ریتم آهنگ

آشنایی با آلکساندر آرچیپنکو؛ مجسمه ساز اوکراینی-آمریکایی (بخش1)

آشنایی با آلکساندر آرچیپنکو؛ مجسمه ساز اوکراینی-آمریکایی (بخش1)

بیوگرافی الکساندر آرچیپنکو

دوران کودکی

الکساندر پورفیروویچ آرکیپنکو در کیف، اوکراین در خانواده پورفیری آنتونوویچ و پوروسکویا واسیلیونا ماچووا به دنیا آمد. پدرش مخترع و استاد مهندسی در دانشگاه کیف بود. اختراع پدرش، کوره‌ای که بخارات مضر کارخانه را تصفیه می‌کرد، امنیت مالی خانواده را فراهم کرد و این ایده را در آرچیپنکو القا کرد که «گران‌بهاترین استعداد هنرمند اختراع است». در کودکی در کیف، او با تماشای تصاویر فرهنگ بیزانسی، از جمله آیکون های نقاشی شده و نقاشی های دیواری که توسط پدربزرگش تهیه شده بود، بزرگ شد.

 

در سال 1902، او شروع به تحصیل در رشته نقاشی و مجسمه سازی در مدرسه هنر در کیف کرد، یک مدرسه هنری سنتی که به آکادمیک بودن خود می بالید. آرچیپنکو که از همان ابتدا به آزمایشات رادیکال علاقه داشت، در سال 1905 پس از انتقاد از محافظه کاری مربیانش از مدرسه اخراج شد. او اولین مجسمه های خود را در همان سال ساخت. حتی در این آثار اولیه او با فرم و رنگ آزمایش می کرد و مجسمه های خود را با رنگ هایی نقاشی می کرد که هیچ ارتباط معنی داری با موضوع کار نداشت.

 

آموزش اولیه و کار

پس از مدت کوتاهی در مسکو (1906-1908)، آرچیپنکو در سال 1908 به پاریس نقل مکان کرد و به سرعت در مدرسه هنرهای زیبا ثبت نام کرد. او که از رویکرد مدرسه ناراضی بود، پس از چند هفته آنجا را ترک کرد تا خودش و با سرعت خودش درس بخواند. همانطور که او آکادمیک گرایی مدارس هنر سنتی را رد کرده بود، کار سبک های مجسمه سازی غالب در پاریس را که در آن زمان توسط آگوست رودن نمایندگی می شد، رد کرد. در عوض، او ترجیح داد سبک خود را بر اساس مطالعه مستقیم از طیف وسیعی از نمونه‌های مشاهده شده در بازدیدهایش از لوور، از جمله مجسمه‌سازی مصری، آشوری و یونانی اولیه، توسعه دهد. او علاوه بر بازدید از موزه لوور، بعدازظهرهای زیادی را در تروکادرو (موزه قوم نگاری پاریس) گذراند و به هنرهای خلق شده توسط فرهنگ های مختلف در سراسر جهان الهام گرفت.

 

در طول این مدت او به مونپارناس نقل مکان کرد و استودیوی خود را در نزدیکی فرنان لژه راه اندازی کرد، که با او دوستی نزدیک برقرار کرد. او به La Ruche، مستعمره هنرمند در مونپارناس رفت و آمد کرد و در آنجا با هنرمندان برجسته آوانگارد از جمله آمادئو مودیلیانی، گیوم آپولینر، بلز سندرار و موریس رینال آشنا شد. آپولینر، که در توسعه و گسترش کوبیسم تأثیرگذار بود، از حامیان اولیه آرچیپنکو بود و اغلب در مورد کارهای او می نوشت. او از طریق لژه با رابرت دلون، آلبر گلیز، ژان متزینگر و هانری لو فوکنیه آشنا شد. در عرض چند سال، او بخشی از گروهی از هنرمندان بود که حول محور ژاک ویلون، ریموند دوشان ویلون و مارسل دوشان متمرکز بودند. او با سالن کوبیست‌ها، گروهی از جمله Le Fauconnier، Metzinger و Gleizes به نمایش گذاشت که آثار صمیمی‌تر «قهوه‌ای» پیکاسو و براک را با تولید آثار هنری در مقیاس بزرگ و با رنگ‌های زنده گسترش دادند. اولین نمایشگاه عمومی آنها در سال 1910 در Salon des Indépendants یک سال بعد با نمایشگاه دوم در Salon d'Automne دنبال شد.

آرکیپنکو فعالانه با مواد جدید و تکنیک های جدید آزمایش می کرد و در سال 1912 اولین مدرسه هنری خود را در پاریس افتتاح کرد و به گروه Section d'Or (همچنین به عنوان گروه Patteaux شناخته می شود) که شامل بسیاری از هنرمندان ذکر شده بود، پیوست. گرچه این گروه به شدت وابسته بود، اما این گروه که حمایت فرانسیس پیکابیا، خوان گریس و رابرت دلونی را نیز به خود جلب کرده بود، بین سال‌های 1912 و 1914 فعال بود (پس از جنگ، گلیزز تلاش کرد تا جنبش بخش طلایی را احیا کند، اما تلاش‌های او به نتیجه رسید. با موفقیت محدود) و فضایل نسبت های ریاضی در هنر را ترویج کرد، همانطور که قبلاً توسط هنرمندان از طریق مفهوم باستانی "بخش طلایی" (بخش طلایی) کشف شده بود. بنابراین، گروه از نظر روحی با نگرانی کوبیسم در مورد ترکیبات هندسی مطابقت داشت، حتی اگر فقط ویلون (که نام گروه را نامگذاری کرد) و گریس استوار به اصول آن پایبند باشند. در سال 1912 این گروه قبل از انتشار مجله ای کوتاه مدت (با عنوان La Section d'Or) با هم در Galerie la Boétie در پاریس به نمایش گذاشتند.

 

1913 و 1914 از خلاق ترین سال های او بودند. آزمایش‌های رادیکال او منجر به نوآوری‌های متعددی شد که او را در خط مقدم آوانگارد قرار داد، از جمله استفاده از چند رنگ، نقش برجسته‌ها و سازه‌های مجسمه‌سازی، و جایگزینی جامدات به جای فضاهای خالی. آثار او با استقبال اولیه منتقدان مواجه شد، که به نوبه خود منجر به حضور او در نمایشگاه های مهم، از جمله نمایشگاه بین المللی "بدنام" هنر مدرن نیویورک در سال 1913 شد. یا به سادگی به عنوان نمایش سلاح شناخته می شود. این نمایشگاه شور و هیجانی برانگیخت و تصور عموم مردم آمریکا از زیبایی در هنر را تغییر داد. تصور می‌شد این اولین باری بود که آمریکایی‌ها عبارت آوانگارد را برای توصیف نقاشی و مجسمه‌سازی می‌شنیدند و آثار آرچیپنکو در کنار آثار دیگر استادان اروپایی از جمله ون گوگ، گوگن، سزان، پیکاسو، ماتیس، جای خود را در نمایشگاه باز کرد. و دوشان در همان زمان، آرچیپنکو اولین چاپ های خود را ساخت که در سال 1914 در نشریه فوتوریست ایتالیایی Lacerba تکثیر شد.

“تمامی محتوا مندرج در سایت متعلق به رسانه ریتم آهنگ می باشد و هرگونه کپی برداری با ذکر منبع بلامانع است.”