکن است تفاوت داشته باشد.
کارشناسان را نظر بر این است که افراد پرشماری از افسردگان اغلب در عرض چند هفته درمان می‏شوند، در عین حال این گونه بیماران باید داروهای ضد افسردگی را تا آن زمان مصرف کنند که پزشک دستور می‏دهد.
از جمله جاهایی که می‏شود تأثیر افسردگی را مشاهده کرد، محیط کار است و در حال حاضر، تعدادی از شرکتها، موازینی را به منظور تشخیص این بیماری روانی رعایت می‏کنند. به گفته متخصصان، توجه کارفرمایان به برنامه‏های بهداشت روانی کارکنان به همان اندازه بیمه‏های پزشکی و دندان‏پزشکی اهمیت دارد و گونه‏ای سرمایه‏گذاری در افزایش کارآمدی مؤسسه به حساب می‏آید.
به اعتقاد پزشکان عوامل مختلفی می‏توانند آغازگر پریشان‏دلی باشند، مخصوصا اگر با هم درآمیزند. این موارد مشتمل بر عوامل ارثی، پیشینه خانوادگی از لحاظ افسردگی، رخداد جان‏سپاری، ناتوانی در چیرگی بر نگرانی و یا فشار روانی (استرس)، تنگدستی، چشم به جهان گشودن کودک و یا افسردگیهای بعد از زایمان و یا یک مرض و جراحت هولناک می‏باشند.
بارتا به اتکاء تجربه خویش به عنوان یک مددکار اجتماعی بیان می‏کند: اشخاص افسرده به شما می‏گویند که احساس وحشتناکی دارند و نومیدانه می‏خواهند بهبود یابند.
به باور او اگر اینان بتوانند این احساس را بر زبان رانند، قادر به رویارویی با آنند. دکتر «بلک استوک» اظهار می‏دارد: فرد افسرده، بسی اندوهگین، گوشه‏نشین و حساس می‏شود و اینها نشانه‏های بیماری وی شمرده می‏شوند. کارشناسان تأکید می‏کنند که اعضای خانواده و دوستان، با چنین افراد دیدار کنند، زیرا تماس نداشتن با اینان اشتباه فاحشی است.
«انجمن بهداشت روانی کانادا» در تورنتو، علایم پریشانی بالینی را به این شرح اعلام داشته است:
احساس اندوه، گریه متناوب، احساساتی شدن فراوان، از کف دادن اشتیاق نسبت به تلاشهایی که پیشتر مورد علاقه بوده‏اند، دگرگونیهای وزن یا اشتها، اختلال در خواب، احساس گناه، یأس، بی‏ارادگی (عدم توانایی تمرکز)، به یاد آوردن یادبودها، تصمیم‏گیری، احساس کوفتگی و یا فقدان انرژی، بی‏قراری و یا تقلیل فعالیت جسمی، شکوه از دردهای جسمانی و دردهایی که منشأ پزشکی ندارند، اندیشه خودکشی در سر پروراندن که باید اطرافیان تمامی این نشانه‏ها را خیلی جدی بگیرند.

مفهوم افسردگی
افسردگی با علائمی چون احساس غمگینی، شکست، ناراحتی و کلافگی، هیجان و استرس، بی علاقگی به همه چیز و گاه همه کس مشخص می‌شود؛ در واقع بیمار با بیان این علائم، ناراحتی خود را بروز می‌دهد.

افسردگی مجموعه‌ای از حالات مختلف روحی و روانی است که از احساس خفیف ملال تا سکوت و دوری از فعالیت روزمره بروز می‌کند. برای‌ بیماری‌ افسردگی‌ هیچ‌ علت قطعی و روشنی‌ نمی‌توان‌ متصور بود، در برخی موارد یک زندگی پر استرس می‌تواند محرکی برای افسردگی شود و در برخی موارد علت کاملاً به شخصیت فرد مربوط است. در کل به نظر می‌رسد که افسردگی بدون یک علت تعیین شده مشخص و به طور خود به خودی روی می‌دهد

از دست‌ دادن‌ علاقه‌ و ناتوانی‌ از لذت‌ بردن، احساس‌ ناامیدی‌؛ بی‌حالی‌ و خستگی، بی‌خوابی، اندیشیدن به مرگ یا خودکشی، بی قراری، اقدام به خودکشی، زودرنجی، احساس گناه و بی‌ارزشی، خواب‌ زیاد یا ناراحت، فــقدان علاقه یا لذت بردن از سرگرمیها و فعالیتهایی که سابقاً (برای فرد) لذت بخش بوده‌اند، شامل روابط جنسی‌، ‌بی انگیزگی، زود خسته شدن، اشکال (در) تمرکز کردن، دیوانگی / شیدایی، شادی غیرطبیعی یا بیش از حد، اندیشه‌های بزرگ غیر طبیعی، احساس‌ گناه‌ شدید به‌ خاطر وقایع‌ بی‌اهمیت‌ یا خیالی، سردردها، اختلالات گوارشی، و درد مزمن، پر گویی، یبوست، زودرنجی غیرعادی، افزایشِ میل به روابط جنسی، مشکل‌ یکباره‌ به‌ گریه‌ افتادن‌ بدون‌ توضیح‌ مشخص‌، مشکل در تصمیم‌گیری‌؛ مشکل‌ در تمرکز، رفتار اجتماعی نامناسب، خوشحالی‌ ناگهانی‌ پس‌ از احساس‌ نومیدی‌ طولانی‌ مدت، گوشه‌گیری‌ از خانواده‌ و دوستان‌، عدم‌ توجه‌ به‌ ظاهر خود.

اهمیت موسیقی و ورزش در افسردگی
این حقیقت برای عموم مردم روشن است که موسیقی و ورزش کردن برای مقابله با بیماریهای جسمی یک روش بسیار مناسب و سودمند است. اما تحقیقات جدید نشان می دهد که تمرینات بدنی باعث افزایش توانائی های مغز نیز شده و به انسان در معالجه بیماریهای روانی مانند افسردگی و اضطراب نیز یاری میرساند . در مقاله ای اشاره شده بود که تمرینات بدنی مداوم و روزمره تاثیر بسیاری در معالجه افسردگی افراد دارد.در حقیقت به پزشکان روانشناس توصیه شده که موسیقی و ورزش را در برنامه معالجات بیماران خود گنجانده و برای آن ارزش ویژه ای قائل شوند. در یکی از جالب ترین تحقیقات کلینیکی مشخص

شده است که موسیقی و ورزش نه تنها در معالجه افسردگی بسیار موثر است بلکه نقش بسزائی در جلوگیری از بازگشت این بیماری دارد و با توقف انجام حرکات موسیقی و ورزشی خطر بروز علائم اضطراب و افسردگی افزایش چشمگیری خواهد داشت. به گفته یکی از روانشناسان مهم نیست که افراد افسرده به چه میزان موسیقی و ورزش میکنند بلکه مهم اینست که به طور مرتب روزانه وقتی را برای این امر اختصاص دهند. البته به بیمارانی که از افسردگی شدید رنج

میبرند توصیه نمیشود که استفاده از داروهای خود را متوقف کرده و تنها موسیقی و ورزش کنند اما تاثیر موسیقی و ورزش بر آنها بسیار زیاد خواهد بود و اگر این بیماران هر روز تمرینات بدنی انجام دهند شانس بهبودی برای آنان قابل ملاحظه است.

مهم نیست که افراد افسرده به چه میزان موسیقی و ورزش میکنند بلکه مهم اینست که به طور مرتب روزانه وقتی را برای این امر اختصاص دهند. این حقیقت برای عموم مردم روشن است که موسیقی و ورزش کردن برای مقابله با بیماریهای جسمی یک روش بسیار مناسب و سودمند است. اما تحقیقات جدید نشان می دهد که تمرینات بدنی باعث افزایش توانائی های مغز نیز شده و به انسان در معالجه بیماریهای روانی مانند افسردگی و اضطراب نیز یاری میرساند .البته به بیمارانی که از افسردگی شدید رنج میبرند توصیه نمیشود که استفاده از داروهای خود را متوقف کرده و تنها موسیقی و ورزش کنند اما تاثیر موسیقی و ورزش بر آنها بسیار زیاد خواهد بود و اگر این بیماران هر روز تمرینات بدنی انجام دهند شانس بهبودی برای آنان قابل ملاحظه است. در مقاله ای که در وب سایت انجمن روانشناسی آمریکا درج آمده اشاره شده است که تمرینات بدنی مداوم و روزمره تاثیر بسیاری در معالجه افسردگی افراد دارد.

در حقیقت به پزشکان روانشناس توصیه شده که موسیقی و ورزش را در برنامه معالجات بیماران خود گنجانده و برای آن ارزش ویژه ای قائل شوند. با تمرین‌های مناسب موسیقی و ورزشی ، ترشحات غدد داخلی تنظیم شده و در شرایط مختلف به مقدار لازم در بدن هورمون مورد نیاز ترشح می‌شود. در نتیجه ، موسیقی و ورزش تاثیرات مطلوبی بر جسم و روان انسان خواهد گذاشت. در بیماران دیابتی و افرادی که مستعد به دیابت هستند قند خون به شکل قابل توجهی کاهش می‌یابد. تمرینات مرتب موسیقی و ورزش موجب بهبود کار سیستم عصبی و هماهنگی لازم بین اعصاب و عضلات خواهد شد.

مهمترین اثرات مثبت موسیقی و ورزش بر دستگاه عصبی عبارتند از :
۱) موسیقی و ورزش از فشارهای روانی و ناراحتی‌های روحی می‌کاهد و راهی مناسب برای مقابله با افسردگی است.
۲) با بهبود کار سیستم عصبی – عضلانی ، موجب چالاکی و افزایش کارآیی بدن می‌شود.

۳) موسیقی و ورزش مؤثرترین راه برای درمان بی‌خوابی است . مسلماً یک شخص موسیقی و ورزشکار با تنبلی و کسالت بیگانه است و علاوه بر داشتن هیکلی متناسب و خوش فرم از روحیه‌ ی بالا و شادابی نیز برخوردار است و این موفقیت، ارتباطات وی را در زندگی روزمره، چه در خانواده و چه در اجتماع یا محیط کار تضمین می ‌کند.
مسلماً کارفرمایان در استخدام افراد، این معیارهای مهم را در نظر خواهند گرفت. بنابراین یک شخص سالم و تندرست، از موقعیت و پیشرفت شغلی بهتری نسبت به افراد چاق و کم تحرک برخوردار خواهد بود.

در یکی از جالب ترین تحقیقات کلینیکی مشخص شده است که موسیقی و ورزش نه تنها در معالجه افسردگی بسیار موثر است بلکه نقش بسزائی در جلوگیری از بازگشت این بیماری دارد و با توقف انجام حرکات موسیقی و ورزشی خطر بروز علائم اضطراب و افسردگی افزایش چشمگیری خواهد داشت. موسیقی و ورزش نه تنها برای بدن بلکه برای ذهن و مغز ما نیز مفید است. محققان معتقدند موسیقی و ورزش و فعالیت بدنی منظم و مداوم می‌تواند روح و ذهن را تقویت کند. با موسیقی و ورزش، فرد خوش اخلاق‌تر شده و اعتماد به نفس بالاتری برای مواجه و حل مشکلات بدست خواهد آورد. این مسئله قطعا تاثیر انکارناشدنی در بهبود زندگی فرد خواهد داشت.

وقتی کسی موسیقی و ورزش می‌کند یا فعالیت فیزیکی انجام می‌دهد بدن ماده شیمیایی به نام آندروفین آزاد می‌کنند. آندوروفین‌ها ضددردهای طبیعی بدن هستند که درد و استرس را کاهش می‌دهند. این مواد اضطراب و افسردگی را از بین برده احساسی حاکی از خوب سرحال بودن به فرد القا می‌کنند. حتی یک فعالیت بدنی ساده می‌تواند میانجی‌های شیمیایی ضدافسردگی را آزاد کند.

موادی مثل دوپامین، سروتونین و نوراپی‌نفرین. مطالعات دانشمندان دانشگاه دیوک آمریکا نشان می‌دهد که موسیقی و ورزش منظم نقش موِ‌ثری در کاهش احساس افسردگی، تنش، خشم و ناتوانی ذهنی (گیجی) داشته است. در این بین مطالعات دیگر نشان داده‌اند، موسیقی و ورزش کردن بطور متعادل نگاه به زندگی را بهبود می‌بخشد و باعث کاهش اضطراب می‌شود. اگر شما پیاده‌روی کنید، یا مثلا کمی حرکات پرشی انجام دهید یا اینکه دقایقی کوتاه دوچرخه سواری کنید مزایای فوق‌العاده آن را از هر دو جنبه بدنی و ذهنی، حس خواهید کرد.

استرس مزمن باعث آزاد شدن مواد شیمیایی و هورمون‌های متعددی به درون جریان خون می‌شود که سیستم ایمنی بدن را به شدت تضعیف و بدن را مستعد ابتلا به انواع عفونت‌ها می‌کنند. جدای از آن عملکرد سلول‌های حافظه دچار اختلال شده و فرد را به سمت افسردگی می‌کشاند. فعالیت فیزیکی منظم تاثیری فوق‌العاده در کاهش استرس دارد و مانند سلاحی کارآمد عوارض استرس را از بین خواهد برد.

هورمن‌ها و موادی که در طی موسیقی و ورزش آزاد می‌شوند مانند یک تیپ رزمی کامل در مقابل تهاجمات مخرب عوامل استرس‌زا مقاومت خواهند کرد! نتایج تحقیقات دانشمندان کانادایی نشان می‌دهد وقتی که افراد افسرده سه بار در هفته، هر بار ۲۰ الی ۶۰ دقیقه موسیقی و ورزش کرده‌اند به طرز قابل ملاحظه‌ای افسردگی و علایم بیماری‌شان کاهش پیدا کرده است.

در برخی موارد تاثیر همین موسیقی و ورزش کوتاه مدت تا یکسال باقی مانده بود. این نکته قابل توجه است که در بیماران مبتلا به افسردگی شدید، روانپزشک در کنار درمان‌های دارویی و نیز غیردارویی به احتمال فراوان موسیقی و ورزش را نیز تجویز خواهد کرد. وقتی به خود مشکوک باشیم دائما قوز می‌کنیم تا از خود محافظت کنیم و طبیعتا عضلات و مفاصل به طور مداوم ضعیف خواهند شد. بنابراین تعجبی ندارد که روح و ذهن ما، احساس کند کالبدی که در آن جای گرفته مثل یک جنازه روی زمین پهن شده است!

بعضی اوقات فقط آغاز کردن یک برنامه موسیقی و ورزشی جدید می‌تواند احساس پیشرفت را به شما نشان دهد. شما قطعا حس می‌کنید که اعتماد به نفستان افزایش یافته است. از تمرین‌های کششی آغاز کنید. این حرکات به شما کمک می‌کند استوارتر بایستید و با دیدی بهتر به دنیای دوروبر خود نگاه کنید.‌مثل تمام فعالیت‌های تفریحی دیگر نیاز دارد تا در هر روز در زمانی فارغ از تمام افکار، نگرانی‌ها و مسئولیت‌ها به آن پرداخت شود. با این کار شما توان خود را بازیافته، سرحال می‌شوید، خستگی از بدنشان خارج شده و ذهنتان تیزتر و فعال‌تر می‌شود.

با بهبود وضعیت جریان خون، طبعا اکسیژن و مواد غذایی بیشتری به مغز می‌رسد. پس تمرینات هوازی به شما کمک می‌کند تا بهتر بیندیشید. تمرینات سنگین و تمرینات هوازی در کنار هم به وضوح نتایج مثبت مضاعفی خواهند داشت و می‌توانند کیفیت و مدت خواب را بهبود ببخشند. یک استراحت خوب و کامل باعث می‌شود شما کمتر خسته شده و بهتر بتوانید به فعالیت‌های روزمره خود بپردازید.

چالش بزرگ یک تحقیق همچنان تمرکز روی تاثیرات ذهنی و روحی فعالیت‌های بدنی متمرکز است. اخیرا در تحقیقی نشان داده شد که بعد از ۳۰ دقیقه موسیقی و ورزش، اضطراب افراد مورد تحقیق بشدت کاهش و توان ذهنی و قدرت استدلال افزایش چشمگیری یافت.

یک راهپیمایی متعادل، دویدن در مسافت کوتاه یا حتی انجام چند حرکت کششی در طی روز می‌تواند دیدگاه شما به زندگی را به شکل قابل ملاحظه‌ای تغییر دهد. موسیقی و ورزش‌های منظم با آزاد کردن مواد متعدد شیمیایی می‌تواند به شما کمک کند تا از لحاظ فیزیکی روی فرم آمده و از لحاظ ذهنی فعال‌تر و از لحاظ روحی آرامتر باشید. فعالیت فیزیکی باعث می‌شود تا شما از سلامت خود لذت ببرید و روز به روز شادتر باشید.
به گفته یکی از روانشناسان مرکز روانشناسی آمریکا مهم نیست که افراد افسرده به چه میزان موسیقی و ورزش میکنند بلکه مهم اینست که به طور مرتب روزانه وقتی را برای این امر اختصاص دهند.

موسیقی و ورزش چگونه در معالجه افسردگی و اضطراب موثر است؟
به عقیده محققین موسیقی و ورزش باعث شادی و نشاط و بالا بردن اعتماد به نفس میگردد زیرا افراد افسرده یا اعتماد به نفس ندارند و یا میزان آن در آنان بسیار پایین است. موسیقی و ورزش احساس رضایت باطنی شخص را بالا برده و فرد حس میکند که به موفقیت هایی دست یافته است
نکته با اهمیتی که باید در نظر گرفت اینست که به دلیل اینکه افراد افسرده باید انرژی کافی برای مقابله با علائم افسردگی داشته باشند بنابراین در انجام فعالیت های موسیقی و ورزشی نباید زیاده روی کرده و حد اعتدال را رعایت کنند. برای موفقیت در این زمینه بیماران باید قدمهای آهسته بردارند و برای گرفتن نتیجه بهتر باید با یک متخصص موسیقی و ورزشی مشورت کنند. زیرا موسیقی و ورزش در صورتی برای سلامت روان موثر است که به طریق صحیح بکار برده شود .

فوائد موسیقی و ورزش در بهبود افسردگی به طور فهرست وار ارائه میشود :
احساس کاهش قابل ملاحظه غم و اندوه
• افزایش اعتماد به نفس
• ایجاد احساس موفقیت
• افزایش خلاقیت های فردی

اگر در نظر بگیریم که ۲۰ درصد از مردم دنیا دارای درجات مختلفی از افسردگی باشند و از این بیماری رنج میبرند و ۵۰ در صد از مردم اساسا موسیقی و ورزش نمی کنند بنابراین اغلب افراد افسرده یکی از موثرترین روشهای مقابله با افسردگی را از دست میدهند.

قابل ذکر است که موسیقی و ورزش یکی از ارزانترین روشهای درمان افسردگی نیز میباشد.
جسم و روح، دو بعد سازنده یک انسان و هستی دهنده به او، از گذشته به عنوان مبحثی فراگیر مورد بحث و بررسی فلاسفه و بزرگان علم و ادب و مربیان تعلیم و تربیت بوده و هنوز هم پایه و اساس تئوریهای انسانگرایانه قرن حاضر است. انسان امروزی، به علت گسترش و رشد چشمگیر تکنولوژی و روابط میان فردی، کمتر فرصت تأمل و اندیشه ژرف در رفتار و کردار خود را یافته و بیشتر تحت تأثیر، نفوذ و تسلط محرکهای بیرونی و محیطی قرار گرفته و دچار از خود بیگانگی و مشکلات روحی و روانی گشته است که به نوبه خود، چنین مشکلاتی مسبب دوری انسان از مسیر رشد و تکامل بهنجار شده و او را به سمت و سوی نابهنجاری سوق می دهد.
افسردگی به عنوان یکی از معضلات و ناراحتی های روحی و روانی، در حال حاضر طیف وسیعی از مراجعان به کلینیک ها و درمانگاههای مشاوره و روانشناسی را تشکیل می دهد. مالیخولیا از زمانهای دور، با زندگی انسان در کشاکش بوده و آن را دچار رکود و بی نظمی ساخته است و نویسندگان و هنرمندان بسیاری از جمله ویلیام شکسپیر، ونسان ونگوگ، تئودور داستایوفسکی و دیگران در مورد آن اثراتی به جا گذاشته اند.
افسردگی به عنوان یک بیماری روانی، تأثیرات عمیقی در خلق و خو، میزان فعالیت حرکتی بدن، رفتار خودآزارانه (منجر به خودکشی)، اختلالات شناختی، فیزیولوژی و بی نظمی های مربوط به زمان خواب را به دنبال داشته و در زمینه های فردی و اجتماعی شخص را به انزوا کشانده و از اجتماع و فعالیتهای آن بازداشته وسیر قهقرایی را در روند رشد فرد باعث می شود.
در حیطه درمان افسردگی همچون دیگر بیماریهای روانی، تحقیقات و پژوهشهای بی شماری صورت گرفته و تکنیک های دارودرمانی، روان درمانی، شوک درمانی و درمانهای شناختی و… از جمله تکنیکهای خاص درمانی در این نوع بخصوص بیماری مدنظر قرار گرفته و هر روزه با گذشت زمان گامهای مؤثری در جهت شناخت، بررسی و درمان آن برداشته می شود.
موسیقی و ورزش به عنوان یکی از بدیع ترین روشهای درمانی در افسردگی، بیش از پیش و با اتکا به تحقیقات و بررسی های محققان، توجه عموم را به خود جلب کرده و بیماران و مراجعین افسرده ای که ذهنیتی منفی و مأیوس شونده از دیگر روشهای درمانی دارند، با تکیه بر این شیوه درمانی، افق روشنی در بهبود خود از ناراحتی ها و تنشهای روحی را تجربه کرده اند.
در پژوهشی با مقایسه سه عامل «دویدن»، «روان درمانی با زمان محدود» و «روان درمانی با زمان نامحدود» به درمان افسردگی پرداخته شد. در این پژوهش، تعداد ۲۴ مرد و زن به طور تصادفی به یکی از سه گروه مورد نظر گمارده شدند. بیماران شرکت کننده در گروه درمان موسیقی و ورزشی «دویدن» مطابق برنامه ای از قبل تعیین شده، طی ۱۰ هفته و هر هفته سه بار می دویدند. از آنها خواسته شده بود که فقط روی دویدن تمرکز و از بحث درباره افسردگی شان خودداری کنند. بیماران تحت روان درمانی به مدت ۱۲ هفته به طور سرپایی در یک درمانگاه درمان شدند. در پایان همه گروهها با استفاده از فهرست علائم (SCL-۹۰ (۱ مورد ارزیابی قرار گرفتند. نتایج ارزیابی در هر سه گروه نشان دهنده کاهش نمره های افسردگی در مقایسه با قبل از درمان بود.
در مطالعه دیگری به وسیله گریست و همکارانش (۱۹۸۴)، ۶۰ آزمودنی مبتلا به افسردگی خفیف به طور تصادفی به یکی از سه وضعیت درمانی یعنی موسیقی و ورزش، گروه درمانی(۲) و آرامش آموزی گمارده شدند. پس از ۱۲ هفته درمان سطح افسردگی، اضطراب و حساسیت بین فردی آزمودنی های سه گروه ارزیابی شد. تحلیل نتایج نشان دهنده بهبود هر سه گروه در مقایسه با قبل از درمان بود، ولی هیچ تفاوت بین گروهی یافت نشد. در پیگیری سه ماهه آزمودنی ها، مشخص شد که درمان موسیقی و ورزشی و آرامش آموزی در مقایسه با گروه درمانی، اثرات درمانی پایاتری داشته اند. گریست نتیجه گرفت آزمودنی های شرکت کننده در درمان موسیقی و ورزشی و آرامش آموزی مهارتهای جدیدی را فرا گرفته اند که می توانند آنها را بعد از اتمام درمان نیز به کار گیرند و این امر دلیل ماندگاری اثرات درمانی در آنها است.(نعمت الله زاده ماهانی، کاظم، پژوهشهای روانشناختی.

دوین و همکارانش (۱۹۸۳) در مطالعه دیگری، اثر استفاده از دویدن و تمرین با وزنه را در درمان ۴۱ زن که مطابق معیارهای تشخیصی RDC اسپیتز، اندیکت و رابینز، ۱۹۷۸ ( مبتلا به افسردگی بزرگ بودند، بررسی کردند.آنها از نمره های پرسشنامه افسردگی بک )۴BDI و نمره های مقیاس افسردگی هامیلتون۵HRSD به عنوان شاخص تغییرهای درمانی استفاده کردند. زنان مبتلا به افسردگی به طور تصادفی به سه گروه- گروه «موسیقی و ورزش دو»، «گروه «تمرین با وزنه» و «گروه گواه (ایست انتظار)» تقسیم شدند. درمان به مدت ۸ هفته ادامه داشت و شامل ۴ بار تمرین ۳۰ دقیقه ای در هر هفته بود. نتایج ارزیابیهای انجام شده

پس از پایان درمان و در پیگیری یک ماهه پس از درمان نشان داد که نمره های افسردگی گروه های موسیقی و ورزشی- دویدن و تمرین با وزنه- کاهش معنی داری یافته است. پیامد درمان با دو گروهی که با موسیقی و ورزش درمان می شدند، تفاوتی نداشت. دوین و همکارانش نتیجه گرفتند که هم موسیقی و ورزشهای حرکتی و سرعتی (مثل دویدن) و هم تمرینهای قدرتی (مثل تمرین با وزنه) اثر ضد افسردگی دارند. آنان چیره دستی در انجام یک مهارت و یا افزایش احساس خودتوانمندیرا به عنوان مکانیسم احتمالی تغییرات حاصل از موسیقی و ورزش معرفی کردند. (نعمت الله زاده ماهانی، کاظم، پژوهشهای

روانشناختی.
در پژوهشی دیگر، مک کنن و هولمز (۱۹۸۴)اثر موسیقی و ورزش و آرامش آموزی را بر افسردگی نمونه ای ۴۳ نفره از زنان دانشجو بررسی کردند. این دانشجویان براساس نمره هایشان در پرسشنامه افسردگی بک- نمره های بالاتر از ۱۴ در ارزیابی اولیه- انتخاب شدند. قبل از شروع درمان همه آنها به پرسشنامه افسردگی بک پاسخ دادند و آمادگی جسمانی آنها ارزیابی شد. سپس به سه گروه (موسیقی و ورزش دو، گروه آرامش آموزی و گروه گواه بدون درمان) تقسیم شدند. درمان ۱۰ هفته به طول انجامید. این پژوهش نشان داد که نمره های افسردگی گروه درمان با موسیقی و ورزش دو در مقایسه با گروه آرامش آموزی و گروه گواه بدون درمان کاهش معنی دار یافته است.

فرمونت و کریگهد(۱۹۸۴اثر درمانی دویدن، شناخت درمانی و شناخت درمانی توأم با درمان موسیقی و ورزشی را در افسردگی ۴۹ مرد مبتلا به افسردگی خفیف تا متوسط بررسی کردند. آنها در پژوهش خود از گروه گواه بدون درمان استفاده نکردند، چون اعتقاد داشتند پژوهشهای مختلفی نشان داده است که هم درمان با موسیقی و ورزش و هم شناخت درمانی در مقایسه با گروه گواه بدون درمان، اثر ضد افسردگی دارند.(نعمت الله زاده ماهانی، کاظم، پژوهشهای روانشناختی.

تحقیقات و بررسی های فرمونت و کریگهد ۱۹۸۴ نشان داد که دویدن در درمان افسردگی خفیف و متوسط به اندازه شناخت درمانی و شناخت درمانی توأم با موسیقی و ورزش مؤثر است. از هفته پنجم درمان، کاهش معنی داری در نمره های پرسشنامه افسردگی بک (BDI) پدید آمد. این کاهش در پیگیری ۲ ماهه نیز باقی مانده بود. هر سه شیوه درمانی برای افسردگی خفیف و متوسط به یک اندازه مؤثر بودند. همچنین این پژوهش نشان داد که بین نمره های پرسشنامه افسردگی بک و شاخص تغییر در آمادگی جسمانی (بهبود ضربان قلب) همبستگی وجود ندارد.

با توجه به پژوهشهای انجام شده، این حقیقت که انجام تمرینات موسیقی و ورزشی در درمان افسردگی نقش مهم و مؤثری دارند، تأیید می شود، البته باید در نظر گرفت که افسردگی در هر سطحی را نمی توان به وسیله تمرینات موسیقی و ورزشی درمان و یا حداقل تأثیرات زیادی در جهت بهبود آن ایجاد کرد. در کل باید گفت تنها افسردگی های خفیف و متوسط که تغییرات نه چندان جدی در شخصیت و خلق فرد ایجاد می کنند و نوع طرز تفکر شخص در جهت گزینش این درمان به وسیله موسیقی و ورزش مؤثر بوده و موفقیت های بیشتر در زمینه چنین درمانی، نیازمند به تحقیقات بعدی است.

توجیه فیزیولوژیک و جسمانی اثرات ضد افسردگی موسیقی و ورزش
در این راستا باید گفت انجام مرتب و منظم تمرینات موسیقی و ورزشی با شدت و ریتم مناسب (جلسات بی شمار و پی در پی با تنظیم مدت زمان، میزان و اندازه تمرینات، شدت تمرینات، تعداد دفعات و غیره) باعث بالا رفتن سطح آمادگی جسمانی و در نتیجه توانا شدن قلب و عروق در شخص می شود که خود باعث کاهش پاسخ به استرسهای قلبی- عروقی شده و پاسخ های هیجانی و روانی شخص را نسبت به استرس نیز کاهش می دهد. به عبارتی همان طو

ر که می دانیم تصویر بدنی شامل اندازه قد، وزن، درشتی اندام، قدرت بدنی و … است و لذا با ایجاد و توانایی فیزیکی و بدنی به وسیله تمرینات موسیقی و ورزشی این خودپنداری مثبت که «من قوی هستم و در مقابل سختیها و مشکلات مقاوم شده ام» قوت گرفته و از لحاظ روانی نیز فرد را در موقعیت خوبی برای مواجهه و مقابله با استرس قرار می دهد که خود، واکنشهای فیزیولوژیک مثبتی را در پی خواهد داشت، به عبارتی همان تصاویر بدنی فوق که خودسازنده خودپنداره شخص هستند، در صورت مثبت بودن، فرد را در مقابل استرس و هیجانات کاذب و آسیب زا حمایت می کنند و این مسأله

، یکی از مهمترین روشهای پیشگیری در افراد و بیماران روحی و روانی است که در مبحث بهداشت روانی به طور کامل به آن پرداخته شده است.

اثرات زیست-شیمیایی ضد افسردگی موسیقی و ورزش
در توجیه دیگری که در این مبحث مطرح است، اثرات انتقال دهنده های عصبی در نظر گرفته می شود. همان طور که قبلاً گفته شد تأثیرات مثبت موسیقی و ورزش و تمرینات مرتب و منظم موسیقی و ورزشی با شیوه علمی (توجه به اصول علم بدنسازی، علم تغذیه، آموزشهای لازم و …) باعث افزایش توان قلب و برون ده قلبی، کاهش ناخالصی های موجود در خون (چربی های اضافی، کنترل میزان قند خون و سموم و دفع آنها و …) و همچنین باعث ایجاد نظم در سیستمهای مختلف گردش خون، تنفس، گوارش، اعصاب و دیگر قسمتها شده و کارکردهای آنان را تسهیل و ترمیم می کند. در ضمن ایجاد نظم در ترشح غدد

درون ریز بدن که اثرات انکارناپذیری بر خلق و خو و ایجاد تنش و ناراحتی های فیزیولوژیکی دارند، همه از مزایای تمرینات منظم موسیقی و ورزشی است. در یکی از مباحث مهم در زمینه ایجاد بیماریهای روانی، بحث پیرامون انتقال دهنده های عصبی و عدم کارکرد صحیح آن (کاهش یا افزایش دوپامینو سروتونین و…) در بروز بیماریهای روانی انکارناپذیر است و یکی دیگر از تأثیرات مثبت موسیقی و ورزش تنظیم در میزان انتقال دهنده های عصبی در سلول عصبی و در نتیجه تعادل و توازن در کارکرد عصبی شخص و کاهش حالت نابهنجاری های روانی است.

توجیه شناختی اثرات ضد افسردگی موسیقی و ورزش
در زمینه توجیه شناسی مبحث، بیشتر توجهمان بر خواص روانی ناشی از اثرات ایجاد خودتوانی در فرد است که خود زمینه ای مثبت جهت ایجاد تغییرات اساسی در رفتار و طرز تفکر شخص بوجود می آورد. به عبارتی باید گفت ما همان گونه احساس می کنیم که فکر می کنیم و یا به گونه ای فکر می کنیم که احساس داریم و این نشان دهنده تأثیرات متقابل دو مقوله احساس و ادراک در حافظه شخص است. بنابراین افسردگی چون واکنشی احساس و عاطفی است هرگونه ایجاد طرز تفکر مثبت در ذهنیت فرد افسرده می تواند منجر به احساس مثبت در او شده و به عکس هر نوع تفکر غلط و غیرمنطقی می تواند زمینه ای برای یک احساس منفی و در نتیجه افسردگی باشد.

به عنوان مثال یکی از احساسات منفی و شایع یک افسرده، احساس پوچی و بی ارزشی است، احساس این که من حق زنده بودن را با توجه به این که بی ارزش و حقیر هستم ندارم (این احساس در مراحل شدیدتر می تواند منجر به خودکشی شود) و همچون انگلی وابسته به دیگران هستم و هیچ کار مثبتی از من سر نمی زند و این احساسات از لحاظ منطقی و استدلال شخص به صورت منفی ارزیابی شده و به این نگرش که «من انسان بدی هستم» یا «من لایق زندگی نیستم» منجر می شود که جملگی باعث شدت و افزایش افسردگی و تبدیل آن از احساس افسردگی به خلق افسردگی می شود.

حال در موسیقی و ورزش با ایجاد خودتوانی و بازگرداندن اعتماد به نفس در این مورد که «می توان تغییر کرد» و «می توان مثبت بود و مثبت زندگی کرد»، زمینه ایجاد احساسات مثبت در جهت زدودن روحیات افسردگی مهیا می گردد. به وسیله موسیقی و ورزش شخص احساس می کند می تواند کنترل زندگی اش را حتی در سخت ترین شرایط در دست داشته باشد، احساس می کند اراده اش آن قدر مصمم است تا نگذارد ناملایمات زندگی وی را دستخوش پریشانی سازد.

به طور کلی عواملی که به وسیله درمانگران در زمینه کاهش افسردگی بیماران مؤثرند عبارتند از:
۱- مراجعین (افسردگان) را در جهتی هدایت کنند که اینان احساس کنند قادر به کنترل رفتار خود هستند.
۲. بر آموزش مهارتهایی تمرکز کنند که برای بیماران حائز اهمیت هستند.
۳. بر استفاده مستقل از مهارتها و تعیین اهداف شخصی تأکید کنند.
۴. بهبود بیماران را به تسلط خود آنان در مهارتهایی که آموخته اند، مرتبط سازند.

“تمامی محتوا مندرج در سایت متعلق به رسانه ریتم آهنگ می باشد و هرگونه کپی برداری با ذکر منبع بلامانع است.”