سبک رئالیسم از حقیقت تا واقعیت
در اوایل قرن ۱۹ میلادی هنرمندان فرانسه به این نتیجه رسیدند که سبک پیشین یعنی رومانتیسیسم واقعیت را نادیده گرفته است. آنها معتقد بودند که هنرمندان رمانتیک با مبالغه در بیان احساسات مفرط درباره مناظر و انسانها، واقعیت را تحریف می کنند.
با این حال هنرمندان در پی خلق سبک جدیدی بودند که بتوانند اشیاء و موجودات را آن گونه که هستند، زشت را زشت و زیبا را زیبا ترسیم نمایند. در این میان پیدایش سبک رئالیسم یا واقع گرایی توانست مهر تاییدی برای به تصویر کشیدن واقعیت های عینی و بیرونی باشد. این سبک تمامی فرمهای سنتی هنر را نفی کرد و رویدادهای واقعی را به عنوان موضوع نقاشی، جایگزین تصاویری آرمانگرایانه ساخت. پس همراه ما باشید تا با خصوصیات سبک هنری رئالیسم در نقاشی بیشتر آشنا شوید.
سبک رئالیسم به چه معناست؟
«رئالیسم» در لغت به معنای «واقع گرایی» است. سبک رئالیسم به زبان ساده به معنی مشاهده واقعیت و تجسم آنهاست. یعنی خالق اثر تحت هیچ شرایطی افکار و عقاید خود را در فرآیند آفرینشگری دخالت نمیدهد و هرچه که پیش رویش باشد را بازنمایی میکند. «ماتیو آرنولد» از متفکران رئالیسم میگوید: “هدف اصلی ادبیات و هنر نقادی است، پس هرگاه از این دریچه به ادبیات نگاه کنیم مهمترین مسئله زیباییشناسی، نسبت میان هنر و واقعیت میشود”.
سرآغاز سبک رئالیسم از کجا نشات گرفت؟
ابتدا سبک رئالیسم در ادبیات پدید آمد و سپس به هنرهای تجسمی راه یافت. رئالیسم ادبی در فرانسه با «بالزاک» شروع و در تکامل به «زولا» رسید و در انگلستان نیز رمان های اجتماعی «چارلز دیکنز» در این دسته قرار میگیرند.
نقاشان سبک رئالیسم چه چیزهایی میکشیدند؟
رئالیستها تنها زندگی روزمره را ثبت میکردند. کارگرانی که سنگها را میشکنند، دهقانانی که زمینها را شخم میزنند و نانوایی که روی کیسه آرد خوابیده است از موضوعات مورد علاقه آنها بودند. هنرمندان رئالیست در مقابل سوژههای آرمانی و قهرمانان نقاشیهای رمانتیک قد علم کردند. دل مشغولی آنها رویاپردازی درباره واقعیت نبود بلکه به عضلات کوفته و دردمند و چهرههای آفتاب سوخته و تحلیل رفته زحمتکشان توجه میکردند. به بیان دیگر سبک رئالیسم واقعی بود نه خیالی.
اما با وجود تمام این تفاوتها، انگیزهای مشترک میان رمانتیسیستها و رئالیستها وجود داشت و آن اصلاح جامعه و بهبود اوضاع کار و زندگی کشاورزان و کارگران بود.
خصوصیات سبک رئالیسم و رومانتیسیسم به عنوان هنرهای روح دوران خود
شاید بتوان خصوصیات سبک رئالیسم در نقاشی را با بررسی و مقایسه اثری از این سبک با تابلویی رمانتیک بهتر درک کرد. در تصویر پیش رو تابلوی نقاشی قتل لوئیز دو بوربون که با رنگ روغن در سال ۱۸۲۸ یا ۱۸۲۹ روی بوم توسط اوژن دلاکروا کشیده شده است، بیانگر این موضوع است که این هنرمند در این نقاشی سعی داشته تا قتل لوئیز دو بوربون اسقف لیژ را توسط ویلیام اول دو لامارک که در طول جنگهای قرن پانزدهم به به وقوع پیوسته را به تصویر بکشد. این تابلو برای اولین بار در سالن پاریس سال ۱۸۳۱ به نمایش گذاشته شد و هم اکنون در موزه لوور پاریس نگهداری میشود.
در کل موضوع تابلو نقاشی قتل لوئیز دو بوربون، خشونت آمیز بوده و در کنار آن هنرمند “مرگ سارداناپالوس” و “اعدام داگ مارینو فالیرو” که در اواخر دهه ۱۸۲۰ نیز نقاشی شده است را قرار میدهد تا سبک رمانتیسیسم را به چالش بکشد و از واقعیتهای موجود سخن بگوید.
سبک رئالیسم
در تصویر بعدی اثری از «ایلیا رپین»، هنرمند رئالیست روسی، صحنهای از مراسم مذهبی را یه سبک رئالیسم به تصویر کشیده شده که در آن صفی طولانی از افراد ثروتمند و طبقات بالای جامعه را در کنار مردم فقیر و مظلوم نشان میدهد.
محافظان که گویی با گروه دیوانگان و مجانین روبرو شدهاند، سعی در پراکنده شدن این مردم فقیر با چوب دارند و نمیخواهند به خاطر بالادستان از برخود با آنها آزرده شود. حتی مراسم مذهبی نیز به اشراف تعلق دارد و بی بضاعتان از آن بی بهرهاند.
در این مکان تپههای حاصلخیزی وجود داشتند که تنها در اختیار اربابان بودند. اما به نظر میرسد همین چندی پیش به علت قانون جدید تقسیم اراضی میان دهقانان، مجبور به ترک آنجا شدند. اما نه همین سادگی! بلکه تمام زمینها را به همراه محصولاتشان به آتش کشیدند تا حتی تکهای از آن به مردم فقیر نرسد.
این اتفاق به قدری تازه است که حتی دود حاصل از آتش خاموش شده در تصویر نیز قابل مشاهده است. هنرمند سعی کرده تا واقعیت را بی هیچ کم و کاستی به تصویر بکشد. هیچ اثری از قهرمانپروری در تابلو وجود ندارد و سایه مشقت سالیان دراز بر چهره و اندام مردم ضعیف کاملا عیان است.
سبک هنری رئالیسم
هردو نقاش به نوعی در مقابل ظلم و فساد ایستادهاند و میکوشند تا دموکراسی را در تابلوهایشان برقرار کنند. اما یکی با رویاپردازی و امید دادن به آیندهای روشن و دیگری با نشان دادن واقعیت سیاه و تلخ زندگی.
پدر سبک رئالیسم کیست؟
«گوستاو کوربه»، بنیانگذار رئالیسم میگوید: “من نمیتوانم یک فرشته را نقاشی کنم، چون هرگز آن را ندیدهام، هنر اساسا غیرانتزاعی است و میتواند فقط چیزهای واقعی و موجود را شامل میشود، موضوعات انتزاعی و غیر مرئی به قلمرو نقاشی تعلق ندارند”. اثر او با عنوان تدفین در اورنان، آغاز سبک رئالیسم به عنوان نیرویی عظیم در عرصهی هنری اروپا را رقم زد و با روایت واقعی خود از مراسم تدفین یک روستایی در ابعادی که مختص نقاشی تاریخی و تمثیلی بود، یک رسوایی به بار آورد.
نقاشان معروف سبک رئالیسم
تابلوی رنگ روغن گوستاو کوربه به نام سنگ شکنان: وقتی گوستاو کوربه این تابلو نقاشی را به نمایش گذاشت، به نظر جامعه پاریسی بسیار زمخت آمد. سنگ شکنان، انقلاب اخیر طبقه کارگر را به یادشان میآورد.
این نقاشیِ ظاهرا بی آزار، برای طبقات فرادست و متوسط آن دوران تهدید آمیز بود و کوربه نیز چنین هدفی را دنبال میکرد. وی میگفت: “در این جامعه بسیار متمدن بر خود لازم میدانم چون نامتمدنها زندگی کنم، باید آزاد باشم حتی از اوامر حکومت، من طرفدار عامه مردم و تودههایم و باید بیشائبه به آنها بپردازم”.
سبک رئالیسم در آثار کوربه به هیچ وجه زیبایی و چشمنوازی ندارند و واقعیت را کاملا عریان و زمخت، همان گونه که است، نمایش میدهند. درست مثل زندگی واقعی تمرکز اصلی در این تابلو بر کار طاقتفرساست و هویت و چهره کارگران اهمیتی ندارند، چرا که آنها کارگران نوعیاند و فردیتشان مطرح نیست.
اونوره دومیه نقاش و کاریکاتوریست سبک رئالیسم: «دومیه» دیگر هنرمند رئالیست است که به خاطر کشیدن کاریکاتوری از شاه، شش ماه او به زندان انداخته بودند. در این اثر «لوئی فیلیپ»، آخرین شاه فرانسه، اندامی عظیمالجثه دارد و چوبی بسیار بزرگ مانند زبان از دهان بازش بیرون آمده و تا روی زمین کشیده شده است. کارگران نحیف سبدهایی را که با کالا پر شده از آن بالا میبرند، یعنی شاه شکمش را با تولیدات طبقه کارگر پر میکند اما آنها خود گرسنهاند.
در یکی دیگر از نقاشیهای به سبک رئالیسم اونوره دومیه به نام «واگن درجه سه» چهره خسته و درمانده مردم طبقات پایین جامعه تصویر شده است. زن سالخورده با سبد روی دامنش در مرکز نقاشی و یا پسرک کوچکی که به خواب رفته، بیانگر این است که احتمالا آنها نانآور خانواده هستند.
از نظر انوره دومیه لازم نیست چهره آدمهای پسزمینه کاملاً واضح باشد تا بیننده بفهمد در این واگن شلوغ و دلگیر چه حسی دارند. تونالیته قهوهای همراه با نور زرد چرکین نقاشی، این امکان را به بیننده میدهد که تار و پود فقر و حس زمان بازگشت از کارخانه را در فرانسه قرن ۱۹ میلادی درک کند.
سبک رئالیسم
در یک کلام در دورانی که عدالت از میان رفته و قیمتها سر به فلک کشیده بود و مردم از گرسنگی میمردند، «سوسیالیسم» با شعار اتحاد کارگران نویدبخش مردم شده بود و هنرمندان سعی کردند تا با بازنمایی و تفسیر عینی و منصفانه این جریانات آتش طغیانهای انقلابی آینده را روشن کنند.
“تمامی محتوا مندرج در سایت متعلق به رسانه ریتم آهنگ می باشد و هرگونه کپی برداری با ذکر منبع بلامانع است.”