ریتم آهنگ

شناخت نیکلای آستروپ؛ نقاش نروژی (بخش1)

شناخت نیکلای آستروپ؛ نقاش نروژی (بخش1)

بیوگرافی نیکولای آستروپ

دوران کودکی

پسر کشیش، نیکولای یوهانس آستروپ، بزرگترین فرزند از چهارده فرزند بود. پدرش کریستین آستروپ، کشیش کلیسای لوتری آلهوس در جولستر بود. مادر او، پترا کنستانس، دختر پدر مورخ لودتز، تولید کننده دستکش از برگن بود. آستروپ در برمنگر در Sogn og Fjordane، نروژ به دنیا آمد، اما دوران رشد خود را در نزدیکی Ålhus گذراند. معروف است که آستروپ علیه اخلاق سخت مسیحی پدرش قیام کرد.

 

آموزش و پرورش و آموزش اولیه

پدر آستروپ امیدوار بود که پسر ارشدش به کشیشی بپیوندد و او را برای تحصیل الهیات و لاتین در مدرسه کلیسای جامع تروندهایم بین سال‌های 1895 و 97 فرستاد. با این حال، آستروپ بیشتر به سمت طراحی و نقاشی کشیده شد و در امتحاناتش ضعیف عمل کرد. به دنبال این شکست، او به خانه بازگشت و در آنجا به خواهر و برادر کوچکترش آموزش داد و دیوارکوب هایی را طراحی کرد که توسط مادرش بافته شود. بلافاصله پس از آن، در سال 1899، او تصمیم گرفت به کریستیانیا (اسلو کنونی) نقل مکان کند، جایی که فقط دو هفته در کلاس‌های نقاشی چاپی در مدرسه سلطنتی طراحی (Kongelige tegneskole) شرکت کرد، و سپس در مدرسه نقاشی هریت باکر تحصیل کرد. او تا سال 1901 در آنجا ماند. در اینجا او طراحی زندگی را مطالعه کرد، روی روغن کار کرد، اولین قلم‌زنی‌های خود را تولید کرد و شروع به توسعه سبکی کرد که قرار بود به سبک نئورومانتیک او تبدیل شود. بکر بعداً او را به عنوان یکی از امیدوارترین شاگردانش توصیف کرد: "به او اجازه دادم در جهتی که می‌خواست کار کند، زیرا فهمیدم که او نابغه واقعی مدرسه است."

در سال 1901 آستروپ به پاریس نقل مکان کرد تا زیر نظر هنرمند نروژی کریستین کروگ در آکادمی کولاروسی تحصیل کند. گرچه او فقط یک سال در آن شرکت کرد، کروهگ، مانند باکر، از آستروپ بسیار قدردانی کرد و گفت: «وقتی از آقای نیکولای آستروپ به عنوان یک هنرمند صحبت می‌کنم، این نمی‌تواند آنگونه باشد که یک هنرمند مسن‌تر از یک هنرمند جوان به عنوان یک «مبتدی» صحبت می‌کند. آقای آستروپ به هیچ وجه مبتدی نیست، حتی اگر مدت بسیار کوتاهی نقاشی می‌کند. استعداد منحصربه‌فرد او او را از مرحله اول رشد عبور داده است، دوره‌ای که اکثر مردم حداقل ده سال در آن می‌مانند." آستروپ در طول مدت اقامت خود در پاریس شیفته نقوش چوبی ژاپنی ukiyo-e، به ویژه نقاشی های اوتاگاوا هیروشیگه شد. او در این آثار سبک ایده آلی را دید که با آن منظره پر جنب و جوش، گاهی خشن، نروژی را که بسیار دوست داشت، ارائه کند. او همچنین در این زمان به عکاسی علاقه مند شد و روی اولین دوربین خود سرمایه گذاری کرد.

 

آستروپ در حین اقامت در پاریس، سفرهای کوتاهی به برلین، درسدن و هامبورگ با هدف بازدید از موزه ها و مطالعه گنجینه آنها داشت. او علاقه خاصی به هانری روسو، نقاش بدوی فرانسوی و آرنولد بوکلین نمادگرای سوئیسی پیدا کرد. او یک بار در مورد بوکلین گفت: "در حال حاضر به نظرم می رسد که هیچ هنرمندی وجود ندارد که من به خوبی او را درک کنم، اما شاید [او] برای همه آسان باشد [...] چه چیزی در مورد عکس های او هیجان انگیزتر است. غیرمنتظره بودن آنهاست، لحظه ای که لرزه بر ستون فقرات آدم می اندازد و با این حال می توان بعد از مدتی طولانی از دیدن آنها لذت برد." در واقع با بوکلین به قدری مورد علاقه او بود که نام اولین پسرش (متولد 1914) را آرنولد بوکلین آستروپ گذاشت.

دوره بلوغ

آستروپ اولین نمایشگاه انفرادی خود را در خانه حراج و گالری بلومکویست (Blomqvist's Kunsthandel) در کریستیانیا در سال 1905 (همان سالی که نروژ از سوئد استقلال یافت) برگزار کرد. در نتیجه مستقیم این نمایشگاه پیروزمندانه، آستروپ چندین اثر را فروخت و تحسین گسترده منتقدان را به خود جلب کرد. او نمایشگاه‌های مهم دیگری را در سال 1908 در برگن و دوباره در سال 1911 در کریستیانیا برگزار کرد. آستروپ اکنون به‌عنوان مهم‌ترین هنرمند نروژ شناخته می‌شد، موقعیتی که تا زمان مرگش از آن برخوردار بود.

 

بین سال‌های 1906 و 1907، آستروپ به سوند، که بین دریاچه‌های یولستراوات‌نت و کیوسنسفوردن قرار دارد، عقب‌نشینی کرد. یک روز، در حالی که روی یک نقاشی از کوه Kleivefjellet (که او آن را Kollen می نامید) کار می کرد، آب و هوا بدتر شد و او به دنبال پناهگاهی در مزرعه ای نزدیک رفت. آستروپ 26 ساله پس از دوستی با کشاورز و خانواده اش، عاشق دختر 15 ساله کشاورز، انگل سوند شد. در 23 دسامبر 1907، این زوج با هم ازدواج کردند و صاحب هشت فرزند شدند. با این حال، سن کم انگل باعث بحث و جدل شد و برای مدتی آستروپ معتقد بود که در معرض خطر از دست دادن کمک هزینه است. آستروپ در نامه ای به دوستش هنریک لوند نوشت: "درست است که با دختری نسبتاً جوان ازدواج کردم، اما فکر نمی کنم به این دلیل از حقوق خود محروم شوم تا حدی غیراخلاقی است."

“تمامی محتوا مندرج در سایت متعلق به رسانه ریتم آهنگ می باشد و هرگونه کپی برداری با ذکر منبع بلامانع است.”