ریتم آهنگ

قداست در هنر و خط محمد احصایی

قداست در هنر و خط محمد احصایی

خوشنویسی، هنری سنتی است. باید خوشنویسی خود را با آن قواعد پیش ساخته و شناخته شده وفق دهد و هم ساز کند. اینجا من و تویی نیست و مایی است. هنری قومی است. می شود گفت همه در آن شریک‌اند. فرهنگ و حرف شخصی نیست؛ فرهنگ یک ملت است. ضوابط و اصول قواعد آن در اثر تکرار سال‌ها توسط همه هنرمندان چند اسطوره‌ای شده است که رعایت آن بر همه کسانی که وارد این حیطه می‌شوند، الزامی ست. مگر این‌که سال‌ها بگذرد و کسانی که - به سپرده دست ایشان - اندک اضافه یا تغییری حاصل شود، این تغییر، پس از گذشت از صافی زمان، بعدها معلوم شود که چه چیزی بوده است.

محمد احصایی در گفتگویی (فصلنامه هنر، شماره ۱۰) حریم قلمرو خطاطی را با چنین حرمتی رسم می‌کند. حتی از این فراتر می‌رود و آن را معنویتی ملکوتی می‌شمرد و می‌افزاید:

ما در مواجهه با هنر خطاطی نمی‌توانیم هرکاری که دلمان می‌خواهد بکنیم. هنر خطاطی هنر مقدسی است که خطاط باید مطابق قوانین آن رفتار خود را تنظیم کند. قواعد نهفته در خطاطی، حالتی اسطوره دارد که خطاط را ملزم به رعایت سنت می‌کند. ما باید در خطاطی، رفتار خود را با آن قوانین و مفاهیم عالی آسمانی تطبیق دهیم. در نوآوری، تحول لوازم کار است و هنر بشری منبعت از طرز زندگی و فلسفه اوست. اینجا هنر تابعی می‌شود از شرایط حاکم بر جوامع بشری. جان کلام کارهای بنده زمانی دراز است خداوند به وسیله پیامبرش به ما سپرده، تنها هنرمند خطاط نیست که روایت‌گر آن زیبایی قدسی است، بلکه بشر عموما موظف به دم زدن در آن فضای مهیا شده خداوند است. – ما در کاربردش تحریف و تصرف کرده‌ایم. این‌ها تصویر واقعی آن کلامی است که می توانست وسیله تفاهمی باشد.

محمد احصایی، که یکی از پیشروان نقاشیخط است و از آغاز کارش رفتاری ابداعی و سنجیده با میراث فرهنگی خود داشته، در قزوین زاده شد و در آن به تحصیل پرداخت. شهری که در سلسله خوشنویسانش نوابغی چون میرعماد، درویش عبدالمجید طالقانی و بزرگانی چون عمادالکتاب سیفی و ملک محمد و کسانی چون آنان، حضور همیشگی دارند؛ و می‌توان به یقین این شهر را خاستگاه مهم تاریخ خوشنویسی دانست.

درآغاز، به راهنمایی استادی، از روی دفترچه‌های رسم المشق عمادالکتاب، مشق نظری می‌کند. بعد از پایان دوره دانشسرای تهران، دو سال در محضر سیدحسن میرخانی با دقایق و رموز خوشنویسی آشنا می‌شود. در دهه ۴۰، علاوه بر کار معلمی و اشتغال به کارهای گرافیکی غالب اوقات را صرف خطاطی می‌کند. از ۱۳۴۱ تا ۱۳۴۴ مدیر گرافیک سازمان شیروحورشید سرخ(هلال احمر فعلی) و خوشنویس مؤسسه گرافیک پارس است. چنان که در کارنامه‌اش یادآور می‌شود در ۱۳۴۳ به تجربه کاربرد گرافیکی خط که بر اساسی تجربه و مسائل نظری به دست درسی ایران به عنوان خطاط، رسام، گرافیست و کارشناس کتابهای هنر، به تألیف یک دوره سه ساله پخش خط کتاب‌های هنر و روش تدریس آن می‌پردازد. پس از ورود به دانشکده هنرهای زیبا(1344)، ضمن تحصیل در درشته گرافیک که به تازگی تاسیس شده یود تز سوی گرافیک دعوت می‌شود به تعلمی نظری و عملی خط در همان رشته بپردازد. بعدا تدریس این هنر را در دانشکده‌های مختلف پی می‌گیرد کلیه فعالیت‌های او در این چند دهه بر محور تعلیم خطاطی با تجربه متنوع در زمینه خوشنویسی استوار است.

تجربه متنوع نقاشیخط احصایی را می‌توان در سه گروه عمده، بازشناخت:

نخستین؛ آثار ثلث و نسخ او، که حاوی آیه‌ای یا شعر و عبارتی خاصی است. در این آثار هنوز بین خط با ادبیات رابطه‌‌ای سنتی برقرارست که سنت خوشنویسی ایران، معنا را با شکل مرتبط می‌داند. بنابراین، مفهوم‌گرایی بر تابلوها چیره است. احصایی اگرچه می‌کوشد به تعالی شکل‌ها و ترکیب بندی‌های جدید بیاندیشد، اما ارتباط معنایی و روح پیام گزاری را یکباره از دست نمی‌نهد. این دورہ از آثار او دنباله تجارب استادان سلف خوشنویسی، خاصه کتیبه نویسانی است که خط نوشته‌های تزئینی شان مساجد و مزارات را آذین می‌بسته است. به تدریج آفریننده تابلوها به جای پرداختن به عبارات معین پیام بخشی، به ظرفیت واژه‌ها و حروف توجه می‌کند؛ و این کلمه است که به خاطر زیبایی نهادی خود عهده‌دار زیباشناسی اثر می‌شود و با قدرت ترکیب سازی بی انتهایش به نقاش - خطاط مجال می‌دهد تا انواع آزمون هنری را، که خط فارسی – خاصه نسخ و ثلث تخطی ناپذیر سنت خوشنویسی عملی کند/ نقاش که هنر آموخته رشته گرافیک و آشنا به فنون مدرن آن است، بی آنکه از اصول تخطی‌ناپذیر سنت خوشنویسی عدول کند، می‌کوشد تا بر ذخیره عظیمی که پیشینیان به آزمون‌های استادانه گردآورده‌اند، در حد مقدور چیزی بیافزاید. در این گروه آثار، حروف با ساختی موزون بافتی دقیق پدید می‌آورند. در هم بافت کلمات و حروف، با ریتم و آهنگی خاص نسجی نوظهور و خوشایند می‌سازند. هر یک از این تابلوها انگار کتیبه‌ای دراز را در خود فشرده و زیبایی و ظرافت تاریخی کارکرد استادان سلف را در خود تقطیر کرده است. او در فاصله یک گرافیست مدرن و یک خطاط سنت‌گرا، با تلفیقی از نوگرایی و رفتار سنتی، به التقاطی هوشمندانه می‌رسد و در این میانگین ذوقی، توفیق می‌یابد. پیداست که احصایی در این دوره به رموز پنهانی و کشف نشده سیاه‌مشق استادان سلف نظر دارد.

دومین؛ تأکید بر فضای خالی حرف‌ها یا فاصله دو یا چند حرف است، که احتمالا از شیوه طلا اندازی و پوشاندن دور حروف با لکه‌های طلا و لاجورد (در خطوط نسخ قدیمی) الهام یافته است.

 این شیوہ، که جای در سنت دارد، اما در میان کتب کهن از چشم و نگاه همگان دور مانده است، در کار احصایی تبدیل به تابلوهای رنگین بزرگی می‌شود که به ظاهر اثری آبستره به نظر می‌آید. با دقت بیشتر در چنین شکل‌های غیرفیگوراتیو، پوشانیده شده با تکه‌های رنگی خالص و یکدست، متوجه می‌شویم واژگانی در آن شناور است که نه تنها حجم سایه‌وارشان یا حاشیه مرزی‌شان دیده می‌شود، بلکه تعامل و برهم کنش‌گری شکل واژه و حجم رنگ،  فضایی نجریدی می‌سازد و از تجربه شاخته قدیمی دور می‌شود، اما رابطه‌اش را با خاستگاه خود نمی‌گشلد. در این دوره از کارهای احصایی، تابلوهای زیبا و درخشانی خلق شد که شامل اوج کارهای او در تلفیق سنت بومی و خلق فضای مدرن و آشنای جهانی است.

در این فاصله، البته احصایی به تجربه‌های دیگری دست می‌زند که یک گرایش مستقل در کار وی نیست، اما مهر خاص او را بر خود دارد. نمونه موفق این خرده گرایش، نمایشگاه اله‌های اوست. که پیش از انقلاب به نمایش در می‌آید و در آن قلم احصایی در فضایی روحانی، سماعی معنوی آغاز می‌کند. کلمه مقدس از میان رنگ‌ها و ته‌رنگ‌های تیره‌فام زمینه، ناگهان با جنبش و تابشی انفجاری، تجلی می‌کند و با حجم گسترش یابنده و تعالی جویش، صحنه تابلوها را یکی پس از دیگری تسخیر می‌کند. اهتزاز وردگونه حروف، که رقصان و پیچان در تب و تاب تجلی‌اند، در متن کمترین آرایش رنگی، به تابلوهای جذابی بدل می‌شود که قدرت خود را مدیون خلف بداه‌وار هنرمند در جذبه‌ای مومنانه است.

سومین؛ وجه فارق او با دیگر آفرینندگان نقاشی‌خط و تسخیر فضای معماری با کتیبه‌های خویش است. او، که با الهام گیری از کتیبه‌ها مسجد جامع، عالی قاپو و مدرسه حیدریه شهر خویش، نخستین تجربه خوشنویسی‌اش را کرده بود، در اوج تجربه هنری‌اش هم به سنت بازگشت و کوشید بار دیگر خط را به بناهای سنتی بازگرداند؛ البته با حیاتی تازه و کاربردی نو.

در فاصله سالهای ۵۷ - ۱۳۵۴، به سفارشی دانشگاه تهران، به اجرای ۳۵۰ متر مربع سفال نقش برجسته نقاشیخط برای دیوارهای دانشکده الهیات می پردازد. طرح کلی اثر ملهم از منطق‌الطیر است و در دو دیوار روبه‎روی تالار به نحوی کنایی پرواز پرندگانی که از واژه ترکیب یافته‎اند، سفر مرغان به جستجوی سیمرغ را یادآور می‌شود. نقش برجسته‌ها فقط به دیوارهای تالار محدود نمی‌ماند، بلکه به راهروها کشانیده می‌شود و ناظران را در خود به چشم انداز ضیافتی عارفانه از خط و شعر و ایمان می‎برد.

از این تجربه(تماشا، شماره 365، 1357) چنین یاد می‌کند:

به گذشته را گشته‌ام و سنت استفاده از خط برای بنا را تعقیب کرده‌ام. از کلمه استفاده‌های مختلفی می‌توان کرد. پس باید بدانیم که از کلمه چه می‌خواهیم. اینجا می‌خواهیم که کلمه هدف بنا را تشدید کند و بیننده را به سوی این هدف بکشاند.

شکل کلمه اگر خوب این هدف بکشاند. طراحی شود، می‌تواند رساننده معنا هم باشد. به همین دلیل، در مساجد صفویه خط قصد را تشدید می کند و دایره‌ها و الف‌هایی که به طرف بالا می‌روند، تماشاگر را تحت تاثیر قرار می‌دهند. پس شکل کلمه می‌تواند مستقلا دارای مفهومی باشدو من فکر می‌کنم جایی که قرار است تزئین شود، دیگر خواندن مطرح نیستو همین که خط حالت عرفای را القا می‌کند، برای من کافی است. در یک چنین کاری، که در یک مقیاسی بزرگ ارائه می‌شود، باید روی طرح کار تمرین زیادی بشود. بعد طرح اصلی درست می شود و سپس قطعات ۸۰ سانتیمتر در ۱۰ متر از نقشه اصلی جدا می شود و روی کاشی اصلی می‌آید. این خط تا حدودی تابع جنس سفالی شده است. و اگر خط نرم به نظر می‌رسد، به خاطر ذات نرمش خود خط است، وگرنه خط اجبارا تابع سفالی است.

چند سال پیش من تصمیم داشتم که با خط مجسمه بسازم؛ می خواستم که اثر به صورت کلام یا نوشته جان بگیرد و از داخلی یک تالار شروع شود و تا خیابان ادامه پیدا کند.

احصایی سال‌ها بعد در طراحی سفال نقشی برجسته برای سفارتخانه ایران در ابوظبی، توانست با اجرای ۲۳۰ متر مربع خطاطی بر دیوار بیرونی سفارت، نگاه عابران را از دور و نزدیک به خطوط تزئینی خود جلب کند.

احصایی دمی از کسب تجربه تازه باز نمی‌ایستد و در قلمرو پهناوری که نقاشی‌خط نام دارد، با پایبندی‌اش به سنت و علاقه‌اش به نوآوری، جایی ویژه دارد که نام و کارش در آن بی رقیب مانده است.

“تمامی محتوا مندرج در سایت متعلق به رسانه ریتم آهنگ می باشد و هرگونه کپی برداری با ذکر منبع بلامانع است.”