ریتم آهنگ

نگاهی بر کتاب «انسان خردمند» نوشته‌ی یووال نوح هراری

نگاهی بر کتاب «انسان خردمند» نوشته‌ی یووال نوح هراری

من اخیرا خواندن کتاب حکیم مورخ اسرائیلی یووال نوح هراری را به پایان رساندم. اولین عبارتی که وقتی کتاب را به طور کلی توصیف کردم به ذهنم رسید "خوش بینی ترسناک" بود، به خصوص اگر مخاطبان زیادی از همه اقشار جامعه همین احساس را در مورد نسخه پزشک داشته باشند.

 

بگذارید بگویم اگر دنیایی که هراری واقعاً انتظار دارد آن گونه که او را در کتابش به تصویر می‌کشد ببیند، میدانی جز کابوس و توهم نخواهد داشت. اگرچه او آن را سرزمین رویاها می نامد.

 

هراری معتقد است که علم و فناوری بسیاری از مشکلاتی را که بشر از زمان تأسیس جهان با آن روبرو بوده است، حل کرده است. در حکیم می خوانیم که امروزه افراد بیشتری از چاقی می میرند تا گرسنگی. با این حال، ما صحت آمار کلی ارائه شده را تضمین نمی کنیم، زیرا هیچ منبعی برای حمایت از این بیانیه ارائه نشده است. هراری در کتاب خود پیش بینی جالبی می کند و توضیح می دهد که مردم آینده از بیوتکنولوژی و سایر اشکال فناوری عمدتاً برای لذت، شادی و طمع استفاده خواهند کرد، در حالی که در این بین می توانند از اهداف میانی خود و البته بالاترین مردم او گفت: "بشریت مانند خدایان خواهد بود." به معبود خواهد رسید. و هنگامی که از حدود انسانیت خود فراتر رفت، در آینده نیروهای الهی خلقت و نابودی را به ارمغان خواهد آورد. تا آنجا که از فردی تکامل یافته و خردمند به فردی متعالی و الهی تبدیل می شود».

 

برای همه روشن است که یکی از اسطوره های باستانی بشر شامل طول عمر و میل به جاودانگی است. جالب اینجاست که مورخ اسرائیلی ما این رویا را اگر نه به عنوان جادو، بلکه خریدی برای برانگیختن میل دیرینه بشر به جاودانگی و امید به تحقق آن در آینده نزدیک بهانه کرد.

 

درست است که یکی از بزرگترین پروژه های اجتماعی قرن بیست و یکم، دستیابی به طراحی مجدد بیولوژیکی چند میلیون دلاری با دستکاری ژنوم انسان بود، اما برای یک نویسنده ممکن است این دلیل قانع کننده ای برای توجیه تحقیقات گسترده او نباشد. . برای اهداف لذت گرایانه انسانی

 

در جایی خواندم که یکی از کتاب‌های مورد علاقه هراری، دنیای جدید شجاع آلدوس هاکسلی بود که در دوران طلایی رویای آمریکایی زندگی کرد. از طریق این توصیفات متوجه می‌شویم که دلیل هراری برای علاقه‌اش به چنین خیال‌پردازی‌های بی‌اساسی از کجا می‌آید. او در جایی نوشت: «وقتی در سال 1984 شروع به خواندن رمان جورج اورول می‌کنید، می‌دانید که دیستوپیایی هستید. می دانید دنیای این دیستوپیا وحشتناک است. اما آیا نمی دانید چگونه می توانید از بروز یا گسترش این پدیده جلوگیری کنید؟ دیگرانی خواهند بود که پس از خواندن Brave New World قادر به تشخیص اتوپیا از دیستوپیا نخواهند بود! چون همه خیلی عجیب و وحشتناک هستند. تنها مشکل آنها این است که نمی توانند محل لیز خوردن انگشت را نشان دهند. آنها فقط می دانند که چیزی پوچ در این دنیا وجود دارد.

 

نکته قابل توجهی که از نوشته های خود او برمی آید، ناتوانی انسان در تشخیص مدینه فاضله در مقابل آن است. اتوپیا، که هراری می گفت در آینده ای لجام گسیخته خوشحال است، هرگز بیمار نبود و همیشه زنده بود. می گوید فرقی نمی کند این مسیر را طی کنی یا نه. چون در ذات خود است و به هر حال خواهد رفت. در اینجا تصویر مادی هراری را می بینیم که توجیه او برای انتخاب هر مسیری طبیعت انسان است و وقتی در جای دیگر می نویسد که «اگر واقعاً «نظریه تکامل را بفهمی، می دانی که روح وجود ندارد»، در صحت آن تردید می کند. ادعای ... لغو می کنیم. تا آنجا که به مطالعات روانشناسی تخصصی من مربوط می شود، به خاطر نمی آورم که وجود یک روح فرازمینی در میان ایده های دیرینه شناختی نظریه پردازان تکاملی مانند لامارک توسط کل این نظریه به چالش کشیده شده باشد یا به چالش کشیده شود.

اگر جهت گیری لیبرال ها را به وزنی و عقاید هراری را به وزنی دیگر نسبت دهیم، به معیار شگفت انگیزتری می رسیم. هراری به The Sage گفت: «تنها هدف واقعی از عبادت برای مردم، خودشان هستند. هرچه بخواهیم از ذات ژنتیکی خود بگیریم و بسازیم، هرچه که یک فرد آینده برای خودش انتخاب کند، با این استدلال که این انتخاب خودش بوده، خوب و منصفانه خواهد بود.»

 

بنابراین، از دیدگاه هراری و در نتیجه تحولات علم و فناوری، دنیای معنای انسانی که در طول قرن‌ها از پوچی‌ها و طغیان‌های عواطف مهلک عبور کرده است، می‌تواند تنها ظرف چند دهه ناپدید شود.

 

او با عزم راسخ و مشکوک پیش‌بینی می‌کند که هیچ خواسته‌ای که در آینده برخاسته از تصور و اراده انسان باشد، مانع تحقق آن نخواهد بود، مگر برخی موانع اخلاقی و سیاسی که به سادگی پیشرفت این پیشرفت را به تأخیر می‌اندازد.

 

به گفته وی، برای فردی که دور از ذهن نیست وارد روزگاری شود که تنها اهداف عالی او تحقق جاودانگی، سعادت بی پایان و الوهیت باشد.

 

طبق پیش‌بینی‌های فراوان او، در قرن بیست و یکم داستان‌هایی قدرتمندتر از ادیان توتالیتر و بیش از هر دوره دیگری وجود خواهد داشت. او داستان‌های باورپذیری را که به تعداد زیاد در قالب فیلم‌ها و سریال‌های علمی تخیلی خلق و پخش شده‌اند، ادیان نوظهوری می‌نامد که با استفاده از بیوتکنولوژی و الگوریتم‌های رایانه‌ای، نه تنها بر قوانین جامعه حاکم است، بلکه قادر به کنترل آن نیز هستند. مغز ما و جهان های مجازی با تصویری کامل از جهنم و بهشت ​​در آنها ایجاد کنید.

 

و چنین خواهد شد که انسان در تاریک ترین دوران زندگی خود بر روی زمین، چیزی جز تصویری تحریف شده از درد نخواهد داشت و هیچ وسیله ای برای تشخیص واقعیت از تصویر و علم از شبه دین وجود نخواهد داشت. پس اگر آینده انسان را همان دیستوپیا ببینیم که به گفته نویسنده، هراری در قالب مدینه فاضله برای بینندگان بی شماری به تصویر کشیده و مجذوب روایت مبتکرانه و در عین حال دیوانه وار خود شده است، کاملاً گم نمی شویم. با این حال، من کاملاً متقاعد هستم که این کتاب را نمی توان از انتشار و فروش منع کرد. که هر خواننده جدی با احتیاط کافی و دید انتقادی دیر یا زود متوجه طرح ترسناک خود می شود نه طرح ترسناک.

 

نبوغ این مورخ-نویسنده که ذهن فهیم داستان‌های آینده‌نگر را هدایت می‌کرد، بار دیگر روشن می‌کند که چرا برداشت ما از بسیاری از چیزهایی که در اواخر عصر مدرن پذیرفته‌ایم، به طرز فریبنده‌ای درست به نظر می‌رسد! از این گذشته، او در هنر موعظه نیز دستی داشت و در یکی از خطبه های خود در سیلیکون ولی گفت: ما می توانیم خوشبختی مطلق پیدا کنیم، به شرطی که تمام آزادی خود را به کسانی بدهیم که بهتر می دانند!

“تمامی محتوا مندرج در سایت متعلق به رسانه ریتم آهنگ می باشد و هرگونه کپی برداری با ذکر منبع بلامانع است.”