ادوارد اشتایچن به طور کامل Eduard Jean Steichen، (زاده ۲۷ مارس ۱۸۷۹، لوکزامبورگ – درگذشته ۲۵ مارس ۱۹۷۳، وست ردینگ، کانکتیکات، ایالات متحده)، عکاس آمریکایی که در طیف وسیعی از نقشها به تمایز دست یافت. در جوانی او شاید بااستعدادترین و مبتکرترین عکاس در میان کسانی بود که برای جلب استقبال عمومی از عکاسی به عنوان یک هنر زیبا تلاش می کردند. او در دهههای 1920 و 30، زمانی که پرترههای شیک و متقاعدکنندهای از هنرمندان و افراد مشهور خلق کرد، به عنوان یک عکاس تجاری به شهرت رسید. او همچنین یک کیوریتور برجسته بود و نمایشگاه بسیار تأثیرگذار "خانواده انسان" را در سال 1955 سازماندهی کرد.
اوایل زندگی و کار
اشتایچن که در لوکزامبورگ به دنیا آمد و والدینش در دو سالگی به ایالات متحده مهاجرت کردند. آنها در شهر کوچک هنکوک، در شبه جزیره فوقانی میشیگان، جایی که پدر استایچن در معادن مس کار می کرد، ساکن شدند. هنگامی که پدرش به دلیل وضعیت بد سلامتی ناتوان شد، خانواده به میلواکی، ویسکانسین نقل مکان کردند، جایی که مادر هنرمند به عنوان یک کارگر از خانواده حمایت می کرد. اشتایچن در سن 15 سالگی به مدت چهار سال در یک شرکت لیتوگرافی شاگردی کرد. در طول دهه 1890 او به طور مستقل هم نقاشی و هم عکاسی را مطالعه کرد و به نظر میرسد که به طور مساوی از امکانات تجاری و هنری آنها استفاده کرد.
راه آشکار برای متقاعد کردن مردم مبنی بر اینکه عکاسی یک هنر زیبا است، تولید عکسهایی بود که از حال و هوا، شیوه یا نگرش نقاشیها و چاپهایی که عموم مردم با اطمینان به عنوان آثار هنری میپنداشتند، تقلید کنند. اشتایچن جوان این استراتژی را که به عنوان تصویرگرایی شناخته می شود، با رها کردن دنبال کرد. او با استفاده از آموزش خود به عنوان یک نقاش، در عکس های اولیه خود اغلب از فرآیند صمغ بی کرومات همراه با امولسیون های مبتنی بر پلاتین یا آهن استفاده می کرد که به او امکان کنترل بسیار بالایی بر روی تصویر می داد و تمایل داشت تصاویری با شباهت سطحی تولید کند. به مزوتنت ها، طرح های شستشو، و سایر رسانه های سنتی. عکسهای اشتایچن برای اولین بار در سالن عکاسی دوم فیلادلفیا در سال 1899 به نمایش گذاشته شد و از آن زمان او به یک غرفهدار معمولی و به زودی ستارهای در نمایشهای جنبش هنرهای زیبای عکاسی تبدیل شد.
استیگلیتز و عکس جدایی
در سال 1900، قبل از انجام اولین سفر طولانی مدت به اروپا، اشتایچن با آلفرد استیگلیتز ملاقات کرد، که سه عکس از این مرد جوان را به قیمت ناچیز پنج دلار خرید. در سال 1902 استیگلیتز از استیچن دعوت کرد تا به او و سایر عکاسان، از جمله کلارنس اچ وایت و گرترود کاسبیر، در تأسیس Photo-Secession بپیوندد، سازمانی که به ترویج عکاسی به عنوان یک هنر زیبا اختصاص دارد.
اشتایچن در طول 15 سال آینده از نزدیک با بسیاری از تلاشهای استیگلیتز درگیر شد. در سال 1905 استیگلیتز اولین گالری خود را افتتاح کرد که در ابتدا گالری های کوچک عکس جدایی نام داشت اما بیشتر با نام 291 شناخته می شد و نام آن از آدرس آن در خیابان پنجم 291 نامگذاری شد. Steichen به عنوان رابط فرانسوی گالری عمل کرد. با استفاده از تماسهایی که در اروپا برقرار کرده بود - که از بسیاری از آنها بهطور به یاد ماندنی عکاسی کرده بود - مسئول اصلی سازماندهی نمایشگاههای هنر مدرنیست فرانسوی شد که در 291 برگزار شد، از جمله آثار آگوست رودن (نقاشیها) در سال 1908، هانری ماتیس در 1908، و پل سزان در 1910. چنین نمایش هایی اغلب اولین نمایش در آمریکا از آثار این هنرمندان بود. همزمان، در طول 14 سال وجود مجله Photo-Secessionist Stieglitz، Camera Work، بیش از هر عکاس دیگری عکسهای Steichen-68- را تکثیر کرد. (خود استیگلیتز با 51 امتیاز دوم شد.)
گسست بین استیگلیتز و اشتایچن در آستانه ورود ایالات متحده به جنگ جهانی اول بود، شاید عمدتاً به این دلیل که اشتایچن یک فرانکوفیل فداکار بود و استیگلیتز آشکارا با آلمان همدردی می کرد. یا شاید به این دلیل بود که Steichen به این باور رسیده بود که Photo-Secession استیگلیتز و ابزارهای آن - 291 و Camera Work - وسیلهای برای کیش شخصیت شدهاند. در اواخر عمر گالری، استیگلیتز برای کسانی که این مکان را به خوبی میشناختند، نامههایی فرستاد و از آنها خواست که بگویند 291 چه معنایی برایشان داشت. پاسخها بهجز پاسخهای Steichen به درستی و قابل پیشبینی تملقکننده بودند. او عصبانی و به طرز تکان دهنده ای صریح بود. او در بخشی از این مقاله نوشت: «من از این تحقیق در مورد معنای [گالری] به عنوان گستاخ، خودخواه و قبلی متنفرم. قبلاً تا آنجا که این تحقیق را شبیه به یک آگهی ترحیم یا تحقیق می کند و به این دلیل که بیشتر تمایل به ایجاد سابقه ای در قالب گذشته دارد. سخت است باور کنیم که این دوستی می توانست از یک چالش مستقیم جان سالم به در ببرد.
تغییر جهت ادوارد استایچن
هنگامی که ایالات متحده در سال 1917 وارد جنگ شد، اشتایچن برای خدمت داوطلب شد و به عنوان ستوان در سپاه سیگنال مأمور شد. به زودی او به عنوان رئیس عکاسی هوایی ارتش آمریکا در فرانسه منصوب شد. تجربه او با الزامات فنی دقیق این اثر، دیدگاه او را نسبت به رسانه تغییر داد، و پس از جنگ، او نمادگرایی نسبتاً مبهم سبک پیکتوریالیستی قبلی خود را با وضوح نوری و عینیت بیشتر توصیف جایگزین کرد. Steichen چندین سال را صرف آزمایش با اثرات واقعی نور، تن و سایه کرد. در این دوره، او بیش از هزار بار از یک فنجان و نعلبکی سفید در پس زمینه مخملی مشکی عکس گرفت، به این امید که بتواند به یک رندر عالی از درجه بندی های ظریف سفید، سیاه و خاکستری دست یابد.
استیچن در واکنشی بیشتر به آنچه که اکنون به نظر او نگرشهای پرهیزگارانه عکس جداییطلب به نظر میرسید، با تمام وجود خود را وارد عکاسی تجاری کرد و زمانی که در سال 1923 به شهر نیویورک نقل مکان کرد، یک استودیوی تجاری موفق تأسیس کرد. او 15 سال بعدی زندگی خود را در درجه اول وقف کرد عکاسی مد و پرتره افراد مشهور برای انتشارات Condé Nast مانند Vogue و Vanity Fair و عکاسی تبلیغاتی برای آژانس J. Walter Thompson. مهمتر از همه، به عنوان بخشی از کار خود برای Condé Nast، اشتایچن پرتره های چشمگیری از چهره هایی مانند گلوریا سوانسون، گرتا گاربو، و چارلی چاپلین خلق کرد که به تعریف دوران کمک کردند. او استودیوی بسیار موفق خود را در 1 ژانویه 1938 تعطیل کرد و بیشتر چهار سال آینده خود را در خانه اش در کانکتیکات به دنبال فعالیت طولانی مدت خود در پرورش گیاهان گذراند و به طور خاص بر دلفینیوم تمرکز کرد.
کار کیوریتوری
یک ماه پس از حمله به پرل هاربر در دسامبر 1941، نیروی دریایی ایالات متحده استیچن را به عنوان ستوان فرمانده مسئول کارگردانی یک پرونده عکاسی از جنگ دریایی در اقیانوس آرام منصوب کرد. او در سال 1946 منتخبی از این تصاویر را در کتاب عکسهای جنگ نیروی دریایی ایالات متحده گردآوری کرد. پرل هاربر به بندر توکیو. در طول جنگ جهانی دوم، Steichen همچنین همکاری خود را با موزه هنر مدرن در شهر نیویورک آغاز کرد. در سال 1942 او مهمان کارگردان «جاده پیروزی» بود، نمایشگاهی که عکسها را نه بهعنوان آثار هنری مستقل، بلکه بهعنوان نخهای یک ملیله نشان میداد - بخشهای تابع یک کل بزرگتر. انسجام و نیروی احساسی نمایشگاه مورد تحسین گسترده قرار گرفت. Steichen این کار را در سال 1945 با نمایشگاه "قدرت در اقیانوس آرام" دنبال کرد.
در سال 1947 اشتایچن به عنوان مدیر بخش عکاسی موزه هنر مدرن انتخاب شد و این سمت را تا زمان بازنشستگی خود 15 سال بعد حفظ کرد. «خانواده انسان»، نمایشگاهی که او در سال 1955 سرپرستی کرد، مسلماً مهمترین اثر هنری در زندگی طولانی او بود. این نمایشگاه بر اساس مفهوم همبستگی انسانی بود و Steichen 503 تصویر را از بین چاپ های بی شماری که از سراسر جهان ارسال شده بود انتخاب کرد. گفته می شود که این نمایشگاه توسط نزدیک به نه میلیون نفر در 37 کشور جهان دیده شده است. استیچن در ادامه نمایشگاههای کوچکتری را در موزه مدیریت کرد، که برخی از آنها اولین نمایشهای قابل توجهی از کار عکاسان مهم جوانتر بودند، بنابراین نقش خود را بهعنوان حامی خستگیناپذیر این رسانه در طول سالهای باقیمانده از فعالیتاش ادامه داد. زندگی نامه او با عنوان زندگی در عکاسی در سال 1963 منتشر شد.
“تمامی محتوا مندرج در سایت متعلق به رسانه ریتم آهنگ می باشد و هرگونه کپی برداری با ذکر منبع بلامانع است.”