« فردیتِ آرام »
یادداشتی بر مجموعه داستان کوتاه « جاماندهها » نوشتهی « مریم عربی »
دکتر مجتبی تجلی
مجموعه داستان کوتاه جاماندهها روایتهایی از کنشگری انسانهایی است که در جمع حاضرند با آن در گفتگو هستند اما بیشتر با خویش و ذهن و کار خود تنهایند. اکثر داستانهای کتاب یا به یاری راوی اول شخص با خواننده گفتگو میکنند و یا راوی سوم شخصی که حضورش به اندازه کارکترها و یا کاراکترهای داستان ملموس است و همهچیز را به دقت نظاره و بازگو میکند.
در این قصهها گفتگوی شخصیتها پیدرپی اساس و بنیانِ پیریختهی ذهن نویسنده را جلو میبرند اما در همه گفتمانهای آورده شده آن وجه فردیت و تصمیم و عمل شخصِ تنها و فاعل غالب است. در داستانها شخصی در مرکز جریان روایت است که با همه تعاملات با افراد دور و بر، تنها به نظر میرسد ولی ماجرا را با تصمیم و عمل خود جلو میبرد. شاید این گونه تفکر نویسنده که در نهایت بر قلم و کاغذ جاری و ماندگار شده ناشی از تفکر وجودگرایانه اوست. محیط و اجتماع اگر چه در ظاهر داستانها شلوغ و حتی گاهی پررنگ است ( مانند داستان زن پای قطار ) اما تواناییای برای برانگیختن، بروز و ظهور رفتاریِ دیگر در شخصیت اصلی ندارد. فرد رفتار یا رفتارهایی در پیش میگیرد، ممکن است آن را با دیگران در میان بگذارد و یا آنها به گونهای دخیل در ماجرا شوند اما از تاثیرگذاری معاف شدهاند. این فردیتِ تنها و متعهد به خود، ویژگی برجسته داستاننویسی آفریدگار جاماندههاست.
همانطور که اشارهای کوتاه و تلویحی شد، مجموعه بر دیالوگها استوار است. گاهی این گفتگوها برای بیان حقیقت و ذهنیت نویسنده و شخصیت داستانیاش به کار گرفته شده و به نظر میرسد نویسنده در آوردن آنها گاهی دچار وسواس شده تا مطمئن باشد مخاطب مقصودِ نظرش را فهمیده است. شاید اگر انتخاب با من میبود از بسیاری از دیالوگها صرفنظر میکردم اما گویا مریم عربی برای فهم مخاطب از مطلب احترام بهسزایی قائل است و این نکته ارزشمندی است.
به کاربردن جملات کوتاه، استفاده از نمایهها، توصیفات دقیق و جامع از فضاها و حتی خلق و روان شخصیتها در زمینه تعلیق ذاتی داستانها، مجموعه را برای مخاطب خوشایند و از سویی نیازمند تامل و دوبارخوانی کرده است. این ویژگیها موجب میشود که خواننده طی خواندن شتاب هیجانی بیهوده و فریبکارانه نگیرد و انتظار پیشه کند. بهخصوص آنکه قصهها برای خود الزامی به افتادن اتفاق، از آن نوعی که ضربه زننده باشند ندیدهاند. اینست که داستانها آرامآرام جلو میروند، مفهمومی را میرسانند و فراز و فرودی نفسگیر ندارند. این آرامش در روایت نه وجه منفی آن بلکه میتواند نشانه سبکنگاری و البته روحیات آفریدگار اثر باشد. چنین است که افراد ( به گونهای بارزتر فرد داستان ) خسته و ملالگونه در راه بیان و عرصه خویش از کوشش ولو در تامل و اندیشیدن و با خود حرفزدن دست نمیکشند. دوست دارم این ویژگی را به تفکر اگزیستانسیالیستی نویسنده مربوط بدانم؛ شخصیتهایی که بدون ایدئولوژی پافشارنده در لحظه عمل میکنند و خویش را ظهور میدهند.
قربانعلی در داستان جاماندهها نمونهای از این عملکرد فردی است. در بحبوحه جنگ شخصی بر عقیده پاسداری از حیوانات است و بدون برجستهشدن این نگاه او و تبدیل شدنش به یک اتفاق، فاجعه یا گرفتاری و اقدام و یا تقابل ایدئولوژیک، جامه عمل پوشانده میشود؛ اینبار و در کشاکش دود و آتش جنگ هم بیسر و صدا و آرام!
تعهد نویسنده به انتخاب موضوعات متفاوتی که ذهن او را درگیر خود داشته و اجتناب از دستمایههای سطحیِ مخاطب پسند خصیصهای از مجموعه است که شخصا آن را میپسندم. بهویژه وقتی پای موضوعات فلسفی و حتی آخرالزمانی به وسط کشیده میشود رویارویی با نویسندهای صاحب فکر به ذهن متبادر میشود که هدفش صرفا نوشتن نیست. گیلومترها راه نرفته داستانی برجسته است که میتواند ذهن را با ذات هستی و انسان دچار کند و به تفکر وادارد. همچنین در همین داستان و البته چندتایی دیگر گشت و گذر در محلات، خیابانها و فضاهای فیزیکی مختلف مخاطب را با جهان اتفاق آنها آشنا میکند. اگرچه که معتقد باشیم که وظیفهای ذاتی برای داستاننویسی قابل تصور نیست که در آن ما با شهری یا کشوری به عنوان امور واقع آشنا شویم. این یادکردهای نویسنده از مکان، نشانه نوعی تعلق خاطر و تلاش برای ماندگاری مکانهایی است که آنان را عزیز میدارد.
سخن آخر آنکه کتابی با شانزده داستان در صد چهل و نه صفحه به همت نشر بان منتشر گردیده که میتواند در کنار سرگرم کردن خوانندهاش ظرافتهای روحی و نگاه عمیق و کنکاشگر او را براانگیزد و این به ذات و هدف ادبیات نزدیک است. برای خانم عربی در ادامه راه آرزوی موفقیت و بهروزی دارم.
دکتر مجتبی تجلی _ تیرماه هزار و چهارصد
“تمامی محتوا مندرج در سایت متعلق به رسانه ریتم آهنگ می باشد و هرگونه کپی برداری با ذکر منبع بلامانع است.”