ریتم آهنگ

مروری بر ترانه های فکاهه و طنز در ایران

مروری بر ترانه های فکاهه و طنز در ایران

مروری بر ترانه های فکاهه و طنز در ایران از گذشته تا دوران معاصر
علی عظیمی نژادان
 

 

بنا به شواهد موجود،در تاریخ موسیقی ایران به ندرت به قطعات و نغمه هایی برخورد کرده ایم که با استفاده از عوامل درونی و ساختاری خود آن موسیقی ها،طنز و فکاهه  را به ذهن شنونده متبادر کنند و این امر به دلیل وابستگی بیش از اندازه موسیقی ایرانی به عنصر کلام است که باعث  شده، موسیقی به صورت ناب و خالصش (بدون استفاده از شعر و ترانه)دارای محدودیت های  فراوانی در بیان و انعکاس بسیا ری از احساسات و عواطف متنوع  بشری از جمله شوخ طبعی باشد. در حالی که در چارچوب  موسیقی غربی به موارد متعددی می توانیم اشاره نماییم که در آنها طنز(satir) و شوخ طبعی (humor) با استفاده از عناصر درونی خود موسیقی(مانند استفاده از نت های غافلگیر کننده، اصوات غیر موسیقایی، فواصل دیسونانس،تغییر ریتم و تغییر سرعت و…) بیان شده است مانند: اثری از زولتان کدای آهنگساز  برجسته مجاری به نام «سوییت هاری یانوس» که در این قطعه،ابتدا به صورت آرام ،یک تنفس سنگین به گوش می رسد و سپس به صورت ناگهانی یک عطسه موزیکال  با صدایی شبیه :«هاپچی» شنیده می شود.یا هایدن درقسمت آخر از سمفونی ۱۰۲ خود به وسیله بالا بردن ناگهانی سرعت(تمپو)اجرای قطعه، فضای  صوتی طنز آمیزی را به گوش مخاطبان می رساند یا موتسارت در پایان قطعه «یک سمفونی» موزیکال به صورت عامدانه،نت های غلط را برای تمام ساز های ارکستر می نویسد و با این کار یک فضای شاد و موقعیت طنز آمیزی را در ذهن ایجاد می کند.همچنین می توان در این زمینه به قطعه پولکا از باله  the golden age ساخته شوستاکویچ اشاره کرد که در قسمتی از آن،صدای مرغ ساعتی با اصوات متفاوت به وسیله ساز های مختلف شنیده می شود مثلا با صدای بم ساز توبا یا با صدای زیر فلوت و همچنین با ساز سیلوفون و…

اما از نمونه های خیلی مهم و حرفه ای ایجاد حس و حالت طنز و شوخ طبعی به وسیله موسیقی بی کلام  درتاریخ آهنگسازی ایران می توان به کار درخشان مجتبی میرزاده موسیقی دان متفاوت کشورمان در قسمتی از نمایش تلویزیونی کاف شو به کار گردانی و نویسندگی پرویز صیاد اشاره کرد،در آن بخشی که صیاد و مری آپیک در حال اجرای رقص دونفره  همراه با موسیقی مشهور باله  دریاچه قو ساخته چایکوفسکی(با اجرای ویولون و پیانوی خود میرزاده) هستند که ناگهان پس از مدتی ریتم موسیقی به تدریج عوض شده  تبدیل به یک قطعه ریتمیک  قر کمری یا «نیناش ناشی»ایرانی می گردد و با این تغییر،صیاد هم به همین شیوه رقصش را ادامه می دهد.اجرایی که هم هنرمندانه و هم به شدت عامه پسند است و از این نظر واقعا در تاریخ موسیقی و نمایش ما بی نظیر است که ضمن ایجاد فضایی مفرح و جذاب با ظرافت هر چه تمام تر تجدد سطحی و پوشالی جامعه ایرانی را به خوبی نشان می دهد که بسیار لغزنده و شکننده است و می تواند به راحتی از فاخرترین و جدی ترین امور(مثل موسیقی کلاسیک)به سطحی ترین صورت های ممکن (مانند موسیقی بازاری و قر کمری)فروغلطد.

گفتنی است که چند سال پیش،آقای کیوان ساکت هم  با تاثیر پذیری از ایده مجتبی میرزاده  یک اجرای طنز آمیزی از قطعه معروف:« مارش ترکی» موتسارت ارایه کردند که در آن با تغییر ریتم این اثر را به قطعه ای ضربی ایرانی تبدیل می کنند. همچنین اگر از برخی موسیقی فیلم های کمیک ایرانی(مانند تحفه ها ساخته ابراهیم وحید زاده و مردی که موش شد ساخته احمد بخشی)  که در آنها بخاطر ماهیت فیلمنامه شان تا اندازه زیادی از عناصر طنز در ساختار موسیقی شان استفاده شده است ،صرف نظر کنیم،اکثر طنز پردازی ها و فکاهیات در عرصه موسیقی ایرانی را باید در برخی تصنیف ها و ترانه ها جستجو کرد.که در این موارد بار اصلی انتقال مفاهیم و معانی بر شعر و کلام استوار است نه بر دوش عناصر موسیقایی.مثلا شادروان ابوالحسن صبا بر روی رنگ ناز کلنل وزیری(در مایه چهارگاه)شعری می سراید  و با صدای خود می خواند با این مطلع فکاهی که:«زن،باید خوشگل باشه سفید و کمی چاق       مرد باید بی ریخت باشه،زشت و بداخلاق.که سالها بعد علی حاتمی در فیلم حسن کچل(۱۳۴۹)از این ترانه استفاده می کند. پیداست که در این ترانه و امثال آن،این شعر و کلام آهنگین است که  نقش کلیدی را در القای شادمانی در مخاطب ایفا می کند وگرنه ملودی این نغمه هیچ احساس خاصی را در شنونده ایجاد نمی نماید. در کل می توان مطابق یک تقسیم بندی در تاریخ فرهنگی-هنری ایران، مضامین مختلف فکاهه و طنز را در انواع گوناگون ترانه ها از جمله:ترانه های عامیانه نواحی گوناگون ایران،ترانه نمایش های اندرونی(زنانه)ُ،ترانه های ضربی مطربی یا پاضربی ها( و تا اندازه ای غزل خوانی)،پیش پرده خوانی،ترانه نمایش های تخت حوضی، ترانه های وابسته به نمایش های موزیکال و فیلم های سینمایی ترانه های عامیانه کافه ای و کاباره ای،ترانه های موسیقی پاپ و کوچه بازاری،ترانه های مرتبط با موسیقی رپ وتکنو و… جست و جو نماییم.اما قبل از پرداختن به برخی جزییات  موارد ذکر شده،به نظر می رسد که بیان تعاریفی جامع و مانع از مقولات و مفاهیمی چون طنز،فکاهه،هجو،هزل و…خالی از لطف نباشد چرا که برای توصیف بسیاری از ترانه هایی که در سطور آینده ذکر خواهیم کرد،تفکیک این مفاهیم از یکدیگر تا اندازه زیادی لازم است.

به صورت خلاصه می توان گفت که در تاریخ ادبیات کلاسیک ایران از مفاهیم «طنز» و «فکاهه»،نامی به میان نیامده، ولی از هجو و هزل به تناوب سخن گفته شده است.«هجو» به طور کلی بر ضد واژه «مدح» به کار می رود و هزل در نقطه مقابل «جد» است.هدف هجو انتقاد و هدف هزل،شوخی می باشد.با این توضیح که آن انتقاد و این شوخی بیشتر جنبه شخصی و خصوصی دارد. باید توجه داشت که در بسیاری از مواقع هزل گویان و هزل سرایان  افراطی در ادبیات فارسی به  کسانی اطلاق می شد که برای آنکه مخاطبان را تحت هر شرایطی به خنده وادار کنند،از واژه ها و کلمات رکیک فراوان در نثر و نظمشان استفاده می کردند.در عین حال  با استفاده از داده های جدید می توان گفت که:طنز،شکل تکامل یافته هجو است و فکاهه،شکل تکامل یافته هزل و آنچه که این ها را به هم پیوند می دهد،عنصر خنده است با این تفاوت که خنده طنز به خاطر انتقاد است و خنده فکاهه به خاطر شوخی صرف و باید توجه داشت که هرگاه هجو از حالت شخصی به در می آید و جنبه عام پیدا می کند به طنز تبدیل می شود وهنگامی هم که هزل از دایره محدود و خصوصی اش بیرون آید به فکاهه تبدیل می گردد. در ضمن به هزل معتدل هم مطایبه اطلاق می شد که خیلی به فکاهه امروز نزدیک است. در ضمن طنز به صورت حرفه ای آن معمولا دارای جنبه های دقیق و موشکافانه اجتماعی و سیاسی است و فکاهه هم می تواند بعد فلسفی پیدا نماید.در کل طنز و فکاهه دوش به دوش هم حرکت می کنند و مضاحک را می سازند.خنده حاصل از طنز در واقع نوعی نیشخند و خنده حاصل ازفکاهه،نوشخند است. اما با رویکرد و نگاه امروزی در زمره موسسین و مهمترین،طنز سرایان ایران در عرصه شعر فارسی می توانیم به «سنایی غزنوی» اشاره نماییم که هنوز هم بسیاری از اشعار طنز او در نقد اوضاع و احوال زمانه خویش و مردم وابسته به اقشار مختلف اجتماعی بسیار خواندنی است و البته پس از او می توان به بسیاری از اشعار انوری،سعدی،حافظ و به خصوص عبید زاکانی و در دوره جدیدتر ایرج میرزا اشاره نماییم. در زمینه هزل سرایی نیز باید از «سوزنی سمرقندی» نام ببریم که اشعار هزل او بسیار معروف و زبانزد خاص و عام بوده است اما نقش و اهمیت سنایی در تاریخ ادبیات ایران بسیار مهم و اساسی است.او علاوه بر پیشگام بودن در سرودن اشعار طنز به عنوان نخستین کسی که عرفان را وارد شعر فارسی کرد معروف است و مثنوی حدیقه الحقیقه او هم در زمره نخستین منظومه های عرفانی شعر فارسی به حساب می آید. مثلا اگر به قسمتی از  شعری طنزآمیز از او که پیرامون تازه به دوران رسیده های زمانه خویش است(واو از آنها تحت عنوان نورسیده ها یاد می کند)توجه کنیم، با تامل بر آن فراموش خواهیم کرد که در قرن پنجم هجری سروده شده است و هنوز برای ما تازگی دارد:

— این گروهی که نورسیدستند     عشوه جاه و زرخریدستند

سر باغ و دل زمین دارند        کی دل عقل و شرع ودین دارند

ماه رویان تیره هوشانند           جاه جویان دین فروشانند

همه رعنای سر تهی سازند       کور،زشت و کر خرآوازند

به جدل کوثر و به علم،ابتر       به سخن فربه و به دین لاغر

 

حال از این توضیحات گذر کرده و از این قسمت به بعد،مروری خواهیم داشت بر انواع ترانه های طنز گونه و فکاهی در ایران.

الف)ترانه های  طنز عامیانه مناطق و نواحی گوناگون شهری و روستایی:این ترانه ها به صورت جدا از حوزه های رسمی شعر وادب درژرفای ذوق و فهم مردم عادی کوچه و بازار مناطق مختلف شهرها و و یا فضاهای گوناگون روستایی و بومی ایران از گذشته های دور تولد یافته،زندگی کرده و حفظ شده اند و تا مدت های طولانی بیشتر ادیبان و صاحب نظران آنان را در شمار فرهنگ و ادب به حساب نیاورده و جدی قلمداد نمی کردند.اما با مرور زمان برهمگان ثابت گشته است که این بخش از فرهنگ نیز،قسمتی ازحیات اجتماعی و فکری هر قوم و ملتی را تشکیل می دهند و گر چه فخامت و وجاهت ادبی مرسوم را ندارند،اما ظریف ترین احساسات  و دغدغه های بی پیرایه جامعه را به زبانی آشکار و صریح،ابراز می کنند.منشا معدودی از این ترانه ها گرچه ممکن است که به دوران خیلی گذشته(حتی اوایل دوران پس از اسلام برسد)ولی در کل بیشتر ترانه های رایج امروز،در نهایت محصول دوران قاجار به این طرف هستند. در زمره نخستین ترانه های عامیانه ثبت شده در تاریخ که تا حدودی طنز سیاهی را هم در درون خود دارد و به لحاظ فرمال قضیه هم پلی  مابین شعر هجایی قبل از اسلام و شعر عروضی فارسی محسوب می شود،ترانه ای است در هجو شاعری تازی نٰژاد درعصر اموی که در ایران می زیسته و به زبان فارسی در هجو عباد بن زیاد برادر عبید الله بن زیاد معروف که با حکم یزید بن معاویه به حکومت سیستان برگزیده گردید،سروده شد.شاعری به نام یزید بن مفرغ نیز به هم صحبتی او بود،اما شاعر به ذم او نشست و کار او بالا گرفت.عباد،تحمل نیاورد ولی شاعر محبوس که از زندان گریخته بود.همچنان هجو ابن زیاد می کرد و در آفاق منتشر می ساخت تا بالاخره به چنگ او افتاد.در روایات آمده است که این شاعر مورد خشم عبید الله قرار گرفت.مدتی در بصره،محبوس بود.روزی عبید الله فرمان داد،نبیذ شیرین(شراب شیرین) و شبرم که گیاهی تلخ و اسهال آور بود به او نوشانیدند و خوک وسگ وگربه ای را با او به یک ریسمان بستند و در وضعی اسفناک و ناپاک و مست،در حالی که طبیعت و مزاجی سبک داشت،در شهر بصره گردانیدند و چند کودک فارسی زبان هم به دنبال او راه افتادند و این اشعار را که خصلتی ترانه گونه داشت را در پی او می خواندند: کودکان:این چیست این؟این چیست این؟ ابن مفرغ:آب است و نبیذ است،عصارات زبیب است،سمیه روسپیذ است(توضیح:سمیه مادر ابن زیاد که گفته می شود به صورت نامشروع با زیاد رابطه نامشروع داشت)(به نقل از تاریخ ادبیات ایران جلد اول ذبیح الله صفا صفحه ۱۴۶)

اما همچنان که اشاره شد بخش مهمی از ترانه های عامیانه با مضامین فکاهه و طنز محصول دوران قاجار است.گرچه تعداد محدودی از این ترانه ها در دوران پیش از قاجار(مانند دوران زندیه) در برخی کتاب ها ثبت شده است.ولی این ترانه ها کمتر مایه طنز دارند.به هر حال بخش عمده ای از این ترانه های عامیانه دوران قاجار که از جنبه های نمایشی هم برخوردار هستند توسط یکی از ایران شناسان بزرگ روسی به نام :«والنتین الکسیویچ ژوکوفسکی» که در ضمن،استاد زبان و ادبیات فارسی دانشگاه سن پترزبورگ هم بود،جمع آوری شد.او در خلال سالهای ۱۸۸۳ تا ۱۸۸۶ در ایران به سر می برد و در شهرهای اصفهان،شیراز،تهران و روستاهای اطراف آنها اقامت داشت و در طی این مدت هرآنچه که از زبان مردم کوچه بازار می شنید و هر ترانه ای را که توسط بسیاری از مطربان،خوانندگان ،نوازندگان، ومقلدان دوره گرد در محیط هایی چون عروسی ها،ختنه سوران ها،اصحاب سور و سرور و طبقان عامه مردم ایران و احیانا دربزم های خصوصی اشراف خوانده می شد به دقت یادداشت می کرد و در مجموعه ای به نام اشعار عامیانه ایران در دوره قاجار گرد آوری و ثبت کرد.گفتنی است که نسخه منقحی از این کتاب توسط شادروان عبد الحسین نوایی به چاپ رسیده است .در ضمن باید در این زمینه به تلاش های آقای محمد احمد پناهی هم باید اشاره کرد که مجموعه نسبتا مفصلی را با عنوان:«ترانه و ترانه سرایی در ایران»  به سال ۱۳۷۶ و توسط انتشارات سروش منتشر نموده است. بهر حال از میان این ترانه ها برخی از آنها هدفشان تنها خنداندن و تفریح است و فرد یا مساله خاصی مورد نظرشان نیست.ساختار برخی از آنها بر واژه ها و اصطلاحاتی استوار است که حتی در ترکیب خود،مفهوم رسا و ذی ربطی ندارند و تنها،ضرباهنگ آنها و بی ارتباطی واژه ها،حالت مضحکه را تداعی می کند.مانند ترانه ای از روستای سرهه از توابع کرج به روایت احمد رییسی:الف،ب،ت،ث         ج،چ،ح        هر و هر وهره     زن خان بزایه خر کره

خر کره که دم نداره       هنوز یاله سم نداره(رجوع شود به ترانه و ترانه سرایی در ایران پناهی سمنانی صفحه ۳۳۲)

اما دسته دیگری از این ترانه های عامیانه اندکی دارای رویکرد اجتماعی هستند منتها با لعاب هجو(بد گویی از این و آن)مانند هجو آدم خلوک یا به اصطلاح دماغو در گویش مشهدی،هجو تریاکی ها از زبان خودشان،هجو بی بی،هجو خاله(مشهدی)،هجو خاله(تربت حیدریه)،ترانه گالشی و گیلانی درباره مهمان مزاحم و…به قسمتی از ترانه هجو بی بی توجه کنید:«امشو شب عیده   عموم بزغاله زیده     بابام قاشق تراشه     ننم سر دیگ آشه    بیبیم مخوره مشاشه و..

اما دسته بعدی اینگونه ترانه ها اندکی در سطح بالاتری به نسبت دسته های قبلی قرار می گیرند،از هجو و بدگویی صرف کمی بیرون آمده و به طرح یکسری مشکلات و گلایه های خاص افراد یک خانواده نسبت به همدیگر می پردازند مثل درد دل های دختری که عروس خاله شده،شکایت های زن و شوهر از همدیگرو…می پردازند که بسیاری از آنها در عین سادگی بیانگر موقعیت طنزی سیاه هستند.مانند گلایه های یک زن به شوهر یه صورت:«شوهرم تریاکیه   مثال کرم خاکیه

شب که میاد تو خونه       از من می گیره بونه:  باد تو هوونگ نکوفتی   زیر سبیلمو نروفتی»

اما در نهایت می رسیم به دسته آخر ترانه های عامیانه که کاملا دارای مضامین اجتماعی-سیاسی مشخص و با رویکردی نقادانه هستند و در بیشتر مواقع به یک واقعه یا رویداد سیاسی هم دلالت دارند و از این حیث در بالاترین درجه به لحاظ ارزشی قرار می گیرند.مانند ترانه های:نان شده گران(اشاره به قحطی زمان ناصرالدین شاه)،ترانه مربوط به قتل ناصرالدین شاه،آبجی مظفر(پس از جلوس مظفرالدین شاه  و در هجو اوساخته شده بود)،برخیز و قلیان را بیار(اشاره به واقعه تحریم تنباکو)،ترانه های هجو ظل السلطان(پسر ناصرالدین شاه و حاکم اصفهان)،تصنیف لیلی(درباره دختر کنت مونت فرو رییس پلیس ایتالیایی الاصل ایران در زمان ناصرالدین شاه)و…

به عنوان مثال ترانه آبجی مظفر به این صورت آغاز می شود:«آبجی مظفر آمده      بلگ چغندر آمده

با ترکای…آمده »  یا ترانه نان شده گران به این صورت خوانده می شود:«شاه کج کلاه رفته کربلا

گشته بی بلا    نون شده گرون   یه من یق قرون   یه من یق قرون  ما شدیم اسیر از دست وزیر

از دست وزیر» این ترانه درست در سال ۱۲۸۸ ه.ق ساخته شده بود درست،زمانی که قحطی عمومی ایران را فرا گرفته بود و در چنین هنگامه ای،»ناصر الدین شاه به عتبات سفر کرده بود.این ترانه به روایت عبدالله مستوفی بیان شده است.با نگاهی کلی به این ترانه ها به این نتیجه می رسیم که فضای اجتماعی-سیاسی اواسط و اواخر دوران قاجار آنقدر ها هم که می گویند،بسته و محدود نبوده است.چرا که ترانه ها بیش از اندازه تند و رادیکال هستند.(برای توضیحات بیشتر درباره همه انواع این ترانه ها رجوع شود به کتاب احمد پناهی سمنانی)

ب)ترانه نمایش های اندرونی:به گونه ای نمایش های عامیانه،ریتمیک،توام با ساز و آواز(به خصوص تنبک و دایره) و مضامین انتقادی-اجتماعی در قالب طنز و فکاهه که موسوم به بازی های نمایشی است اطلاق می شود.بخش عمده این ترانه نمایش ها توسط زنان در خفا و دور از چشم مردان و نامحرمان به اجرا در می آمدند.بنابر این می توان گفت که این ضربی ها اصولا به حوزه زنانه تعلق دارند که عموما معادل حوزه خانوادگی به مفهوم وسیع کلمه نیست.به عبارت دیگر،نه مردان و نه کودکان چه محرم باشند و چه نباشند،راهی به این گونه مجالس ندارند.محتوی این نمایش ها هم زیاد متنوع نیستند.همه چیز حول و حوش یک یا دو موضوع خیلی محبوب می گذرد.بسیاری از این نمایش ها حاکی از نفرت زنان نسبت به هوو،که یا کلفت خانه است یا یک ناشناس و نسبت به زنان خویشاوند شوهر،مخصوصا خواهر شوهر و مادر شوهر است.برخی دیگر از نمایش ها به موضوع کلاسیکی مانند:ازدواج اجباری دختران جوان می پردازد که در این موارد دختر جوان، با آزادی کامل نارضایتی خود را بیان و اعلام می کند که از حاجی پیر و پولداری که به او پیشنهاد می کنندنامزد جوان تری دارد.در برخی دیگر ازاین ترانه نمایش ها،بدون ملاحظه،به روابط جنسی نامشروع اشاره می کنند.مثل زنی که سه ماهه آبستن است در حالی که دوماه از ازدواجش می گذرد یا دختر جوانی که با موافقت مادرش که با او همدستی می کند،هدایایی از سوی همه کسبه محل،به خاطر روابطی که با آنها داشته است،در یافت می کند.حتی در میان این  ترانه -نمایش ها،نمایش بسیار خاصی هم به نام «مورچه داره»وجوددارد،که طی آن یک استریپ تیز واقعی اتفاق می افتد(برگرفته از توضیحات ساسان فاطمی در کتاب جشن و موسیقی در فرهنگ های شهری ایران صفحه ۱۴۸ و ۱۴۹)گفتنی است که در این فرم از نمایش،ضربی ها،عموما به هیچ رو آهنگین نیستند و فقط نوعی شعر خوانی ریتمیک هستند و ضربی خواندن بر اساس ریتم کودکانه صورت می گیرد. در ضمن اکثر این نمایش ها حالتی سوال و جواب گونه و به عبارتی نوعی گفت و گوی عامیانه و زنده را در ساختار خود دارند. و همچنان که اشاره شد،تمامی آنها ریتم های ضربی داشته و تماشاگران به نوعی در این بازی ها،سهیم و شریک بوده و بعضا با پاسخ و همسرایی،نمایش ها را همراهی می کرده اند. اما از نمونه های معروف این ترانه نمایش های اندرونی می توان به:«هوو هوو دارم هوو»،«مشتی حسن بک»،«خاله رورو»،«مورچه داره»،فاطمه خاله جون»،«عمو سبزی فروش»،«بازم،دلش زن می خواد»،«علی چینی بند زن» و… اشاره کنیم.به عنوان مثال هوو…این گونه آغاز می شود:بازیگر:هوو هوو دارم هوو    دل بی قرارم هوو     روزی که هوو نداشتم،چه روزگاری داشتم

یه دهن داشتم،یه همچین  یه لب داشتم،یه همچین   حالا هوو کرده همچین

جمعیت:خیر نبینی هوو،الهی بمیری هوو

یا نمایش فاطمه خاله جون این گونه آغاز می شود:

اولی:فاطمه خاله جون       دومی:بله،خاله جون

اولی:رفته بودی،دیده بودی شوهر من،نازگل من،تاج سر من با اون زنش چکار می کرد

دومی:نمی دونم چکار می کرد؟

اولی:وش وش وش     این دل که آتیش گرفته،تیش تیش تیش گرفته    این دل که آتیش گرفته

جمعیت:تیش تیش تیش گرفته   این دل که آتیش گرفته

جیز جیز می سوزه     جگرم داره می سوزه و…(به نقل ازنمایش های زنانه ایران نوشته جواد انصافی و فروغ یزدان آشوری)

همچنان که ملاحظه می شود،بسیاری از این نمایش ها،بیان گر واگویه ها و درد ورنج ها و ناکامی های زنان است نسبت به ستم هایی که بر آنها در جامعه مردسالار رفته است. و بیش از آنکه این ترانه ها دارای مضامین طنز گونه و فکاهی باشند،مطابق همان تعاریفی که ذکر کردیم،بیشتر در مقوله هجو و تا اندازه ای هزل قرار می گیرند.گفتنی است که بسیاری از این  ترانه نمایش ها در سریال معروف مورچه داره(۱۳۵۶)به کارگردانی رضا میرلوحی به وسیله عده ای از زنان خوانده شده اند. ج)ترانه های تخت حوضی و پیش پرده خوانی های قبل از سیاه بازی ها:درباره  گروه هایی مثل سیاه ها،لوده ها،مطرب ها،مقلدین و…و افرادی چون:بابا تیمور،حاجی لره،علی اکبر نایب و گروه احمد موید(که در آنها افرادی چون:ذبیح الله ماهری،حبیب سلمانی،حسین حوله ای و..حضور داشتند)و در دوران بعدی سیاه هایی چون مهدی مصری،سید حسین یوسفی و سعدی افشار سخن ها می توان گفت.اما در اینجا ما با فاکتور گیری از تفاوت هایی که این گروهها با یکدیگر دارند می خواهیم به برخی از ضربی ها،پیش پرده ها و احیانا برخی آواز هایی که این دسته از افراد به شیوه فکاهه و طنز اجرا نموده اند،اشاراتی بنماییم. اما قبل از این که در اینجا به برخی پیش پرده ها و ضربی ها اشاره نماییم شاید مناسب باشد که از برخی مقلدان و دلقک های نامی ایران نام ببریم که علاوه بر تقلید اعمال و الفاظ افراد مختلف،به خاطر انعطاف پذیری صدایشان،قادربه تقلید صوت برخی ساز ها  وحتی حیوانات هم بودند و قطعات آوازی طنزگونه ای راهم اجرا می کردند.از جمله این افراد،می توان به کسانی چون:شیخ شیپور و شیخ کرنا اشاره کرد.که هردو در زمره مقلدان خوب دوران قاجار به حساب می آمدند.در مورد شیخ شیپور گفته می شود که:حنجره اش خیلی قوی بود که وقتی به قول خودش،بیات گاو می خواند،از صدای پیانو هم  سبق می برد(به نقل از گرامافون و نمایش نوشته اردشیر صالح پورص ۱۶۷)شیخ کرنا هم همان راه و شیوه شیخ شیپور را در دستورالعمل خویش قرار داده بود،با این تفاوت که اگر شیخ شیپور،صدای شیپور زن ها را تقلید وادا می کرد،شیخ کرنا با دهان خود و بی هیچ اسبابی،صدای کرنا را در می آورد.او مردی با استعداد بود و برای لودگی،هنرهای متعددی داشت و این نام را هم در مقابل نام شیخ شیپور برای خود انتخاب کرد و با آن شهرت یافت.شیخ کرنا پس ازدوره قاجاریه و تا حوالی سال ۱۳۱۰ در قید حیات  و بوده است و جالب است که پسر وی در زمره افسران ارتش دوره رضا شاه به حساب می آمد که با نام فرخنده پی،بعدها به درجه سرتیپی می رسد.شیخ کرنا در سال ۱۳۰۷،بر روی صفحات کمپانی کلمبیاکه توسط فرانک آرتور فلوید،در تهران ثبت گردیده است،۱۸ اثر از خود باقی گذاشت،که در بین این آثار صفحه ۱۵۰۶۲ کلمبیا،حاوی دو اثر کم نظیر در تلفیق طنز و موسیقی است.روی اول صفحه با شماره کاتالوگ m-40177

تقلید و اجرای مجددی از بیات گاو شیخ شیپور است که روی صفحه ۳۰ سانتی متری کمپانی گرامافون در سال ۱۹۰۶میلادی(۱۲۸۴ شمسی)با عنوان کاتالوگ ۰۱۲ ۰۹۳ ضبط شده است.در این صفحه،نواختن ساز به صورت جدی صورت می گیرد(نوازنده تار:سالاری است)شعری که کرنا در آوازش می خواند،از این قرار است:«مرا به گربه چه حاجت،که پشم، بسیار است

کنار گردن من موی خرس دم دار است

مکش به خون،پرو بالم،مبند راه امیدم    که من برادر شمر و پسر عموی یزیدم

شب است و شاهد و شمع و شراب و شیرینی    به حیرتم که چرا…نمی بینی؟»

و در تطبیقی که در انتهای اثر اجرا می شود،مصرع:«روی بپوش ای قمر سالکی»شنیده می شود که حسن مشحون در کتاب تاریخ موسیقی خود،او را در زمره خوانندگان مطربی عهد قاجار،ذکر کرده است.در اثر یاد شده،شیخ کرنا با حفظ و تکرار یک نوع و در حقیقت یک ترجیع بند،طنز و شوخی را به اصل وچارچوب موسیقی اثر گسترش داده است.(نقل شده از گامافون و نمایش  نوشته اردشیر صالح پورصفحه ۱۷۷و۱۷۸)در رابطه با برخی از پیش پرده های مرتبط با سیاه بازی ها هم بنا به قول برخی از سیاه بازان مشهور مثل مصطفی عرب زاده (که نامبرده از شاگردان مهدی مصری بوده است)برخی از آنها عبارت بودند از پیش پرده الاغ سوار(خانم خرسوار)،رضا قلی روستایی و کاسه بشقابی.گفته می شود که در اجرای برخی از نمایش های لودگی و مطربی در اوایل دهه ۱۳۰۰ رسم بر این بوده است که زنان سوار بر خرهایی می شدند که پالان های قشنگی داشتند و دراین  حالت،دست و پای خر ها را حنا می بستند و با زنگوله و منگوله آنها را تزیین می کردند و ترانه خانم خر سوار را می خواندند که از این قرار بوده است:”الاغ سوارم من  ترمز ندارم من   الاغ من پیره،پیره،پیره     ترمز نمی گیره،گیره،گیره و…

اما در زمره یکی از جالب ترین پیش پرده های  متفاوت که پیش پرده ای دونفره،محسوب می شود:می توان به پیش پرده زن حمال اشاره کرد که گفته می شود خانم قمرالملوک وزیری آن را اجرا کرده بود که البته هیچ سند صوتی از صدای قمر و اجرای این پیش پرده،باقی نمانده است. این پیش پرده حالتی مناظره مانند دارد و حکایت مردی است که هنگام شب به دنبال یک زن راه می افتد و از او می خواهد که اگر مایل است،با او به گردش و سینما برود:«خانوم جونم این وقت شب تنها کجا می روی    آیا به گردش می روی یا سینما می روی

اگر اجازه می دهی،بنده بیام با شما       قدری به گردش برویم،بعد بریم سینما و…»که زن در جواب می گوید که من شوهر دارم و دارم از منزل یکی از خویشان به منزل او میروم.مرد می پرسد که شغل شوهرت چیست؟ و زن می گوید:شوهر من حماله و مرد در انتها می گوید:”حیف شما نیست که خانوم یک زن حمال باشی     شما باید عیال یک آدم بیکار باشی”(رجوع شود به کتاب ترانه نمایش های پیش پرده خوانی در ایران نوشته اردشیر صالح پور از صفحه ۱۳۲ تا ۱۴۴)بهر حال بعد ها با گسترش پیش پرده ها و جایگزینی اهل فرهنگ و روشنفکران به جای مطربان و لودگان در خلق این پیش پرده ها ،در طول دهه ۱۳۲۰ کیفیت ترانه های این ژانر بالاتر رفت و به خصوص مضامین آن خیلی بیشتر حالت سیاسی-اجتماعی به خود گرفت.اما در مورد ترانه های مختلف ضربی که اکثرا درنمایش های روحوضی و تخت حوضی مورد استفاده قرار می گیرد.می توان به کتاب مهم شادروان مرتضی احمدی تحت عنوان:”کهنه های همیشه نو”رجوع کرد.در این کتاب احمدی یک تقسیم بندی خوبی هم از این ترانه ها صورت می دهد از جمله:ترانه های عروسی(مانند مبارک باد،شب دامادی،عروس و داماد)ضربی های سرگرم کننده(مانند حشیشی،افاده ای،عذرا خانوم،عمو سبزی فروش،آی کم مکه،هیچ کجا تهرون نمی شه و…)،ضربی های طنز اجتماعی(مانند:می خوام برم،غلط های زیادی،کی به کیه،بامبولی،لوطی گری و..)وترانه های شادی بخش سنتی (حمومی،الستون و ولستون،دندون دندونم کن،گندم گل گندم و…)احمدی خود یکی از بهترین مجریان این ترانه های روحوضی به سبک بیات تهران یا بابا شملی بوده است.

د)تصنیف ها و ترانه های طنز سنتی و عامیانه:بدون شک جواد بدیع زاده و اسماعیل مهرتاش در رواج این نوع تصنیف ها در تاریخ موسیقی ایرانی نقش کلیدی داشتند.خصوصا مهرتاش که در زمره پیشگامان پیش پرده خوانی در ایران چه به لحاظ سرودن ترانه و چه به لحاظ ملودی سازی هم محسوب می شود.البته سبک و سیاق اشعار مهرتاش و اجرای او هم با روش پیشینیانش که برای نمایش های سیاه بازی و روحوضی کار هایی را اجرا می کردند،متفاوت بود و هم با روش ترانه سازان پس از دهه ۲۰(مانند کارهای پرویز خطیبی و دیگران)فرق می کرد.او همان روش سنتی و موسیقی دستگاهی را دنبال می کرد و در اصول به ترانه ها و آواها و نواهای سنتی عامیانه و به روایت خودش همان مردم کوچه و بازار متکی بود.او در پیش پرده خوانی ها آواهای عامیانه را گرفته و با ذوق خود،برای پیش پرده ها،پردازش می کرد.آواز” گردو فروشان دوره گرد”نمونه ای از این باز سازی هاست و همچنین می توان به ترانه ای در خصوص سیب اشاره کرد:”من سیب شیرین دارم   برای هفت سین دارم   بیا بکن تماشا    سیب آوردم آقا و…”اما همچنان که اشاره گردید،نقش مهمتر او در تصنیف بسیاری از ترانه های نوین تر طنز البته در چارچوب موسیقی دستگاهی با همکاری جواد بدیع زاده است که در ادامه این روند،خود بدیع زاده هم به تنهایی این روش را ادامه می دهد. و مجموعه عملکرد آنها باعث شد که نطفه های موسیقی پاپ در ایران پای بگیرد.از این روست که هنوز عده ای بدیع زاده و مهرتاش را به عنوان پیشگامان موسیقی پاپ در ایران به حساب می آورند(امری که بعد از دهه ۲۰ با تلاش های افرادی چون حمید قنبری،جمشید شیبانی و بعد ها ویگن صورت تازه تری به خود گرفت) در این میان نقش افراد دیگری هم چون عبدالحسین کنگرلو وابوالحسن صبا را هم در ترویج این نوع تصنیف های طنز گونه نباید دست کم گرفت.منتها این افراد کار خود را در این زمینه ادامه ندادند و جز چند قطعه آوازی اثر دیگری در این زمینه نساختند.ضمن این که کار این افراد کمتر حالت طنز به مفهوم دقیق کلمه را داشت ،بلکه بیشتر بر پایه هجو،استوار بود.  نمونه ای از کار کنگرلوبا عنوان:« دیر نری تو خونه»: با همکاری ویلون ابراهیم منصوری و پیانو حسین استوار از این قرار است:”یک شبی که می رفتم تو خونه

گشتم وارد من درآن ویرونه  دیدم زنم رفته توی صندوق خونه     هی غرغر،هی لند و لند،هی جیک جیک و..”یا صبا در اثر فاکستروت آش رشته به همراه ویولون ضیا مختاری می گوید:«مادرم از برای من کرده انتخاب،   یک زن خوشگل و لیکن با زور سرخاب   سر به پیش مادر کردم گفتم یواش   عینک می ذاشتی موقع خواستگاری ای کاش و..»

اما محصولات مشترک بدیع زاده با ملودی سازی های اسماعیل مهرتاش که در زمره مهمترین آثار طنز تصنیف سازی در کل تاریخ موسیقی ایرانی است،از این قرار است:آلاگارسون،مشدی شوفر،فاکستروت اتل متل،یکی یه پول خروس(شعر:غلامرضا روحانی و بدیع زاده)،گل پونه،نعنا پونه،کرایه خونه،خیلی مهمه محبت زن،هل و قندستا،در مذمت تریاک

اما آثاری که خود بدیع زاده بر روی اشعار خود و دیگران ساخته است عبارتند از:خیلی قشنگه(شعر و آهنگ از بدیع زاده در مایه ماهور)،ماشین مشتی ممدلی(شعر از غلامرضا روحانی و بدیع زاده و آهنگ:بدیع زاده در مایه ماهور )،ای به قربون زنم(شعر:روزنامه امید )،خوشا به حال اون کسی که رو نمی ده به زنش(شعر:روزنامه امید در مایه افشاری)،زن می خوام(شعر:روزنامه امید در مایه دشتی) و…

قسمتی از ترنه یکی یه پول خروس از این قرار است:”از قند و شکر ساخته ام،جوجه خروس    بابا جون،یکی یه پول خروس    آقایون یکی یه پول خروس     به به به به به به    آفتابه لگن گلاب شکر آوردم   آقایون صنعت کردم   بابا جون خدمت کردم    بر فرق عروسک زده ام پر طاووس   بابا جون یکی یه پول خروس و….”که این شعر زبان دوره گردان شیرینی فروشی است که طبق بر سر،در کوی و محله ها راه افتاده وشیرینی های خود را که با ترکیب هل و گلاب و شکر در قالب وسایل اسباب بازی از جمله:آفتاب لگن،سماور و قوری ساخته شده بود تبلیغ کرده و به بچه ها در ازای یک شاهی می فروختند.همچنین در اثری مانند خیلی قشنگه بدیع زاده خیلی ظریف و جذاب به روابط دختر و پسر در دوران بلوغ در آن دوران و جو عمومی روزگار خود می پردازد که شرح بیشتر آن در اینجا ممکن نیست:”یک یاری دارم،خیلی قشنگه،مست و ملنگه خیلی شوخ و شنگه…بچه سال و خیلی ظریف و خوشگل و خوش اندام وطناز و دل آرام و خیلی شیرین گفتاره…”او در ترانه ماشین مشدی ممدلی مشکلات ورود اتومبیل های تازه وارد شده به ایران را به خوبی نشان می دهد.در ترانه گل پونه،نعنا پونه به مشکلات ورود روستاییان به شهر می پردازد و در بسیاری از ترانه ها هم مانند ای به قربون زنم و دست ننم درد نکنه در هجو زنان  سخن می گوید  و در ترانه “زن می خوام” انتظارات خود را در مقام یک مرد ایرانی با گرایش های مرد سالارانه از زنش بیان می نماید و…در واقع می شود گفت که بدیع زاده حتی به لحاظ فرم موسیقایی کار های طنزش هم در مرزمیان موسیقی ایرانی و غربی قدم بر می دارد.

ه)پیش پرده خوانی اجتماعی-سیاسی:پیش پرده خوانی یا “آوانسن” به قطعات کوتاه و موزیکال و نشاط انگیزی اطلاق می شد که در فاصله دو پرده یک نمایش برای سرگرم کردن تماشاگران،به اجرا در می آمدند.از مجریان معروف این قطعات در اروپا می توان به موریس شوالیه اشاره کرد.قبلا از پیش پرده های روحوضی و کارهای کمی مدرن تر مهرتاش در این  زمینه سخن گفتیم.از کسان دیگری که در حدود سالهای ۱۳۱۲-۱۳۲۰فواصل بین نمایش ها را با هنرمندی اجرا می کرد،شخصی به نام جواد نبی زاده موسوم به طیوری و کارمند شهرداری بود که البته بیشتر در زمینه تقلید صدای اشخاص فعال بود.ولی بنا به روایت مرتضی احمدی چندین ترانه موزیکال را هم بعضا اجرا می کرد مانند:یک زن و چهارتا بچه،زالزالک و…

عبدالعلی همایون هم در برخی مواقع چنین نغماتی را میان دو پرده اجرا می کرد.اما بنا به قول اکثریت احیای درست و جذاب تر پیش پرده خوانی پس از افتتاح هنرستان هنرپیشگی به دست هنرمندی به نام احمد منزوی صورت گرفت و البته در دوران اوایل دهه  همراه با افتتاح تماشاخانه تهران این پیش پرده خوانی با اجرای مجید محسنی و ترانه سرایی پرویز خطیبی شکل تازه و نوینی به خود گرفت.اولین محصول مشترک این دو ترانه:دیشب تو لاله زار بر روی یک آهنگ فوکستروت بود و مدتی بعد مجید محسنی ترانه خوراک رستوران ها را با شعری از خطیبی و آهنگی از حسن رادمرد به اجرا در آورد با این مطلع:”یاد آن ایامی که بودم مخلص رییس    دوذ وبرم جمع بود،کاسه لیس و…..”سپس با اجرای دعا نویس بار دیگر با اشعار خطیبی سعی می کند که پرده از چهره افراد سالوس و عوام فریب برداشته شود.پس از محسنی به ترتیب حمید قنبری(که کارش را با شعری از محمد رضا زندی آغاز کرد)،جمشید شیبانی،مرتضی احمدی،عزت الله انتظامی کارشان را به عنوان پیش پرده خوان آغاز  کردند و البته افراد دیگری هم مانند نصرت کریمی،عبدالعلی همایون،اصغر تفکری،معزالدین فکری،عباس تفکری،جعفر بزرگی و حتی مرتضی حنانه در این زمینه فعالیت هایی کردند و پس از آنها هم برخی از زنان مانند:اعلم دانایی،ناهید سرافراز،مینو شفیعی،مرسده بایگان و خانم پویان هم به این عرصه وارد شدند.ترانه سرایان این پیش پرده ها اکثرا شاعرانی چون:پرویز خطیبی،ابوالقاسم حالت،مهدی سهیلی،کریم فکور،مهرتاش و… بودند.بسیاری از ملودی هایی که بر روی آنها پیش پرده خوانی انجام می شد از ملودی های شناخته شده موسیقی سنتی و فولکلور ایرانی یا موسیقی هایغربی بودند ولی در بسیاری از مواقع هم این ملودی ها توسط افرادی چون:حسن رادمرد،حسن لشگری،سلیم فرزان،اکبر محسنی،اسماعیل مهرتاش،خادم میثاق،سلیمان روح افزا و..ساخته می شد.تحلیل دقیق پیش پرده خوانی هایی که در دهه ۱۳۲۰ و اوایل دهه ۳۰ ساخته شد احتیاج به بحث مستقل دقیق تری دارد که علاقمندان برای اطلاعات بیشتر می توانند به کتاب هایی چون:”پیش پرده و پیش پرده خوانی نوشته مرتضی احمدی،ترانه نمایش های پیش پرده خوانی در ایران نوشته اردشیرصالح پور و پیش  پرده خوانی در ایران نوشته حسین محبی مراجعه نمایند.همینجا فقط این توضیح را بدهم که  بسیاری ازاین پیش پرده ها بخاطر سرایندگان متبحری چون خطیبی و حالت و بعضا آهنگسازان خوبی مانند راد مرد  و موضوعات متنوع اجتماعی-سیاسی در زمره کار های ماندگار عرصه طنز نویسی در ایران هستند.و برخی از آنها هم هنوز در ذهن ها مانده است مانند:”بچه بودم،نفهمیدم جیم بودم ز مکتب    انگار که لولو خور خوره س،قلم و مرکب” با شعری از خطیبی و با صدای مرتضی احمدی که ملودی سازش معلوم نیست.یا :”گلپری جون با شعر و آهنگ:اصغر تفکری با صدای مرتضی احمدی.برخی دیگر هم بخاطر اشاره به برخی رویداد های اجتماعی -سیاسی زمان خود حایز اهمیت هستند.مانند:مسافرین آمریکا(در باب وسوسه رفتن بسیاری از مردم به کشور آمریکا در آن روز ها) با شعر خطیبی و خوانندگی:جمشید شیبانی.بچه چاقو کش شعر:حالت با صدای حمید قنبری.دموکرات ساخته حسن رادمرد شعر:خطیبی و با صدای مرتضی احمدی.

ی:طنز و فکاهه در ترانه های پاپ نوین و کوچه بازاری:از دهه ۱۳۳۰ به بعد پس از ۲۸ مرداد۱۳۳۲تا ۱۳۵۷  همراه با بسته تر شدن فضای سیاسی و تعطیل شدن پیش پرده  خوانی ها.ترانه های پراکنده ای به صورت فکاهه و طنز در فضای موسیقی پاپ و کوچه بازاری و موسیقی کافه ای و کاباره ای و فیلم فارسی ها کم و بیش توسط نغمه سازان مختلف ساخته شدند.البته کیفیت این کار ها چه به لحاظ ملودیک و چه به لحاظ

مضمون ترانه ها به هیچ وجه با موارد قبلی(به خصوص در ترانه های ساخته مهرتاش و بدیع زاده)قابل مقایسه نیستند.وکمتر هم در دایره طنز می گنجند،بلکه باز بیشتر در چارچوب فرهنگی هجو،فکاهه ودر برخی موارد هزل دور می زند.اما نمونه های طنز هم کم و بیش داریم مانند:رهزن دل(با شعر و ملودی:کریم فکور با صدای ویگن،پوران و منوچهر نوذری)که تصویر گر تصادف دو ماشین که راننده یکی زن ودیگری مرد است و مرد با دیدن چهره زن در حین رانندگی عاشق او می شود و حواسش پرت شده و به ماشین او می زند.بقیه ماجرا با دیالوگ  میان طرفین با پلیس ادامه می یابد.این نخستین ترانه ایرانی است که به موضوع تصادف می پردازد:«خواننده مرد:سر کار پلیس جناب رییس(۲) افتادم از کارم عقب موندم زسرویس     هستیم رفت از دستم از اشک حسرت     شد چشم من خیس    زین ماشین سواری دارم شکایت

خواننده زن:اوه،لعنت به ابلیس….»

در برخی از ترانه های دوصدایی ناهید سر فراز و حمید قنبری هم مایه هایی از فکاهه را ملاحظه می کنیم.اما در کل تعداد ترانه های فکاهه در میان موسیقی های مردمی و کوچه بازاری بیشتر است.نمونه خیلی بارزش را در برخی از ترانه ها با صدای مهوش ستاره موسیقی مردمی و رقصده کاباره ای دهه ۱۳۳۰ ملاحظه

می توانیم ملاحظه کنیم.مثل ترانه  «این دست کجه» یا ترانه ای «بابا جون بگیر منو»که بخشی  از آن به این صورت است:صد دفعه گفتم،بابا جون بگیر منو      دارم،می افتم بابا جون بگیر منو    حالم خرابه،بابا جون بگیرمنو  والله ثوابه بابا جون،بگیر منو”یا ترانه ای با این عبارات:”تو خوشگلا لول بخور و دید بزن    تو هیکلا وول بخور و دید بزن   جمال مهوش رو برو دید بزن   نگاه دلکش رو برو دید بزن…»روشن است که سطح کیفی این ترانه ها بسیار پایین است ولی به هر حال ویژگی مفرح مردم پسندانه دارند و تبیین کننده بسیاری از ارزش ها و هنجار های طبقات پایین شهر هستند.البته در میان ترانه های کوچه بازاری برخی  از آنها در سطحی بالاتر از موارد نام برده شده قرار دارند.مانند ترانه عکاس باشی با شعری از:امیر عظیمی و ملودی از:ریاحی با صدای:پریوش که به دیالوگ یک عکاس با یک زن مراجعه کننده می پردازد.همچنین ترانه زیارت با صدای عباس قادری ساخته قاسم رییس نژاد در نقد کسانی که حتی زیارت رفتن را به قصد چشم چرانی  انجام میدهند.و در این زمینه می توان به خیل ترانه های مردمی فیلم فارسی های دوران گذشته به خصوص با صدای امثال ایرج و عهدیه اشاره کرد با ملودی هایی از حسین واثقی،جعفر پورهاشمی و…مانند:آقا دزده سلام   با صدای ایرج و تتق تق تق تتق دنبکیو باش…ویولون زنه عینکی رو باش  ساخته منفرد زاده با ترانه ای از تورج نگهبان.چون به فیلم های ایرانی هم اشاره شد.همینجا لازم است اشاره کنم به دو فیلم موزیکال حسن کچل و باباشمل علی حاتمی بخاطر ترانه های ضربی انتقادی و طنز گونه ای که دارند و بسیاری از آنها هم ساخته خود حاتمی است.مثلا دیالوگ حسن کچل با شاعر وقتی که می بیند پولکی شده و کارش را درست انجام نمی دهد،چنین است:”حسن:تو شاعری یا تاجر  شاعر و تاجر که با هم فرق نداره…تاجر ورشکسته شاعر می شه  شاعر پولدار میره تاجر می شه…”هرچند که تاثیر پذیری حاتمی از شهر قصه بیژن مفید را هم هیچگاه نباید فراموش کرد.اما به دوران بعد از انقلاب که برسیم.متوجه می شویم که در داخل کشور بخاطر محدودیت هایی که برای عنصر شادمانی و نقادی اجتماعی قایل شده  بودند به آن معنا نه ترانه طنزی به صورت رسمی شکل می گیرد ونه فکاهه.غیر از استثنائاتی مانند محسن نامجو که آن هم پس از مدتی کارش در داخل به بن بست کشید . البته نامجو درکل  به خاطر نو آوری های مختلفی که در تلفیق انواع موسیقی ها از پاپ،جاز،راک با موسیقی سنتی انجام داد و هم به خاطر خوانش خاص در بیان واژه ها و آشنایی زدایی در کلام و استفاده از اصوات غیر موسیقایی (اما طبیعی)در کارش به اضافه امور دیگر در زمینه طنز نیز بسیار موفق بود.ضمن اینکه عنصر طنز در کار او فقط به کلام طنز گونه خلاصه نمی شود،بلکه طنزاو بیشتر در ساختار شکنی از واژه ها(به صورت پسا مدرنیستی )و آشنایی زدایی از کلام و نحوه بیان موسیقایی اش به صورت غیر رسمی انعکاس می یابد.مانند:”قطعه هو هو مارکوزه من” که بخشی از آن به این صورت است:”هوهو،هوهو،هو هو،هو هو،مارکوزه من/غذای هر روزه من/دوبیتی فائز من/ببین تو دریوزه من/به دست خود پوزه من و….”البته بقیه فعالیت ها در عرصه طنز و فکاهه در داخل کشور در قالب موسیقی های زیر زمینی شکل می گیرد.مانند:برخی کار های امیر تتلو،زد بازی و…

مانند این ترانه جذاب و ریتمیک و انتقادی از تتلو:”درسته پول ندارم ولی خب دل که دارم/خط ثابت ندارم اما ایران سل که دارم…/درسته بنز ندارم ولی ۲۰۶ که دارم/توی جردن نه،ولی خونه تو تجریش که دارم/یه خانمی رفته برنزه کرده تو کیش که دارم و…” یا می توان به ترانه مشهور«گود بای پارتی جعفر» با صدای جعفراشاره کرد که بیان گر فضاهای مفرح پارتی ها و مهمانی های نسل جوان ایرانی و ارتباط دختران و پسران جوان با یکدیگر است.«اینجا گودبای پارتی جعفره   اینجا دختر پسر قاطیه…»

اما در خارج کشور ترانه های جدی انتقادی و طنزگونه بیشتر در معدود گروههایی چون:سندی به سرپرستی شهرام آذر متجلی شده است و گاهی هم ترانه هایی از فرامرز آصف مثل مجموعه حاجی.اما آثار مهم گروه سندی در کار هایی چون:دختر حاجی الماس،سربازی،طلاق و…منعکس شده است.این گروه یکی از بهترین نماینده های رپ  به شیوه ایرانی بوده است.ارزیابی و تحلیل این گونه ترانه ها و تفاوت هایش با ترانه های پیشین را باید به فرصت دیگری سپرد.

“تمامی محتوا مندرج در سایت متعلق به رسانه ریتم آهنگ می باشد و هرگونه کپی برداری با ذکر منبع بلامانع است.”