توماس استروث، (متولد 1954، گلدرن، نوردراین-وستفالن، آلمان غربی)، عکاس آلمانی که بیشتر به خاطر مجموعه عکس های موزه، تصاویر رنگی به یاد ماندنی از مردم در حال تماشای آثار هنری متعارف در موزه ها شناخته شده است. ویژگیهای عکسهای او رنگ شاداب و توجه فوقالعاده به جزئیات است که به دلیل اندازه بزرگشان - اغلب اندازههای آنها در حدود 5 × 5 فوت (1.5 × 1.5 متر) یا بیشتر است، اما گاهی اوقات به بزرگی 10 × 12 فوت (3 × 3.6) میرسد. متر) - یک اثر مسحورکننده دارند. استروث همراه با آندریاس گورسکی، کاندیدا هوفر و توماس راف با مدرسه عکاسی دوسلدورف در دوسلدورف آلمان به رهبری برند و هیلا بچر ارتباط داشت.
استروث ابتدا نقاشی را نزد گرهارد ریشتر نقاش آلمانی در Staatliche Kunstakademie در دوسلدورف آموخت. اولین عکسهای استروث، مناظر شهری سیاه و سفید دوسلدورف، برای کمک به نقاشی او ساخته شدهاند. آنها از دیدگاهی مستقیم و مرکزی استفاده کردند. تصاویر ثابت و بدون هوا شباهت قابل توجهی به "تیپولوژی" ساختارهای صنعتی که بچرها ایجاد می کردند داشتند. در نمایشگاهی از آثار دانشجویی در سال 1976، استروث کارهای خود را در شبکه ای به نمایش گذاشت، همانطور که بچرها از دهه 1960 انجام می دادند، حتی اگر او هنوز با ریشتر درس می خواند و هنوز آثار بچرها را ندیده بود. پس از آن نمایشگاه، برای استروث مشخص شد که علاقه ای به نقاشی ندارد و به اولین کلاس عکاسی که در Kunstakademie ارائه شده بود، پیوست. این توسط Bechers که در سال 1976 دپارتمان عکاسی را تأسیس کرده بود، تدریس می شد.
Kunstakademie بورسیه تحصیلی به Struth برای زندگی و کار در طول 1977-1978 در شهر نیویورک اعطا کرد. او در آنجا به کار بر روی مناظر شهری ادامه داد: تصاویری غیرمعمول از خیابانهای خالی از مردم، ترافیک و حرکت بیوقفه معمولی یک کلان شهر بزرگ. پس از دریافت بورس تحصیلی، استروث به طور گسترده سفر کرد و از خیابانهای شهرهایی مانند پاریس، رم، مونیخ و توکیو و همچنین شارلوا، بلژیک و کلن، آلمان عکسهایی خلق کرد و همیشه از مکانهای شناخته شده و جاذبههای توریستی اجتناب کرد. در هر یک از این شهرها او در مورد مکان های مناسب برای عکاسی تحقیق کرد و تصاویر خود را با استفاده از یک دوربین دید با فرمت بزرگ روی یک سه پایه که اغلب در وسط خیابان ایستاده بود، ساخت. با مکانهایی که انتخاب کرد و معماری و سایر عناصری که در ترکیببندیهایش گنجانده بود، امیدوار بود که بیشتر در مورد شهر و وضعیت فیزیکی و شخصیت فعلی آن صحبت کند تا دیدگاه شخصی خودش.
اولین آزمایشهای رنگی استروث در سال 1980 انجام شد، و در اواسط آن دهه، استراث نمایش آثارش را به صورت شبکهای متوقف کرد و در عوض هر چاپ را به عنوان یک اثر جداگانه آویزان کرد.
استراث پرتره های خانوادگی خود را در اواخر دهه 1980 آغاز کرد. در این مجموعه خانواده ها در داخل خانه یا باغ خود قرار می گیرند. آنها مستقیم به دوربین نگاه می کنند و اغلب بی بیان هستند. استراث با استفاده از همان دوربین با فرمت بزرگی که برای عکس های شهری خود از آنها استفاده کرده بود، از آنها به صورت رنگی و سیاه و سفید عکس گرفت. هویت اعضای خانواده از طریق جزئیات تیز موجود در تصویر اعلام می شود. بیننده باید عناصر مهم را کنار هم بگذارد تا یک روایت شکل بگیرد. مانند پرترههایی که چندین دهه قبل توسط عکاس آلمانی آگوست ساندر (1964-1876) خلق شد، عکسهای استروث هویت، تاریخ و (اغلب) وضعیت روانی را از طریق حالت بدن و ژست، لباس، و محیط فیزیکی سوژهها نشان میدهند. پرترههای استروث به مجموعهای پیوسته تبدیل شد که او را به سراسر جهان برد تا خانوادهها را از اروپا گرفته تا پرو و ایالات متحده را مستند کند. این پرتره ها معمولا سفارشی نبودند، اما در سال 2002 توسط معلم سابقش، ریشتر، از او خواست تا برای مقاله ای درباره کارش که در مجله نیویورک تایمز منتشر شد، با خانواده اش از او عکس بگیرد. و در سال 2011 استروث مأمور شد تا پرتره رسمی ملکه الیزابت دوم و شاهزاده فیلیپ را برای جشن الماس خود، شصتمین سالگرد تاجگذاری او بسازد. هر دو عکس سفارشی در مجموعه پرتره خانوادگی گنجانده شدند.
در سال 1989 استراث مجموعهای را آغاز کرد که به نام «عکسهای موزه» نامیده شد. این شامل تصاویر بازدیدکنندگان موزه و گالری در حال تماشای هنر بود. اولین گروه از این عکسها که در سالهای 1989-1990 ساخته شدهاند، اجرا نشدند. استراث به سادگی منتظر ماند و با حوصله مشاهده کرد، گاهی اوقات برای چندین روز متوالی به موزه برمی گشت تا زمانی که توانست شات مورد نظر خود را دریافت کند. برخی از عکسها قابل تأمل هستند، مانند موزه Kunsthistorisches 3، وین (1989)، که مردی را در حال بازرسی پرتره یک مرد رامبراند نشان میدهد. سایر عکسهای این مجموعه مملو از انبوهی از مردم است که سعی میکنند نگاهی اجمالی به اثر هنری داشته باشند، مانند Stanze di Raffaello 2 (1990)، که در واتیکان در اتاقهای نقاشیشده توسط استاد ایتالیایی رنسانس رافائل گرفته شده است. استروث از مجموعه موزه ها فاصله گرفت و از سال 1993 تا 1996 به عنوان اولین استاد عکاسی در دانشگاه هنر و طراحی کارلسروهه که اخیراً تأسیس شده بود، خدمت کرد. او در اواسط دهه 1990 به سریال بازگشت. برای برخی از تصاویر بعدی اش، استروث این ترکیب را تنظیم کرد و مردم را در جایی که او می خواست قرار داد.
به عنوان شاخه ای از آن مجموعه، استراث مخاطبان (2004) را خلق کرد که برای آن از مردم از منظر اثر هنری نمایش داده شده عکس می گرفت. به عنوان مثال، او دوربین خود را زیر مجسمه دیوید میکل آنژ قرار داد تا حالات چهره بینندگانی را که به شاهکار این هنرمند نگاه می کنند، ثبت کند. استروث مجموعه موزهها را در سال 2005 پس از عکاسی در موزه پرادو در مادرید در مقابل Las Meninas اثر دیگو ولاسکز (1656)، پرتره معروف دختر فیلیپ چهارم، اینفانتا مارگاریتا، با حضور خدمتکاران و خدمتکارانش، به پایان رساند.
پروژه بعدی Struth کشف مکانهایی بود که بسیار کمتر عمومی هستند و مکانها و تجهیزات مورد استفاده برای انجام پیچیدهترین تحقیقات علمی جهان را مستند میکرد. او از مکانهایی مانند کارخانههای داروسازی، ایستگاههای فضایی و تأسیسات هستهای با همان بزرگی و با همان دقت و استفاده انفجاری از رنگ عکسبرداری کرد که در مورد سوژههای قبلی داشت. هدف او این بود که ساختارهای فناوری پیشرفته را که عمدتاً در معرض دید عموم بسته بودند، اما تأثیرات جهانی عظیمی داشتند، بررسی و با وضوح فوق العاده آشکار کند. در سال 2014 او از یک دیزنی لند خالی از سکنه به عنوان راهی برای بررسی موضوع فانتزی و صنعت مسئول ساخت رویاها و تشویق تخیل عکاسی کرد.
چندین نمایشگاه انفرادی در مقیاس بزرگ از آثار استروث از اواسط دهه 1980 در موزههای سراسر جهان برگزار شد، از جمله یک بازنگری بزرگ در سال 2010—توماس استراث: عکسها 1978–2010. این نمایشگاه در Kunsthaus زوریخ آغاز شد و به دوسلدورف، لندن، و پورتو، پرتغال سفر کرد.
“تمامی محتوا مندرج در سایت متعلق به رسانه ریتم آهنگ می باشد و هرگونه کپی برداری با ذکر منبع بلامانع است.”