ریتم آهنگ

بیوگرافی سیسیل بیتون؛ عکاس و هنرمند بریتانیایی (بخش2)

بیوگرافی سیسیل بیتون؛ عکاس و هنرمند بریتانیایی (بخش2)

در سال 1937 بیتون به عنوان عکاس دادگاه در خانواده سلطنتی بریتانیا منصوب شد. دوران بیتون با ووگ در سال 1938 در نتیجه بحث و جدل در مورد یک توهین ضد یهود در کلاژی از چهره های جامعه نیویورک به طور ناگهانی به پایان رسید. شماره حاوی آن پس گرفته شد و با هزینه های گزاف تجدید چاپ شد و بیتون مجبور به صدور بیانیه عذرخواهی شد. بیتون در یادداشت های روزانه خود درباره این موضوع اظهار نظر کرد و خاطرنشان کرد که او ضد یهودی نبود و آنقدر خسته بود که عملاً یک تصادف ناخودآگاه بود. متعاقباً از او خواسته شد تا از سمت خود در Vogue استعفا دهد و با توجه به شدت واکنش عمومی علیه او، به او توصیه شد که نیویورک را ترک کند. بیتون موافقت کرد و به انگلستان بازگشت. شاید بیتون به بزرگی این حادثه پی نبرد و وقتی حتی یک سال بعد در تلاش برای یافتن کار بود، احساس ناامیدی کرد و نتوانست ارتباط خود را با یهودستیزی متزلزل کند.

 

دوره بلوغ

کار او با شروع جنگ در سال 1939، زمانی که به او پیشنهاد شد در وزارت اطلاعات به عنوان خبرنگار عکاسی کار کند، نجات یافت. در این نقش او از طیف عظیمی از مردم از سربازان و کارگران گرفته تا شخصیت‌های ارشد سیاسی و ملکه عکس گرفت. او همچنین به مناطقی از جمله خاورمیانه و چین سفر کرد. بیتون زمان خود را در چین به‌عنوان خطرناکی به یاد می‌آورد و در Photobiography نوشت که در یک موقعیت در میان تیراندازی متقابل گرفتار شد. در این دوره، بیتون برخی از قدرتمندترین عکس‌های خود را گرفت و این عکس‌ها او را به عنوان یک عکاس همه کاره معرفی کردند، که عملش فراتر از قلمرو مد گسترش یافت. تصاویر او از چهره های محبوب نیز به احیای مجدد رابطه او با ووگ کمک کرد و در دهه 1940 عکس های بیتون بار دیگر در ووگ بریتانیا و آمریکا ظاهر شد.

در اواخر جنگ، ووگ به بیتون سفارش داد تا از تعدادی از افراد مشهور از جمله لیلی السی، لیدی دایانا کوپر و گرتا گاربو عکس بگیرد. بیتون همیشه گاربو را تحسین می کرد، زیرا اولین بار او را یک دهه قبل از آن ملاقات کرده بود، اما تا اواسط دهه 1940 بود که رابطه آنها عاشقانه شد. بیتون همیشه می خواست از گاربو عکس بگیرد و در سال 1946 این فرصت به او داده شد. پس از عکاسی در هتل پلازا در نیویورک، گاربو درخواست کرد که تنها یکی از عکس ها منتشر شود. با این حال، Beaton عکس‌های کافی برای پوشش یک انتشار مضاعف ارسال کرد که باعث شکاف قابل توجهی در روابط آنها شد. بیتون در طول سال‌ها با زنان و مردان زیادی قرار گذاشته بود، اما این گاربو بود که تأثیر خاصی بر او داشت و همیشه او را دوست داشت و تا آخر عمر با او در تماس بود.

 

بیتون به عنوان یک عکاس مورد تقاضای زیادی باقی ماند و در طول این مدت چندین سفارش بسیار ارزشمند به او پیشنهاد شد، از جمله عکاسی از روز تولد شاهزاده چارلز در سال 1948. بیتون با موفقیت زیادی به عنوان یک عکاس، مشتاق بود تا عمل خود را فراتر از آن گسترش دهد. و همچنین به عنوان طراح صحنه و لباس در پروژه هایی مانند The Grass Harp (1952) شروع به کار کرد. یک سال بعد، بیتون در دوره ای در مدرسه هنرهای زیبای اسلید ثبت نام کرد که به او اجازه داد نقاشی و طراحی خود را بهبود بخشد. در اواسط دهه 1950، بیتون خود را محکم در این زمینه تثبیت کرد و در سال 1958 روی صحنه نمایش بانوی زیبای من با جولی اندروز کار کرد. این نمایش با استقبال مثبتی روبرو شد و به عنوان بهترین موزیکال فصل شناخته شد.

 

اواخر دوره

در سال 1963 بیتون با کین (Kinmoit Hoitsma)، یک شمشیرباز سابق المپیک و مردی 30 سال کوچکتر از خود آشنا شد که با او رابطه عاشقانه ای برقرار کرد. به دنبال موفقیت خود در نمایش صحنه، بیتون این فرصت را پیدا کرد تا لباس های تولید فیلم بانوی زیبای من (1964) را طراحی کند. این یکی از شناخته‌شده‌ترین پروژه‌های او بود و برای طرح‌ها برنده جایزه اسکار شد. بیتون در حین کار بر روی صحنه فیلمبرداری، آدری هپبورن را ملاقات کرد که او را به طور خاص تحسین می کرد و در خاطرات خود مدعی شد که او "به طرز قابل توجهی منضبط است: حافظه او هرگز اشتباه نمی کند، او در صحنه فیلمبرداری کلمه عالی ظاهر می شود، و او می تواند دقیقاً همان اجرا را بارها و بارها ارائه دهد. از نو".

 

در تابستان 1965 کین به رابطه آنها پایان داد و بیتون را ویران کرد. اگرچه بیتون روابط متعددی با مردان داشت، اما همجنسگرایی تنها در سال 1967 به طور کامل قانونی شد و بیتون اغلب احساس شرمندگی از احساسات خود را تجربه می کرد. او در مورد این موضوع در دفتر خاطرات خود در سال 1966 گفت: "در سالهای اخیر تسامح نسبت به موضوع، بسیاری از تعصباتی را که خود من در جوانی به شدت از آن رنج می بردم بی معنی کرده است. حتی اکنون به طور مبهم می توانم متوجه شوم که فقط در اواخر عمرم به اتاقی مملو از مردم می رفتم بدون اینکه احساس گناه کنم. برای رفتن به اتاقی مملو از مرد، یا به دستشویی در ساووی، به تلاش زیادی نیاز داشتم. با موفقیت در کارم، این کار را انجام دادم. شرایط راحت تر شد."

 

بیتون همچنین شروع به پر کردن دفتر خاطرات خود با ارزیابی‌هایی (که برخی از آنها را علناً بیان کرد) از ستارگانی که ملاقات کرده بود، کرد و بسیاری از این نظرات از آن زمان بدنام شده‌اند. در سال 1965، بیتون از گریس کلی عکس گرفت و خاطرنشان کرد: "اگر او خوب عکاسی نمی کرد، ما به سختی می ایستیم و در خیابان به او نگاه می کنیم... اگر هر دو طرف صورت او مانند نیمه راست بود، او این کار را نمی کرد. روی صفحه باشید. آن سمت بسیار سنگین است، مانند گوساله گاو نر، اما سمت چپ به شدت زنانه است و نقطه مقابل را ایجاد می کند." بیتون در حین کار به عنوان طراح در موزیکال کوکو در برادوی (1969) با کاترین هپبورن ملاقات کرد و نوشت: کاترین هپبورن اولین برداشت بدی ایجاد می‌کند... صدای تند او مانند تیغه‌ای از چمن جدید است و به نظر می‌رسد که به داخل یک علف پریده است. نهر برای حمام صبحگاهی او».

 

با این حال، شاید بزرگترین قربانی عدم تایید بیتون، الیزابت تیلور بود. بیتون از او و همسرش ریچارد برتون برای توپ پروست در سال 1971 عکس گرفت. او تعامل با این زوج را جاودانه کرد و اظهار داشت: "من همیشه از برتون ها به دلیل ابتذال، معمول بودن و بد سلیقه بودنشان متنفر بوده ام، او بدترین های ایالات متحده را ترکیب می کند. و با سلیقه انگلیسی.. با اقتدار باهاش ​​رفتار کردم، گفتم دماغش رو پودر نکن، با درخشش بیا جلوی دوربین، تعارف می‌خواهد، هیچی نمی‌گیرد، غر می‌زند: «اینطوری به من دست نزن.» سینه‌های آویزان و بزرگ او مانند سینه‌های زن دهقانی بود که در پرو بچه‌هایش را شیر می‌داد، روی دست‌های چاق و درشت‌اش، بزرگ‌ترین الماس‌ها و زمردها را بیشتر می‌کرد... و این زنی بود که بزرگ‌ترین «کشیدن» است. در مقایسه، بقیه زنانه به نظر می رسیدند."

 

با وجود شخصیت عمومی فزاینده‌اش، کار بیتون در اواخر دهه 1960 و 70 بسیار مورد تحسین قرار گرفت، نمایشگاه‌هایی به او در گالری پرتره ملی و موزه ویکتوریا و آلبرت برگزار شد و در سال 1972، بیتون به عنوان شوالیه شناخته شد. دو سال بعد در سال 1974، بیتون دچار سکته مغزی شد که استفاده از دست راستش را از او سلب کرد و بر توانایی او در طراحی، نقاشی و استفاده از دوربین تأثیر گذاشت. در سالهای پایانی زندگی، بیتون بهبود یافت و یاد گرفت که چگونه با دست چپ خود کار کند. این به او اجازه داد تا پروژه هایی را برای Vogue انجام دهد و از چهره هایی مانند المپیا د روچیلد و جین بیرکین عکاسی کند. آخرین سفارش بیتون در سال 1979 بود که از شاهزاده مایکل جوان کنت عکاسی کرد. در 17 ژانویه 1980، بیتون به طور مسالمت آمیزی در خانه قرمز در برود چالک درگذشت.

میراث سیسیل بیتون

بیتون میراثی از خود به جا گذاشت که بر عکاسان مد، عکاسان پرتره و عکاسان عکاسی به طور یکسان تأثیر گذاشت. به لطف بیتون بود که تصویر پر زرق و برق ستاره هالیوود ایجاد شد، سبکی که ایروینگ پن آن را "زن بیتون" نامگذاری کرد. تصاویر بیتون فقط در مورد زیبایی نبود، با این حال، بیتون با خلاقیت و چشمان تیزبین خود، تصویری قدرتمند از نشسته های خود ایجاد کرد و از طریق عکس های خود حس شخصیت آنها را به وجود آورد و این زیبایی شناسی بازیگوش جایگزین سنت های ثابت تر پرتره نگاران قبلی شد. او همچنین نمایشی منحصر به فرد را در آثار مد خود گنجاند و همراه با عکاسانی مانند Horst P. Horst، رسانه را متحول کرد و پس‌زمینه‌ها و دکورهای دراماتیک و ارجاعات هنری گسترده‌تری را به تصاویر خود اضافه کرد و در عین حال ظرافت لباس را به تصویر کشید.

 

بیتون تأثیر متمرکزتری بر عکاسانی مانند آنگوس مک‌بین و دیوید بیلی داشت. تأثیر استفاده بیتون از تصاویر سوررئالیستی را می‌توان در شباهت‌های بین آثار خاص بیتون و مک‌بین - برای مثال بابا با گنبد شیشه‌ای (1926) و بئاتریس لیلی (1940) مشاهده کرد. دیوید بیلی فیلمی را با عنوان بیتون توسط بیلی (1971) کارگردانی کرد که بینش‌هایی را درباره بیتون به‌عنوان یک فرد و عکاس از هم‌عصران و هنرمندانش، از جمله میک جگر، ژان شریمپتون، تویگی و دیوید هاکنی ارائه می‌دهد. این فیلم به عنوان شاهدی بر طیف افرادی است که بیتون بر آن‌ها تأثیر گذاشته است و سطح اهمیت او را برای هنر در آن زمان نشان می‌دهد.

 

بیتون نه تنها بر معاصران خود، بلکه بر جانشینان خود نیز تأثیرگذار بود. بسیاری از عکس‌های او کیفیتی جاودانه دارند که هنوز هم می‌تواند روی جلد مجله‌های امروزی جذاب باشد. عناصر زیبایی شناسی بیتون را می توان در آثار آنی لیبوویتز، که به ویژه پرتره های او از خانواده سلطنتی و گرتا گاربو را تحسین می کرد، مشخص کرد. شباهت هایی بین عکس لیبوویتز از ملکه و ملکه الیزابت دوم بیتون، کاخ باکینگهام (1968) دیده می شود، به ویژه با توجه به موضع او و گنجاندن شنل دریاسالار.

“تمامی محتوا مندرج در سایت متعلق به رسانه ریتم آهنگ می باشد و هرگونه کپی برداری با ذکر منبع بلامانع است.”