ریتم آهنگ

آشنایی با جنبش آینده نگر (فوتوریسم)

آشنایی با جنبش آینده نگر (فوتوریسم)

ایتالیا پسر یک سازنده ثروتمند ایتالیایی که رهبر و بنیانگذار جنبش آینده نگر بود، پس از یک قرن آینده نگری وارد صحنه هنر اروپا شد. آینده نگری یک جنبش ادبی و هنری بود که توجه نسل جوان اروپا را در آینده ای روشن تر به خود جلب کرد.

 

خوان گریس (1827-1927) که نام اصلی او خوزه ویتوریانو گونز لز بود، همراه با آرنوو از پاریس به مادرید سفر کرد. و در کنار پیکاسو ساکن شد. مزیت اصلی گریس این بود که سعی نکرد از ظاهر نقاشی های دوستانش تقلید کند، بلکه ابتدا سعی کرد از تجربه شخصی بفهمد که آنها چگونه شکل و ساختار فضا را درک می کنند.

 

او نسبت به براک و پیکاسو حساسیت کمتری نسبت به تجربی داشت، او روش های علم و فناوری را مطالعه می کرد. او ذهنی منطقی داشت و می دانست چگونه از محاسبات ریاضی استفاده کند و تفسیر خود از کوبیسم را منطقی تر کند. و این در تعدادی از طرح های اصلی او مشهود است.

 

 

در این نقشه ها زوایای و تقسیم خطوط اشکال با استفاده از قطب نما و نقاله محاسبه می شود. شکل گریس پیکاسو تفسیر خاص او از کوبیسم تحلیلی را منعکس می کند. این هنرمند عناصر هندسی را از اشیاء مرئی و سطوح غیرعادی سازمان یافته را از فضای سه بعدی استخراج می کند.

 

 

او می گوید: این عکس من نیست که سعی می کنم با چیزی موافق باشم، بلکه چیزی است که سعی می کند با عکس من موافق باشد. این درک اساس هنر گریس است.

 

به نظر من، کیفیت یا کمیت یک شکل یا رنگ، ماهیت یک شی را تعیین می کند. من مورد را از تخته خود حذف می کنم. و این کاری است که بیننده نقاشی من انجام می دهد. ممکن است به نظر برسد که شی به طور تصادفی ایجاد شده است. اما در واقعیت، شی دوباره کشف شد. چیزهایی که هنرمند پیدا می‌کند ساده، زیبا و کاملاً آشناست، اما در کل نقاشی‌هایشان خصلت نمادین و نمادین پیدا می‌کند.

 

 

مسئله واقعی نقاشی کوبیسم یک بطری یا ویولن نیست، بلکه مسئله واقعی تابعی از خود بینش است. بطری یا ویولن فقط مرکز توجه یا نقطه ای بود که همیشه باید به عقب نگاه می کردیم. دیدن یک تابلوی کوبیست مانند نگاه کردن به ستاره ای است که به طور عینی وجود دارد، اما شکل آن حاصل نگاه ماست.

 

رژه سرخس دلا (1885-1925) کیسانیسم خود را با عناصر کوبیسم تجدید کرد. مارسل دوشان (1868-1968)، با ذهنی ادراکی و روحی سردرگم، به این نتیجه رسید که کوبیسم تحلیلی از روش‌های تکه تکه شدن شیء روان‌شناختی انسان مدرن را منعکس می‌کند.

 

فرناند لیش از دیدگاهی بسیار ساده شروع کرد و به فرم های سه بعدی دست یافت و از این فرم ها به عنوان وسیله ای برای بیان پویایی عصر ماشین ها استفاده کرد. لیونل فاینینگر (1871-1956) نیز از کوبیسم راه‌های شخصی را به ارث برده است که از طریق آن می‌توانست تخیلات خود را بیان کند. به کوبیسم توجه چندانی نکرد تا به ساختمان هایش واقعیتی مادی بدهد. در عوض، از روش تراش و شکاف شکل، و همچنین ترکیبی پیچیده از سطوح شفاف به هم پیوسته برای استخراج اشیا از حالت مادی استفاده می‌کند.

فیلیپو تاماز و مارتینی (1844-1944)، پسر یک تولیدکننده ثروتمند ایتالیایی که رهبر و بنیانگذار جنبش آینده نگر بود، ایتالیا را پس از یک قرن کندی با آینده نگری، به هنر اروپا آوردند. آینده نگری یک جنبش ادبی و هنری بود که توجه نسل جوان اروپا را در آینده ای روشن تر به خود جلب کرد. مارتینی در حین تحصیل در پاریس به محافل و نشریات نمادین علاقه مند شد و می خواست فعالیت های مشابهی را در ایتالیا آغاز کند. به همین ترتیب، در سال 1909، اولین بیانیه آینده نگرانه را در روزنامه پاریسی فیگارو با لحنی تند و ملی گرایانه منتشر کرد.

 

در سراسر مقاله نقد فرهنگ پوسیده ایتالیا و تمجید از ریتم زندگی مدرن، سرعت و زیبایی خودرو. بیانیه ای که توسط دو هنرمند ایتالیایی (جاکوبالا) ساکن رم امضا شد، جینو سه ورینی را که در پاریس زندگی می کند دستگیر کرد و جنبش آینده نگر را رسمیت بخشید. تاکید اصلی بر تولید به پویایی کلی داده می شود، نور و حرکت دوام مواد چیزها را تعیین می کند.

 

 

 

شرایط آینده پژوهی

 

این سه بعدی تنها از طریق آخرین نقاشی های مارک، مکی، لیونل فاینینگر بر اکسپرسیونیسم آلمانی تأثیر گذاشت. برعکس، از ابتدایی ترین مراحل آینده پژوهی، حجم گرایی عملاً بر قلب نقاشی و مجسمه سازی آن تأثیر گذاشته است. فوتوریسم اولین جنبش ادبی در ذهن شاعر ایتالیایی فیلیپو توماسو مارینتی (1908) بود که بعدها بر نقاشی تأثیر گذاشت. فوتوریسم در اصل جنبشی بود که در میلان آغاز شد و به عنوان شورش روشنفکران جوان علیه سستی جامعه فرهنگی و تاریخی ایتالیا در قرن نوزدهم پدیدار شد. بخشی از حرکت آینده نگر ناشی از شخصیت پرشور مارینتی بود. آینده مارینتی و پیروانش ریشه در فلسفه هانری برگسون و فردریش نیچه داشت که در رفتار آنها به نوعی شورش و آنارشیسم تبدیل شد. هنرمندانی مانند مارینتی شامل اومبرتو بوچونی، کارلو کارا و لوئیجی روسولو، جینو سورینی در میلان در اوایل سال 1909 بودند و بعدها به یکی از مهم‌ترین چهره‌های مدرسه، جاکومو بالا، که معلم مارینتی نیز بود، پیوستند.

“تمامی محتوا مندرج در سایت متعلق به رسانه ریتم آهنگ می باشد و هرگونه کپی برداری با ذکر منبع بلامانع است.”