یوژن آتژه، به طور کامل ژان یوژن آگوست آتژه، (متولد 12 فوریه 1857، لیبورن، در نزدیکی بوردو، فرانسه - درگذشته 4 اوت 1927، پاریس)، عکاس تجاری فرانسوی که در عکاسی از معماری و هنرهای تخصص داشت.
اوایل زندگی و کار
حقایق بیوگرافیک بسیار کمی در مورد Atget شناخته شده است. خانواده آتگت (در اصل آتگر) زینبازان و کالسکهسازانی بودند که پس از جنگهای ناپلئونی از پروونس به منطقه رودخانه دوردون نقل مکان کرده بودند. وقتی آتژه پنج ساله بود پدرش درگذشت. مادرش خیلی زود درگذشت. در اوایل جوانی، آتژه ظاهراً چند سال را در دریا گذراند و در 21 سالگی در پاریس زندگی می کرد. در سال 1879 برای تحصیل در رشته بازیگری در کنسرواتوار ملی موسیقی و نمایش پذیرفته شد، اما در عرض دو سال از کار اخراج شد. او چندین سال در گروه های دوره گردی که سطوح پایین تماشاگران تئاتر در استان ها را مورد حمله قرار می دادند، بازی کرد.
در اواخر دهه 1880، زمانی که آتژه در اوایل 30 سالگی خود بود، به عکاسی علاقه مند شده بود. به نظر می رسد اولین عکس های شناخته شده از او در شمال فرانسه ساخته شده باشد. این آثار مناظر روستایی، گیاهان و فناوری کشاورزی (مانند گاوآهن، اسب در بند و آسیابهای بادی) را به تصویر میکشند و احتمالاً بهعنوان مطالعاتی برای نقاشان و تصویرگران ساخته شدهاند. در اوایل دهه 1890، آتژه در پاریس کار می کرد، اما در اواخر آن دهه بود که او تمرکز کسب و کار عکاسی خود را به شهر پاریس تغییر داد - موضوعی که علاقه پایان ناپذیری داشت و همچنان ادامه داشت. ذهن او را تغذیه کنید و کار او را برای 30 سال باقی مانده از زندگی اش غنی کنید.
پاریس
آتژه در کارت ویزیت خود از این دوره، خود را به عنوان «خالق و عرضهکننده مجموعهای از عکسهای مناظر پاریس قدیم» توصیف کرد. در موارد دیگر او خود را به عنوان "مؤلف ویراستار" معرفی کرد. او سعی میکرد از کار کردن به صورت سفارشی – به عنوان یک عکاس اجارهای – اجتناب کند و حتی به ندرت حاضر به فروش نگاتیوهای خود بود. در عوض، در دهه اول قرن بیستم، به نظر میرسید که جاهطلبی او ساختن کاتالوگ بصری بزرگی از میوههای فرهنگ فرانسوی - خانهها، خیابانها، مغازهها، و جزئیات معماری آن- بود که از آن آثار چاپی را به آنها میفروخت. خریداران مختلف با توجه به نیاز آنها مشتریان اصلی او معماران و صنعتگرانی بودند که نمونه هایی از مدل های معماری قدیمی را می خواستند. کتابخانهها و آرشیوهایی که میخواستند سابقهای از «پاریس قدیمی» را حفظ کنند. و آماتورهای شهر باستانی که پروژه های نوسازی ناپلئون سوم و عاملش، بارون ژرژ-اوژن هاسمان را که بخش زیادی از پاریس را در نیمه آخر قرن نوزدهم تخریب و بازسازی کرده بود، ابراز تاسف کردند. Atget همچنین تصاویر خود را به تصویرگران و نقاشان مستقل فروخت، اما این فروش ها تنها بخش کوچکی از درآمد او را نشان می داد.
شاید نیازهای متفاوت مشتریان Atget به او کمک کرد تا از راه حل های فرمولی که اغلب ناشی از تخصص هستند اجتناب کند. به هر دلیلی، عکسهای آتژه از آنچه خشکترین سوژه به نظر میرسد - درها، کوبندههای در، راهپلهها، نردهها - با چنان اقتصادی و هوشمندی و با چنان درک جسورانهای از امکانات توصیف عکاسی دیده میشوند که عکسها هم به ذهن و هم به چشم بیننده لذت بدهد. از جمله ویژگیهایی که کار آتژه را مشخص میکند، کوتاهشدن سریع لنزهای واید است. کوتاه کردن مکرر موضوع اسمی در ازای یک نقطه دید صمیمی تر. و تمایل به کار در طیف گسترده ای از شرایط نوری، حتی (به ویژه در طول پنج سال آخر زندگی خود) عکسبرداری تقریباً مستقیم از خورشید، عملی که از نظر مذهبی توسط عکاسان معمولی اجتناب می شد.
به دلایلی که مشخص نیست، Atget تقریباً هیچ کاری در طول جنگ جهانی اول انجام نداد. در واقع تولیدات او هر سال پس از 1910 کاهش مییابد، قبل از اینکه در طول جنگ تقریباً متوقف شود، و تا سال 1920 به شدت از سر گرفته نشد. در آن سال آتژه به پل لئون، وزیر هنرهای زیبا نامهای نوشت تا بخشی از آن را برای فروش عرضه کند. از مجموعه منفی او نامه شروع می شود: «آقا، بیش از بیست سال است که به تنهایی و با ابتکار خودم در تمام خیابان های قدیمی پاریس کار می کنم تا مجموعه ای از نگاتیوهای عکاسی 18×24 [سانتی متری] بسازم: اسناد هنری معماری زیبای شهری. از قرن 16 تا 19... امروز این مجموعه عظیم هنری و مستند به پایان رسیده است. می توانم بگویم که تمام پاریس قدیمی را در اختیار دارم.» به زودی، دولت به مبلغ 10000 فرانک، بیش از 2600 پلاک آتژه را خریداری کرد تا در فهرست آثار ملی ثبت شود.
فروش نگاتیوهای او ممکن است برای اتگت نشان دهنده پایان یک فصل از زندگی او و آغاز فصل جدید باشد. در سال 1920 او با قدرتی تازه و حسی جدید و گسترده از موضوع خود به کار بازگشت. در سالهای پایانی زندگی، درصد بالایی از زیباترین و بدیعترین آثارش را تولید کرد، از جمله بهترین عکسهایش از ویترین مغازهها، نمایشگاههای خیابانی، و پارک دو سنت کلود، و همچنین تاثیرگذارترین رکوردهایش در شهرهای روستایی اطراف پاریس. در بهار سال 1925، در چیزی که شاید برجستهترین تلاش خلاقانه زندگیاش بود، 66 بشقاب (شمارههای 10 تا 75) از پارک ناآرام و نامرتب ساخت - که در اصل متعلق به ژان باپتیست کولبر، بزرگترین پارک بود. وزرای لویی چهاردهم Chateau de Sceaux در سالهای آخر انقلاب فرانسه ویران شده بود، اما پارک متروکه باقی ماند. عکسهای آتژه از آن کمتر به مجسمههای شکسته خاص و کاشتهای درهم تنیدهاش مربوط میشود تا با سن، از دست دادن، و تسلیهای مرموز هنر.
در تابستان سال 1926، والنتاین کامپاگنون، بازیگر سابق، همراه 30 ساله آتژه، درگذشت. دوست و مجری آتژه آندره کالمتس گفت که آتژه تسلی ناپذیر است، اما او یک سال دیگر به کار خود ادامه داد.
میراث
در طول زندگی آتژه، کار او نسبتاً ناشناخته بود. آثار او به هیچ یک از مفاهیم کنونی عکاسی هنری مربوط نمیشد: مکاتب قدیمیتر عکاسی هنری پیکتوریالیستی را بازتاب نمیداد، که هنوز احساس میکردند آثارشان باید مظهر فضیلتهای هنری شناختهشده، عموماً فضایل هنری اواخر قرن باشد. نقاشی سمبولیستی و همچنین بیانگر دیدگاه مدرنیستی نیست که عکاسی جدید باید در برنامههای هنر تجربی پس از جنگ، خواه ساختگرا یا سوررئالیست شرکت کند. تعدادی از عکسهای او در سال 1926 در مجله سوررئالیستی La Révolution Surréaliste تکثیر شدند - اما نه به عنوان آثار هنری، بلکه بیشتر به عنوان نمایشی از ماهیت ذاتاً سورئال خود زندگی. در پایان، به نظر میرسد موفقیت کار آتژه نشان میدهد که هنر عکاسی با پیروی از استراتژیهای تصویری مرسوم ارتباطی ندارد تا شناخت شهودی مکان مناسب برای ایستادن.
در سال 1925، برنیس ابوت، عکاس آمریکایی، تعدادی از چاپهای آتژه را دید که توسط هنرمندی به نام من ری جمعآوری شده بود، او سپس برای او کار کرد. او متعاقباً قبل از مرگ او در سال 1927 چندین بار از آتگت دیدن کرد. در سال 1928، ابوت مجموعه باقیمانده آتژه را با بیش از 1000 بشقاب شیشه ای و شاید تا 10000 چاپ خریداری کرد. (بقایای املاک او اکنون در موزه هنرهای مدرن در شهر نیویورک نگهداری می شود.) سال بعد، ابوت اولین مقاله از بسیاری از مقالات خود را در مورد آثار آتژه نوشت که در آن او گفت: «در نگاهی به کار یوژن آتژه. ، دنیای جدیدی در دنیای بیان خلاق گشوده می شود. در پایان سال 1931، این تحسین توسط دو عکاس جوان برجسته دیگر - انسل آدامز و واکر ایوانز - تکرار شد. در واقع، نسل جدیدی از عکاسان - به ویژه ایوانز - با کمک مثال آتژه، ایده جدیدی از عکاسی خلاقانه را بر اساس پتانسیل شاعرانه واقعیات ساده که به وضوح دیده می شود، توسعه دادند.
“تمامی محتوا مندرج در سایت متعلق به رسانه ریتم آهنگ می باشد و هرگونه کپی برداری با ذکر منبع بلامانع است.”