ریتم آهنگ

معرفی سبک هنری رمانتیسیسم (Romanticism)

معرفی سبک هنری رمانتیسیسم (Romanticism)

مفهوم جهانی رمانتیسیسم
رمانتیسیسم یکی از مهم‌ترین رویدادهای تاریخی در همه دوران‌ها است. برخلاف بیشتر چیزهایی که در قالب تاریخ مطرح می‌شوند، رمانتیسیسم یک جنگ بین دو کشور یا تاریخ پیدایش گونه‌ای از فناوری جدید یا رویداد سیاسی نیست. مفهوم رمانتیسیسم به ظهور طیف جدیدی از دیدگاه‌ها و جهان‌بینی اشاره دارد. بیش از آنکه رمانتیسیسم در خصوص یک اتفاق خاص باشد در مورد نحوه ادراک هستی و دیدگاه های انسانی است.

رمانتیسیسم در اروپا و غرب در اواسط سده هجدهم میلادی در آثار هنرمندان و شاعران و فلاسفه آغاز گشت. سپس در سراسر جهان گسترش یافت و نگاه میلیونها انسان را نسبت به طبیعت، کودکان، عشق، رابطه‌جنسی، پول و شغل تغییر داد. اکنون همه ما کم و بیش در برخی از وجوهات احساسی خود رمانتیک هستیم.

معنی رمانتیسیسم
بهترین تعریف رمانتیسیسم، آن را واکنشی تلقی می‌کند به ظهور دنیای مدرن و برخی از جلوه‌های کلیدی آن. جلوه‌هایی مانند صنعتی شدن، شهرنشینی، مادیت و مصرف گرایی. هنر رمانتیک در واقع هنر و ادبیات و جهان‌بینی نئو کلاسیسم یعنی نظم و خرد گرایی رایج در عصر روشنگری را که به طور فراگیر رایج بود، دگرگون کرده و نوعی تجربه شخصی تر را به جای آن پیشنهاد می‌کند. در ادامه به صورت خلاصه به لحظاتی تعیین‌کننده در تاریخ رمانتیسیسم اشاره می‌کنیم.

ژان ژاک روسو و رمانتیسیسم
فیلسوف سوئیسی ژان ژاک روسو (Jean-Jacques Rousseau)کتابی را در خصوص رشد کودک به نام “امیل” یا “در باب آموزش” منتشر می‌کند که شامل انتقادی شدید به دنیای ستمگر بزرگسالان و ستایش نیکی ذاتی و خودانگیختگی و دانایی در کودک خردسال است. روسو در این اثر نسبت به اجبار مادران به شیر دادن به فرزندان نگاه منتقدانه شدیدی دارد؛ اولین بحث ادامه دار در خصوص این عمل در تمدن غرب.

جهان در اطراف روسو روزبه‌روز علمی‌تر، منطق گراتر و بر پایه فناوری در حال رشد است. چنین محیطی به شکل فزاینده‌ای عینی، طرح ریزی شده، عقیم و دیوانسالار بود. برخلاف تمامی‌این‌ها، روسو بر موضوع “کودک” تاکید کرد. کودک نماینده هر چیزیست که خالص، آموزش ندیده و خارج از آداب بزرگسالان روی می‌دهد معدن خلاقیت و هوش برای اولین بار در تاریخ غرب توجه به سوی دستاوردهای منطق و خویشتنداری بزرگسالان نبود بلکه به سوی آزادی از سنت ها و شیرینی و پاکی ذاتی کودک معطوف بود.

انسان محق و مظلوم، نماد رمانتیسیسم
در سال ۱۷۷۰ توماس چترتون(Thomas Chatterton) به خاطر چاپ نشدن اشعارش که در آن به امر زیبایی و خرد می‌پرداخت و همچنین به دلیل فشارهای خانواده‌ای که برای وکیل شدنش به او اصرار می‌کردند خودکشی کرد.

به سرعت پس از این ماجرا فرقه ای گرد این شاعر جوان شکل گرفت. او نماد چیزی شد که برای رمانتیک ها بسیار ارزشمند بود؛ ایده یک انسان حساس و مظلوم و اغلب هنرمند که از طرف دنیای ظالم و مبتذل مطرود شده باشد و مورد درک قرار نگرفته باشد. توماس چترتون در صفحه اول هنرمندان قهرمانی بود که رمانتیسیسم به آن نیاز داشت. صف طویلی که شامل هنرمندانی همچون ونگوگ نیز می‌شد. می‌توان درک کرد که به نوعی این موضوع از مسیحیت وام گرفته شده است و قهرمانان رمانتیک در واقع همان مسیحِ مذهب زدایی شده اند؛ بازنده در واقع کسی است که حق با اوست و در چشمان اندک افرادی که او را درک می‌کنند عمیقاً نجیب است.

گوته و رمانتیسیسم
این الگو را در داستان مشهور گوته(Johann Wolfgang Von Goethe) با نام “رنجهای ورتر جوان”1774 (Sorrows of Young Werther) دوباره می‌بینیم. داستان او ماجرای یک جوان هنرمند به نام ورتر را روایت می‌کند. او از عشق زنی که روزی با دوست خود او ازدواج کرده به زندگی خود پایان می‌دهد. تاثیر این داستان تا جایی بود که پدیده تب ورتر را رقم زد تا جایی که جوان‌هایی در نوع لباس و رفتار سعی در انطباق با شخصیت اصلی داستان و حتی برخی به تقلید از هنرمند داستان دست به خودکشی زدند و  ازین رو برخی کشورهای اروپایی انتشار این رمان را ممنوع کردند همچون ایتالیا و دانمارک.

آغاز رمانتیسیسم
همانطور که گفته شد رمانتیسیسم نام جنبش در ادبیات و سپس در هنر قرن هجدهم و نوزدهم در غرب اروپا است. این واژه اولین بار توسط دو منتقد آلمانی در سال ۱۷۰۰ میلادی در یادداشتی با عنوان شعر رمانتیک به کار رفت.

به رمانتیسیسم در ادبیات در این متن چندان نخواهیم پرداخت. همین بس که بدانیم رمانتیسیسم شناخته شده در واقع متاثر از نمونه جنبش قدیمی‌تر خود بود که بین سال‌های ۱۷۶۰ تا ۱۷۸۰ در آلمان با عنوان آشوب و غوغا (Sturm und Drang) شناخته می‌شد که در حوزه ادبیات و موسیقی رواج یافته بود.

شاید بتوان گفت که نام یوهان ولفگانگ فون گوته را باید به عنوان شناخته شده ترین شخصیت و حامی رمانتیسیسم در حوزه ادبیات دانست. نویسنده و سیاستمداری که با رمان مصائب ورتر جوان که در بالا به آن اشاره کردیم به یک رویداد فرهنگی عظیم بدل شد. داستان او ماجرای یک جوان هنرمند را روایت می‌کند که از عشق زنی که روزی با دوست آن هنرمند ازدواج می‌کند و به زندگی خود پایان می‌دهد. تاثیر این داستان تا جایی بود که پدیده تب ورتر را رقم زد تا آنجا که جوان‌هایی در نوع لباس و رفتار سعی در انطباق با شخصیت اصلی داستان داشتند و حتی برخی به تقلید از هنرمند داستان دست به خودکشی زدند و بر این اساس برخی کشورهای اروپایی انتشار این رمان را ممنوع کردند همچون ایتالیا و دانمارک.

 رمانتیسیسم در هنرهای تجسمی‌
به عقیده بسیاری از پژوهشگران می‌توان ویلیام بلیک(William Blake) نقاش و شاعر و همچنین نقاش فرانسوی فرانسیسکو گویا (Francisco Goya) را به عنوان پدران هنر رمانتیسیسم دانست و این جز به علت تاکید آنها بر دیدگاه های ذهنی و قدرت تخیل و آگاهی تاریک و نقادانه آنها نسبت به سیاست نیست. باید در اینجا اشاره کنیم که دو روش جهان‌بینی حاکم در قرن هجدهم میلادی وجود داشت که شامل خردگرایی و تجربه گرایی بود.

رمانتیسیسم در پاسخ به عدم کارکرد آن دو شکل گرفت و شامل آن چیزی بود که به عنوان احساس شناخته می‌شود. بلیک تصاویری که خلق می‌کرد و در کنار اشعار خود به روش حکاکی چاپ می‌کرد. آثار او در نقد جامعه صنعتی و ستم به افراد بیانگر نگاه ژرف او به یک جهان دیگر و خلق تصاویر و مضامین اسطوره ای با قدرت ها و خدایان متعدد بود. گویا نیز در آثار خود و در واقع در نقاشی هایی که خلق کرد بین سال‌های ۱۸۲۰ تا ۱۸۲۳ که با عنوان نقاشی های سیاه (Black Paintings) نام گرفته به وحشت بی خردی پرداخت که حضور نیروهای کابوس گونه که در زندگی انسان نهان شده‌اند را بیان می‌کرد.

مهمترین نقاشان رمانتیک
رمانتیسیسم در این معنا به صورت یک شیوه هنری متضاد با کلاسیسیسم و رئالیسم دانسته می‌شود چرا که به طرز تلقی زیبایی شناختی خاص و معینی نسبت به زندگی و جهان اشاره دارد. البته هنر رمانتیک وجوه اشتراکی هم با هنر کلاسیک دارد و آن آرمان‌گرایی است. آرمانگرایی در رمانتیسیسم آن را از واقع گرایی به کلی متمایز می‌سازد. ژریکو (Théodore Géricault) و دلاکروا را باید مهمترین نقاشانی دانست که با ویژگی‌های رمانتیسیسم همخوانی داشتند. گویا و باسمه‌های چوبی اش که پیشتر به آن اشاره شد و ژریکو، هر دو از نقاشان مهم شیوه رمانتیسیسم هستند. در موضوع منظره نگاری هم می‌توان به آثار ترنر(J. M. W. Turner) و فردریش با ویژگی‌های رمانتیسیسم اشاره کرد.

رمانتیسیسم در فرانسه
در فرانسه آنتونی ژان گروس(Antoine-Jean Gros)، تئودور ژریکو و دلاکروا را تحت تاثیر قرار داد. دلاکروایی که بعدها رهبری و پیشرفت رمانتیسیسم را به عهده گرفت. گروس با ثبت تصاویری از جنگ های ناپلئون بناپارت در نقاشیهایی همچون بازدید بناپارت از مبتلایان به طاعون در جلفا ۱۸۰۴(Bonaparte Visits the Plague Stricken in Jaffa) ، بر شدت و رنج موجود در این صحنه تاکید ویژه‌ای کرد. تابلوی نقاشی نجات یافتگان کشتی مدوسا1819 (The Raft of the Medusa) اثر ژریکو و تابلوی کشتی دانته ۱۸۲۲ (The Barque of Dante) اثر اوژن دلاکروا رمانتیسیسم را هر چه بیشتر در کانون توجه عموم قرار داد.

هر دو نقاشی موجب رسوایی سالن‌های پاریس که در آن به نمایش درآمده بودند گردیدند. چرا که هر دو نقاشی به شدت از ویژگیهای نئوکلاسیک فاصله گرفته و به جای موضوعات اصیل و تاریخی موضوعاتی معاصر خود را برگزیده بودند. این مسئله آکادمی‌ و عموم مردم را نسبت به این سبک بدبین و خشمگین می‌کرد. تلاش نقاش و هنرمند در خصوص به تصویر درآوردن حد نهایت و افراط گونه‌ی عاطفه و احساس، جسمیت و حالتهای روانشناختی متفاوت و متنوع از ویژگی‌های بارز شیوه هنری رمانتیسیسم در فرانسه بود.

با حادثه سقوط از اسب که برای ژریکو روی داد و مرگ زودهنگام وی در ۱۸۲۱ را رقم زد، اوژن دلاکروا رهبری جنبش را با بهره‌گیری از تاکید بر رنگ به عنوان حالتی از کمپوزیسیون و استفاده از حرکت بیانگر قلم به عنوان وسیله‌ای برای انتقال احساس به عهده گرفت. در نتیجه در دهه ۱۸۲۰ رمانتیسیسم تبدیل به جنبش هنری غالب در سراسر جهان غرب شد.

رمانتیسیسم در انگلستان آلمان و ایالات متحده
در انگلستان، آلمان و ایالات متحده هنرمندان پیشرو رمانتیک در ابتدا روی نقاشی از منظره تاکید داشتند آنچنان که در آثار هنرمند بریتانیایی جان کنستابل (John Constable) و هنرمند آلمانی کاسپار داوید فریدریش (Caspar David Friedrich) و نقاش امریکایی توماس کول (Thomas Cole) دیده می‌شود اما همیشه در تمامی این آثار توجه ویژه‌ای به رابطه فردی با طبیعت وجود داشت.

رمانتیسیسم اندک اندک در کشورهای مختلف با فاصله های زمانی رو به افول نهاد اما در دهه ۱۸۳۰ با ظهور عکاسی و صنعتی شدن و شهرنشینی، سبک‌های هنری شروع به حرکت به سمت رئالیسم کردند؛ سبک هایی همچون امپرسیونیسم که به سرعت و قدرت زیادی فراگیر شد و به ادراک لحظه‌ای هنرمند از محیط پیرامون می‌پرداخت و در آن نشانی از ایده‌آل‌گرایی و بیان احساسات و عواطف و ردپایی از عالم خیال و قدرت تخیل ذهنی هنرمند دیده نمی‌شد.

 

“اگر منظور از رمانتیسیسم بیان آزادانه انگیزه های شخصی دور نگه داشتن خود از آموزه های ارائه شده در مدارس و احساس ناخرسندی از شیوه‌های آکادمی‌است، باید اقرار کنم که نه تنها امروز، بلکه از دوران ۱۵ سالگی ام رومانتیک بوده‌ام.”

اوژن دلاکروا

“تمامی محتوا مندرج در سایت متعلق به رسانه ریتم آهنگ می باشد و هرگونه کپی برداری با ذکر منبع بلامانع است.”