ریتم آهنگ

نگاهی به داستان پانسیون اثر جیمز جویس با اتکا به چند نظریه

نگاهی به داستان پانسیون اثر جیمز جویس با اتکا به چند نظریه

فاتح قلب دوبلین در بن بست اخلاق یا در پی آزادی جنسی؟
نگاهی به پانسیون اثر جیمز جویس با اتکا به چند نظریه
فرزام کریمی
مترجم,منتقد


 
در جوامع در حال انسداد همواره مسئله سکس به شکلی پنهانی مطرح میشود چرا که مطرح شدن این دست از قضایا بسته به نوع جامعه و ظرفیت و کشش و بازخورد همان جامعه دارد عمدتا جوامع بسته دچاردوگانگی بین اخلاقیات و دریدگی حرمت هاست اما این جوامع غالبا انچنان نااگاه هستند که هنوز تعریف مشخصی از مقوله اخلاق و احترام ندارند و برخی از مضامین گذشته بی تفکر و تامل به آنها رسیده و میتوان آنها را وارث مضامین اندیشه ناشده ای دانست که آنها هم در پی تکرار ان هستند,به این نوع از جوامع که قابلیت تجزیه و تحلیل مسائل را ندارند و بی تامل واکنش غیر منطقی ازخود بروز میدهند اصطلاحا جامعه ی اخته میگویند.
از جمله داستانهایی که این مضمون را به روشنی به تصویر کشیده است داستان کوتاه پانسیون از مجموعه دوبلینی ها اثر ماندگار جیمز جویس
نویسنده فقید ایرلندی است,پانسیون داستان خانم مونی ست که از بعد از فارغ شدن از زندگی پدری زندگی غم انگیزی را تحمل میکرد که حاصل ان یک پسر و یک دختر بود همسرش شاگرد قصابی پدرش بود که بعد از فوت پدرش مفازه قصابی را او و همسرش اداره میکردند که همسرش بعد از مدتی به لا ابا لی گری و دام اعتیاد افتاد و از این رو دخل قصابی را صرف اعتیادش میکرد از همین سو خانم مونی از او درخواست طلاق کرد و با سهم خودش از قصابی پانسیونی را خرید که محل تجمع موسیقیدانان و کارمندان قشر متوسط بود پسرش از لا ابالی
گری به پدرش شباهت داشت اما نه در حد و اندازه های پدرش او در حق العمل کاری خیابان فلیت کار میکرد و مدام دوست داشت که لیچارهای سربازان را به کار ببرد اما مادرش خانم مونی مدیری مدبر و لایق بود چرا که میدانست چه زمانی عصبانی شود و چه زمانی ارام گیرد و چه زمانی نقد و حتی نسیه حساب کند از همین سو او را خانم رییس صدا میکردند اما دخترش پلی دختری زیبا با موهای بور و لب هایی غنچه ای بودکه مادرش او را مدتی برای ماشین نویسی به دفتر کارخانه غله فرستاده بود اما مجددا او را به پانسیون برگرداند,اکثر مشتریان پانسیون به دلیل زیبایی اش با او لاس میزدند و خانم مونی مدیر و مدبر دورادور او را میپایید و از ان جا که میدانست هیچ کدان از مشتریانش اهل ازدواج و رابطه دوستی و از این دست ازحرفها نبودند بنابراین زیاد به دخترش خرده نمیگرفت اما در شهر کوچک و سنتی مثل دوبلین که تمام خبرها زود میپیچید کم کم همهمه ی رابطه پلی با اقای دوران پیچید زمانی که خانم مونی متوچه شد مجددا او را به دفتر کارخانه غله فرستاد و تصمیم گرفت طریقه رفتار ساطور با گوشت را در پیش بگیرد اما بی فایده بود چرا که پلی با اقای دوران رابطه جنسی برقرار کرده بود و اقای دوران او را از باکرگی خارج کرده بود ان هم در محیط دوبلین که دختران این چنینی را فاحشه میخواندند,از سویی مسئله سکس به عنوان تابویی در جامعه به نوع تربیت واخلاقیات سنتی در جوامع برمیگردد و پلی که حال دچار عذاب وجدان شده بود,به راستی دلیل این عذاب وجدان چیست؟ایا به موقعیت اقای دوران بازمیگشت یا نفس وجودی سکس؟اقای دوران با سی و چهار پنج سال سن مردی جا افتاده بود که جوانی و جهالت علت این رابطه اش نبود,وی سیزده سال در دفتر یک تاجر شراب کاتولیک کار میکرد و وضع مالی خوبی داشت, او به این می اندیشید که باید چه کفاره ای بپردازد؟ ایا این مسئله با پول قابل حل بود؟ بنابراین میتوان گفت مسئله موقعیت اقای دوران نبود این نفس وجودی سکس بود که پلی را در تقابل با واقعیت لخت جامعه دچار مشکل و عذاب وجدان کرده بود واقعیت لخت جامعه سه مسئله بود:
اول: جامعه سنتی که بنا به نوع اعتقادات پوسیده شان دچار نوعی رادیکالیزم میشوند و به لحاظ مذهبی با هر دینی مردم را از ترس بهشت و جهنم و اخرت دچار نوعی سرخوردگی و یاس میکنند و از سویی مذهب را به عنوان ابژه ای دگم در مقابل لذت به عنوان پدیده ای متغیر قرار میدهند از همین رو مذهب همیشه لذت را اغشته به گناه و عذاب جلوه میدهد.
 دوم: مردمی که به دلیل انسداد اجتماعی و سیاسی و خود سانسوری خود حقیقی شان را مدفون کرده بودند
سوم: عدم اگاهی مردم از ابژه ی روابط جنسی
رایش مینویسد: انسانهایی که به لحاظ مناسبات جنسی در وضعیتی رضایت بخش و عاری از محدودیتها زندگی میکنند بسان حرمان کشیدگان از این گونه مناسبات تن به پذیرش اقتدار ساختارهای محدود کننده اجتماعی نمیدهندو به آسانی هم نمیتوان آنها را با اقدامات خشونت آمیز تحریک نمود, عشق بورز، جنگ نکن، شعار معروف “هیپی ها” در دهه شصت و هفتاد میلادی قرن بیستم، بی ارتباط با این آموزه های رایش نیست.رایش که خود را کمونیست میدانست،در ادامه میگوید که تمایل و غریزه جنسی سرکوب شده مانع بروز شکوفایی و خلاقیتهای انسان میشود و مانع مقابله و تعارض آن با سرکوبهای ناشی از نظام سرمایه داری میشود با این توضیح کوتاه به روایت ادامه داستان بازمیگردیم ,دوبلین جزوی از اروپا و مستعمره بریتانیا بود,چنگ شکسته ایرلند به عنوان میراث انگلستان بغض به جای مانده در گلوی ایرلندی هاست پلی و اقای دوران د دوراهی آبرو و اخلاقیات گرفتار شده بودند اخلاقیات و ابرویی که برای اقای دوران به قیمت از دست دادن کار و اعتبارش تمام میشد و برای پلی به قیمت نابودی خودش و خانواده اش بود از سویی خانم مونی که دیر رسیده بود این بار با درایتش میخواست این مشکل را حل و فصل کند از همین سو از در سخن با اقای دوران درآمد و در مونولوگ پایانی داستان که توام با پایانی باز است مخاطب را در قضاوت میان سنت و مدرنیته,عشق و شهوت قرار میدهد,آیا اقای دوران راضی به زدواج با پلی شد؟ لحن محبت امیز خانم مونی در برخورد با دخترش بعد از صحبت با اقای دوران و نگاه های متفاوت اقای دوران به پلی نوید بخش رضایت برای مخاطب با اندیشه سنتی ست و برای مخاطب با افکار مدرن طبیعتا این نوع عملکرد که در نزد مخاطب سنتی ولنگاری است نوعی از زندگی عادی و روزمره محسوب میشود.

“تمامی محتوا مندرج در سایت متعلق به رسانه ریتم آهنگ می باشد و هرگونه کپی برداری با ذکر منبع بلامانع است.”