ریتم آهنگ

بررسی تابلو نقاشی رویا، اثر هانری روسو بر اساس نظریات فروید

بررسی تابلو نقاشی رویا، اثر هانری روسو بر اساس نظریات فروید

چکیده

هانربی روسو نقاشی بودکه در کنار نقاشان دیگر همعصرش توانست بدون نیاز به قوانین قدیمی و اکادمیک زیبایی شناسی، سبک منحصر به فرد خود را حفظ کرده و بی توجه به تمام انتقادها و کم لطفی ها و حتی ناملایمات روزگار به کار خود با عشق و ایمان ادامه دهد، او میخواست روزی فخر کشورش باشد و بر عزت و سربلندی فرانسه بیفزاید و این اتفاق مهم پس از مرگ او تحقق یافت. یکی از دوستان روسو به نام لودوانیه درباره نقاشی روسو چنین عقیده داشت که هانری روسو، نمونه نبوغ مردم فرانسه است، زیرا هنر او از اعماق روح مردم سرچشمه می گیرد.

هانری روسو مرد تنگدستی بود و در زندگی مصائب بسیاری متحمل شد اما رنج ها و مصائب نتوانستند طبیعت پاک و باصفای او، و به ویژه احساسات عاطفیش را آلوده سازد. سادگی روسو در هنر، به طور طبیعی با سادگی صادقانه در زندگی روزمره اش در هم آمیخته بود. برای بررسی آثار روسو ابتدا باید به بررسی بعد انسانی روسو بپردازیم تا بعد هنریش را بهتر دریابیم زیرا اگر این دو بعد بهم مرتبط و بعد هنری همان تعالی بعد انسانی او بود.

روسو بسیار به دنیای درون اهمیت میداد، او توانسته بود با نقاشی هایش به نا خودآگاه خود دست پیدا کند، به عمق روح پاک و بی آلایشش دست یابد. او جزو بدعت گذاران در نقاشی بود و دارای شیوه و سبک منحصر به فرد در کارش بود، او برای رسیدن به سبک اصیل هنریش بسیار زحمت کشید. او با جدیت و علاقه به کار نقاشی میپرداخت و تنها به ندای درونش توجه میکرد.

 

مقدمه

روسو ROUSSEAU، هانری(نقاش فرانسوی، ۱۸۴۴- ۱۹۱۰). هنرمندی با ذهنیت ساده و تخیل قوی، که از برجسته ترین بدویان خودآموخته به شمار می آید.{…} او شکلها و رنگها را به طور غریزی به کار می برد، و رویا و واقعیت را در هم می آمیخت. در پرده هایی چون جنگ(۱۹۸۴) و کولی خفته(۱۸۹۷)، قدرت تخیل، صراحت بیان، و بی پیرایه گی کودکانه اش را در حد کمال نشان داد. (پاکباز، ۱۳۷۸ : ۲۷۴ – ۲۷۵)

« برای بررسی هنر روسو ابتدا باید به بعد انسانی او بپردازیم زیر این دو بعد از یکدیگر جدا نیست، هیچکدام از آنها به تنهایی قابل درک نیست این دو به صورت رشته های نامرئی و به صورت یک واحد دیالکتیکی به هم پیوند داده شده است. با توجه به برتری بعد هنری، خلاقیت هنری همان ادامه رو به تعالی بعد انسانی اوست»، (مورداریو، ۱۳۶۴: ۱۲)

هانری روسو یک مامور گمرگ بود او از کودکی بسیار به موسیقی و نقاشی علاقه داشت ولی به علت وضعیت زندگی و عدم داشتن امکانات از دنیای هنر دور ماند، او در سن ۴۰ سالگی فعالیت حرفه ای خود را آغاز کرد. او زندگی اندوهباری داشت مرگ همسر اول و مرگ همسر دوم و مرگ شش فرزند از هفت فرزند و در نهایت او دلباخته دختری چهل ساله به نام لویی شد که هرگز نتوانست رضایت او را برای ازدواج جلب کند و در این عشق ناکام ماند. او در فقر زندگی میکرد در خانه ای که نه آب داشت نه برق داشت که به اصطلاح کاخ معجزات نام گرفته بود با هزینه های گزاف برای نقاشی، او دلخوشی نداشت. خیلی از منتقدین در زمان حیاتش و حتی امروزه برخی منتقدین کار او را جدی نمیگرفتند و نمی گیرند، ولی او خود را هنرمندی بزرگ آوانگارد می دانست. برای او نظر منتقدین مهم نبود، پس به کارش با علاقه و اعتماد به نفس ادامه می داد او بیشتر به دنیای درون اهمیت می داد.

او تابلویی به نام رویا دارد، این نقاشی یکی از ۲۵ تابلویی است که با تم جنگل نقاشی شده است، در تصویر جنگلی استوایی با حیوانات و یک زن مرد در آن دیده می شود، روسو این تابلو را دقیقا در سال ۱۹۱۰ طرح زد، ابعاد تابلو ۵/۲۰۴ در ۵/۲۹۸ سانتیمتر روی بوم و با رنگ روغن کار شده است، و اکنون در موزه هنر مدرن نیویورک نگهداری میشود. او این تابلو را اولین بار از ۱۸ مارس تا ۲ سپتامبر ۱۹۱۰ در سالن انجمن هنرمندان مستقل به معرض نمایش قرار داد و بازخوردهای منفی از این تابلو دریافت داشت، در این میان گیوم آپولینز منتقد هنری، نقدی متفاوت داشت و با نقدش به تابلو  اعتبار بخشید، او درباره تابلو چنین گفت: « تصویری از تابش زیبایی، که به یقین مسلم است، معتقدم که هیچ کس در این سال نخواهد خندید.»

کوشش برای نزدک شدن به جوهر، زبان، کاربرد و معنای رویا امری دشوار است. در تعبیر رویا باید دانش وسیعی از نمادهای بنیادین و محتوای آنها وجود داشته باشد. (اپلی، ۱۳۷۱: ۷)

برای توصیف و تفسیر تابلو رویای روسو باید از نقد روانکاوانه یا روانشناختی استفاده کرد؛ نقد ادبی روانکاوانه یا روانشناختی با توجه به نظریات پدر روانشناسی مدرن زیگموند فروید، روانپزشکی اتریشی که  بنیانگذار روانکاوی تحلیلی بود شکل گرفت. در این نقد به اثر به چشم  یک رویا نگاه می کنند، منتقد اثر با توجه به نظریات فروید و یونگ توصیف و تفسیر میکند و لایه های پنهان اثر را نمایان می سازد.

 فروید تعدادی متن درباره ادبیات دارد او در نوشته هایش سعی دارد به تجزیه و تحلیل نویسنده و شخصیت های اثر نویسنده بپردازد و مفاهیم جدید روانکاوی را بنا نهد. فروید کتابی با عنوان “تعبیر رویاها” دارد در آن به تفسیر روانکاوانه نمایشنامه ادیپ شهریار اثر سوفکل و نمایشنامه هملت اثر اثر ویلیام شکسپیر می‌پردازد. کارل گوستاو یونگ و ژاک لاکان از پیروان فروید بودند که علاقه خاصی به ادبیات داشتند. لاکان نظریه‌های زبان‌شناسی مدرن را وارد روانشناسی فروید کرده بود،  یکی از داستان های ادگار آلن پو به نام”نامه مسروقه” را به شیوه روانشناختی نقد و تفسیر می‌کند.

از آنجا که ارتباط با نا خودآگاه در شرایط هوشیاری ممکن نیست و رویا یکی از راه های برقراری ارتباط با ناخودآگاه است، با تامل و توجهی شایسته نسبت به رویاهایی که در خواب دیده می شود می توان توضیح و تفسیر قابل درکی از پیامی که از سمت نا خودآگاه به صورت رویا در خواب به ما ارسال می شود دریافت کرد، پیام هایی که نه درباره مسایل روزمره و بی اهمیت بلکه درباره مسایل مهم است. گاهی نیز اولین زنگ خطر را ناخودآگاه به صورت یک رویا به صدا در می آورد خطری که خودآگاه نسبت به آن بی خبر و شاید بی توجه است.

از هانری روسو حدود ۲۵ نقاشی مربوط به جنگل باقی مانده که ما به توصیف و تفسیر یکی از نقاشی های جنگل او به نام “رویا “می پردازیم.

در نگاه اول  یک مجموعه منسجم و به هم پیوسته میبینیم؛ جایی در اعماق جنگل گوشه ای دنج و بکر …. انسان، حیوان، نباتات و جمادات در تقابلی مسالمت آمیز با هم، حیوانی به سمت حیوانی دیگر یورش نمیبرد و یا حتی زن و مردِ نقاشی را خطری تهدید نمیکند، زن و مرد نقاشی نیز در پی شکار یا آسیب رساندن حیوانی نیستند … یک رویای زیبا و آرام خبر از ناخودآگاهی مطمئن و آرام میدهد؛ بی دغدغه و همراه با صلح.  تاریکی و تیرگی وجود ندارد، همه چیز شفاف، روشن و درخشان، گیاهان، سنگ، انسان و حیوان…

آسمان صاف و شب آرام
بخت خندان و زمان رام
خوشه ماه فرو ريخته در آب
شاخه ها دست برآورده به مهتاب
شب و صحرا و گل و سنگ
همه دل داده به آواز شباهنگ…

برای تشریح و تحلیل بهتر که لازمه توصیف است بهتر آنست که به صورت دسته بندی به اجزای تصویر اشاره شده بررسی گردد؛ سپس به توضیح، تبیین و تفسیر پرداخته و در نهایت نتیجه گیری اعلام گردد.

باغ، گلها و میوه ها

در نقاشی باغی سرسبز و انبوه مزین به گل و گیاه میبینیم؛ انواع مختلف برگها، با اشکال مختلف برخی کشیده و سوزنی شک هستند و برخی پهن برگ هستند که با درصد مساوی در تصویر دیده می شود، درختان و گیاهان دارای رشد مناسب بوده گویی از هوا ، خاک نور و آب مناسب و کافی بهره برده سر به آسمان کشیده و سایبانی از برگ بر سر ساکنان خود کشیده و سرتاسر تصویر را پوشانده و این هماهنگی و تناسب به تعادل روحی و ناخودآگاه فرد اشاره دارد. باغ نمادیست از ناخودآگاه و لایه هایی که در هشیاری دستیابی به آن ممکن نیست. حالت کلی باغ آرام و طبیعیست میوه های روی شاخسار و شادابی و درخشندگی برگها و گل های شکفته خبر از شخصیتی میدهد که به تعادل و کمال نزدیک است.

میوه ها اکثرا معنایی جنسی دارند{…} به دلایل آشکاری موز تصویر جنسی مردانه است{…} میوه های شیرین به معنای احساسات و ماجرای عاشقانه هستند {…} پرتغال این میوه زیبا و طلایی چشم را نشاط میبخشد و بسیار مثبت است. (پیشین: ۴۰۷ – ۴۰۸)

سمبولیسم اعضای بدن

کالبد انسان سمبولیسم ویژه خود را داراست. ما به جنبه روانی نمادهای جسم می پردازیم. وقتی خود را به شکلی در رویا میبینیم، بدن ما می تواند نشان دهنده رفتار ما باشد، ما اینطور هستیم که جسممان در رویا دیده می شود. (پیشین ، ۲۲۷)

در تصویر نیم رخ زنی (نیمه زنانه رویا بین یا آنیمای مرد) عریان با پوستی روشن، چهره وی نه چندان ظریف بلکه زمخت هیچ تناسبی با پیکره زن ندارد این زن می تواند قسمت زنانه روان یا همان آنیمای مرد بومی باشد که چهره اش بسیار شبیه به چهره نقاش اثر می باشد. با توجه به اینکه مورداریو عقیده داشت پرتره های روسو خالی از تبحر و جزو نواقص و نارسایی های کار روسو بوده و بیشتر شبیه به چهره افرادی که میخواهند عکس بگیرند خشک و بی روح است، از نظر ما بسیار نزدیک به حقیقت است که نقاش به عمد چهره زن نقاشی را شبیه به چهره خود نقش زده باشد. او  آسوده بر روی تختی سرخ رنگ تکیه داده  پای چپ بر روی پای راست دراز کرده، که این فیگور علاوه بر رنگ سبز غالب که نمادی ازآسایش و تسلی است بر آرامش بیشتر تاکید دارد.

مو یا زلف عضو نیست معذالک نشان از طبیعت حیوانی بشر دارد و اغلب نماینده طبیعت حیوانی انسان است، اینکه موها فراوان یا کم پشت باشند، منظم و مرتب یا آشفته و نا مرتب باشند اطلاعاتی درباره طبع حیوانی بدست می دهد. (پیشین: ۲۲۸)

زن موهای بسیار بلند و پری دارد که نشان از غرایز جنسی دارد، موهای زن بسیار زیبا و  مرتب اشاره به مهار و کنترل نیروی غریزی دارد، چرا که او بر نیروی شهوت و غریزه غلبه کرده و عشق و محبت در تصویر نمایان است. او موهای بلند خود را رها کرده همچون آبشاری از بالا به پایین فرو میریزد، مو یا زلف عضو نیست معذالک نشان از طبیعت حیوانی بشر دارد و اغلب نماینده طبیعت حیوانی انسان است، اینکه موها فراوان یا کم پشت باشند، منظم و مرتب یا آشفته و نا مرتب باشند اطلاعاتی درباره طبع حیوانی بدست می دهد. دست راست را تکیه گاه خود کرده و با دست چپ به سمت راست نقاشی اشاره دارد.

در میانه تصویر مردی ایستاده، با نگاهی خیره به روبرو در شیپوری میدمد و مینوازد خیرگی چشمان او نشان از خود آگاهی او دارد، زیرا که چشم نماد خود آگاهی و به درک هستی مربوط  است.  باید مردی بومی باشد با رنگ پوستی تیره، رنگ پوستش با رنگ اطراف یکی شده، در عمق تصویر فرو رفته؛ حضورش به راحتی قابل تشخیص نیست. او فقط پایین تنه ( قسمت تناسلی) خود را با لباسی بومی (دامن مانند و الوان) پوشانده است. مرد بومی همان نقاش است، سمبل و نمادی از مردیست که سالهای سال در نهانگاه ناخوداگاه زندگی کرده به آنجا خو گرفته اکنون به جزیی از نا خودآگاه خود تبدیل شده است، به نظر محو و نا پیداست، اما به واقع اوست که در قلب نقاشی ایستاده، همچون رهبر ارکستر زمام و رهبری همه امور به دست اوست. با چیره دستی حیوانات را رام و مسحور خود کرده و نیمه زنانه خود را بر تخت نشانده است زندگی اش را به روال تعادل پیش می برد.

     چشم، عضو مربوط به روشنایی و خود آگاهی است. در اساطیر مصر دنیا از چشم متولد می شود. از طریق چشم است که ما دنیا را می بینیم و جهان واقعیت شکل می گیرد. رویاهایی که چشم در آن مطرح است به درک وجودی ما از هستی مربوطند{…} چشم به عنوان عضو جنسی زنانه تعبیر شده است. (پیشین: ۲۲۸)

 

حیوانات

در ترکیب نقاشی حیوانات چهارپا، خزنده و پرندگان دیده می شود؛ یک جفت شیر نر و ماده، فیلی در لابلای انبوه شاخه و گیاه حضور دارند. سه میمون بازیگوش بر روی شاخه ها، یک پرنده به تنهایی و دو طاووس زرد و سفید در کنار هم روی شاخسار درختان نشسته اند.

در رویاها در کنار تظاهرات روحی دیگر، انسان توانسته است حیوان را در خدمت درون نگری و خودشناسی خویش در آورد. (پیشین: ۳۷۲)

دیدن حیوانات در رویا بسیار اتفاق می افتد حتی اگر رویا بین از محیط زندگی حیوانات دور باشد، حیوانات در قلمرو  نا خود آگاهی افراد حضور دارد. حیوان برای انسان دارای ارزش کهن الگویی جمعی است و به همین دلیل در سراسر دنیا قابل درک است. از آنجا که سمبل حیوان از نظر معنا تنوع بسیاری دارد. شخص رویا بین و یا شخصی که قصد تعبیر دارد، باید با دقت و وسواس به تعبیر و تفسیر بپردازد. بنابراین بسیار لازم است که از معنای حیوانات مطلع بوده و اشراف داشته باشیم.

رویاهای مربوط به حیوانات اگر تعبیر شوند و خود آگاهانه توسط انسان پذیرفته شوند، به او اجازه می دهند که به منطق غریزی خود باز گردند و در آن راحتتر مستقر شود. بنابراین لازم و مفید است که معنای حیوانات رویا را بشناسیم. (پیشین: ۳۷۳- ۳۷۲)

     انسان وقتی میمون را در رویا می بیند آزرده می شود، از او کراهت دارد.{…}دلیل این کراهت شاید گستاخی، تحرک دائمی و جیغ زدن های مداوم او وقتی در گروه است و مخصوصا رفتار ناشایست و هرزه او باشد. (پیشین: ۳۸۰)

روسو طبیعتا متواضع و محجوب بود، هرگز به صورت انسانی سنگدل یا بی عاطفه و بیزار از انسانها در نیامد. در سن شصت سالگی تنها از عشق یک جانبه اش رنج می برد. تمام کسانی که او را میشناختند به خوش قلبی ذاتیش تاکید داشتند. ( مورداریو، ۱۳۶۴: ۱۴)

میمون می تواند نشانگر روحیه معصومانه و بشاش و بی آلایش روسو باشد، که به صورت چند میمون بازیگوش در خواب و رویا دیده باشد.

میمون رویا تمایل به انسان شدن دارد و این رویا به معنای نزدیک شدن به این امکان از طریق عبور کردن از جنبه تحقیر آمیز آن است. میمون برای اقوامی که او را به عنوان یک حیوان آزاد می شناسند، مفهوم کاملا متفاوتی دارد… در اساطیر هندو در حماسه راماین، میمون ناجی یکی از خدایان به هنگام گذر از پل بزرگ است. برخی از بومیان ادعا میکنند، که اگر اورانگ اوتان حرف نمی زند، برای اینست که زیادی عاقل است. رویاهای مربوط به میمون ندایی است اصیل به سوی رشد فرد، رشدی متنوع و بسیار نزدیک به طبیعت. (اپلی، ۱۳۷۱: ۳۸۱)

     فیل هم گاه در خواب ظاهر می شود. این کوه حیوانی همواره بر انسان تاثیر گذاشته است. این تاثیر هم مدیون قصه های تاریخی سفرنامه، کتابهای کودکان و مجسمه هاست و هم مدیون مشاهده این حیوانات در قفس های باغ وحش. فیل در رویا بیشتر معنای مثبت دارد، بچه ها نیز فیل پشمالوی اسباب بازی را با محبت و لطف زیادی دوست می دارند.{…}تجربه به ما آموخته است که رویا بین در آن یک اصل مهم مادری را باز می یابد. فیل، مادر ماست، زمینی است که ما را می پرورد و صبورانه بار ما را بر دوش می کشد، ولی ممکن است وزن خود او ما را لگد مال کند.  (پیشین: ۳۸۲ – ۳۸۱)

     شیر رویا حیوانی است با حالتی شاهانه، در عین حال با وقار و وحشی همانگونه که در واقعیت هست. شیر حیوانیست بسیار پر قدرت که بر نیروی عظیم و مهار نشدنی خود تسلط دارد و هنگامی که این قدرت بر موجود دیگری اعمال می شود سنگدل است. شیر به هنگام آرامش پر عظمت است، در امیالش پر شور و سودا زده و بیرحم است.{…} در رویای کسانی که به نقطه اوج زندگی خود رسیده اند شیر ظاهر می شود، کسانی که باید از آتش درون عبور کنند تا پخته شوند. در این موقع با نیروی روانی مهار نشده ای روبرو می شوند، که مانند قهرمانان اساطیر باید با آن مبارزه کنند. یکی از شخصیت های ” گتفرید کلر” با چشم دوختن به یک شیر – که می تواند درونی یا بیرونی باشد – در مدت چندین ساعت هولناک  به کمال بلوغ روانی خود می رسد. چنین امری ممکن نیست مگر با نفوذ  فوق العاده متعالی و مقتدری که ماورای زمان قرار دارد. رب النوعی با سر شیر یا شیر در درون ما سمبل استادی ابدیست، احساسی از یک نیروی جاودانه. (پیشین:۳۸۳ – ۳۸۲)

     پرندگان رویا اشاره به وجود اندیشه هایی است که ما را مشغول می کنند، یا اندیشه هایی که به سوی همنوعان ما پرواز می کنند، گاهی خسته هستند یا مورد آزار قرار می گیرند یا امکان رشد در لانه یعنی گرمای لطیف روح را ندارند. (پیشین: ۳۸۸)

بندرت نوع پرنده در رویا مشخص می شود . فقط پرنده را به خواب می بینیم و تنها رنگ آن می تواند مشخص باشد. استثناها، کلاغ، عقاب و طاووس هستند و همچنین کبوتر و مرغ خانگی. (پیشین:۳۸۹)

     طاووس و ققنوس، این پرنده اسرار آمیز، معنایی مشابه دارند، رنگ آمیزی پرشکوه بال و پر آنها بیانگر درخشش و زیبایی هستی است. بعلاوه ققنوس دائما در آتش تطهیر کننده دوباره متولد می شود و سمبل تجدید حیات است. (پیشین:۳۹۰)

کثرت ظهور مارها در رویا، لحظه ترسناک ظهور آنها و فضای ویژه ای که آنها را همراهی می کند و همچنین تاثیر عمیقی که چنین رویایی بر جا می گذارد و تا ساعات متمادی در روز بعد ادامه پیدا می کند، همه اینها گواه اهمیت سمبولیک مار در رویاست.{…} بر طبق افسانه آفرینش در تورات خداوند مار را دشمن انسان قرار داده است. (پیشین:۳۹۱)

مار انسان را با نیش زهر آلود خود تهدید می کند و می تواند خود را به دور اعضای بدن انسان پیچیده او را خفه کند. حرکاتش بی صدا هستند و در سطح زمین جریان دارند. حرکاتش در خط مستقیم نیستند بلکه حرکات مارپیچی دارد که اسمشان را از خود مار گرفته اند. (پیشین: ۳۹۱)

مارهمچنین سمبل مهمی از انرژی روانی است، تجربه روانشناسی دائما این واقعیت را تصدیق می کند. کسی که در رویا با یک مار روبرو می شود، در واقع با نیروهای اعماق روان که با “من” بیگانه هستند روبرو شده نیروهایی که عمری به درازای عمر مار، این حیوان ما قبل تاریخی دارند. (پیشین: ۳۹۲)

یونگ می گوید: «پدیدار شدن سمبل مار همواره نشانه این است که در ناخود آگاه چیز مهمی شکل گرفته   و به زودی وارد عمل خواهد شد. این چیز مهم می تواند خطرناک باشد یا نجات بخش زیرا مار رویا معنایی کاملا دوگانه دارد.» (پیشین: ۳۹۲)

گاهی رویا بین به رنگ مار یا مارها اشاره می کند در این صورت باید معنایی را که برای رنگها ذکر شد با محتوای سمبلیک مار تلفیق کرد.{…} رنگ سرخ در درجه اول اشاره به غرایز جنسی دارد. (پیشین: ۳۹۳)

در همه رویاهای مار باید به خاطر داشت که مار مخلوقی بسیار قدیمی است و بنابراین به محتوای زیستی روانی و معنوی بسیار ابتدایی رجعت دارد. (پیشین:۳۹۴)

آیین پرستش مار که در بسیاری از مذاهب وجود داشته نشان می دهد که تقریبا همه جا و از خیلی قدیم متوجه شده اند که مار چیزی ماوراء طبیعی و الهی دارد. پس مار تنها یک حیوان وحشتناک یا نفرت انگیز نیست و فقط سمبل انرژی های حیاتی در مرحله حیوانات خونسرد نیست بلکه تمثیلی است روانی با امکانات درمانی و نجات بخش. به همین دلیل اسکولاپ رب النوع پزشکی نزد قدما به همراهی ماری که به دور عصایش پیچیده بود نشان داده می شد. (پیشین:۳۹۴)

رنگها

نماد گرایی رنگ ها در رویا همواره موجب تاملات و تعبیرات گوناگون شده است، زیرا عناصر رنگی رویا همیشه تاثیر شدیدی روی فرد می گذارند. موقع تعریف کردن رویا به ندرت رنگ یک شی فراموش می شود. حتی اگر قبلا خود آگاه نباشیم رویا اهمیت رنگ ها را در تجسم برخی ارتباطات و ارزشهای روانی به ما می آموزد. (پیشین: ۲۸۲)

رنگها رویدادهای روانی هستند، پس بخشی از سرنوشت ما نیز هستند و درباره موقعیت های روانی و ذهنی مهم اطلاعاتی در اختیار ما می گذارند. تجربه به ما اجازه می دهد که نتیجه مطالعات خود را درباره معنای رنگها در رویا ارائه دهیم (بدون شک باید به کسی که رنگی را پوشیده، به شدت رنگ و به تناسب رنگها در رابطه با هم نیز توجه کرد) در سرزمین های متعادل، رنگ سبز، رنگ زندگی گیاهان است. آنجا که سبز جوانه می زند قلمرو طبیعت و رشد است. این رنگ نشان از رسیدن بهار دارد. (پیشین: ۲۸۲)

رنگ سبز نشانه احساس آسایش و تسلی است. رنگ سبز رنگ فونکسیون مربوط به حواس است. برای همین وقتی در رویدادهای رویا رنگ سبز حاکم است، یعنی در زندگی خود آگاهی از حواس به طور نا کافی بهره برداری می شود و فرد از روی وجوه  ساده و روزمزه زندگی به آسانی عبور می کند. (پیشین:۲۸۳)

سراسر نقاشی پر است از رنگهای درخشان، رنگ های الوان سرشار از رنگهای زیبا و دلفریب ترکیب بندی رنگها با هم رنگین کمانی از رنگ های شاد و پر انرژی ساخته، با این حال غلبه رنگ سبز بر کل اثر پیدا و آشکار است.  رنگ سبز نشان آرامش و امنیت است، پس فرد خواب بیننده در موقعیتی بسیار مناسب از نظر روحی و روانی قرار دارد و به آرامی در حال بررسی نا خودآگاهش است.

آردنکو سوفیسی نقاش و نویسنده معاصر هانری روسو درباره رنگ گذاری او چنین گفته: « کسی را سراغ ندارد که به اندازه روسو در بکار بردن رنگها از خود توانایی نشان داده باشد. درخششی که آثار روسو از لحاظ رنگی از آن برخوردار است، از تسلط او بر رنگها حکایت می کند.» ( مورداریو ، ۱۳۶۴ :۲۳)

جمادات

ماه بر فراز آسمان نظاره گر ترکیب بندی زیبا و ماهرانه هانری روسو است. او بالاتر از هر چیز برفراز است نور نقره ای اش را یکنواخت بر تمام اثر میپاشد.

از زمانهای بسیار دور ماه با هر آنچه در ابتداً و عنصراً زنانه است همانند شناخته شده، ریتم آهنگ بیست و هشت روزه خود را به زنان داده و در دوران باستان ماه متعلق به آرتمیس بوده است و اندیشه مسیحی مریم مقدس را ایستاده بر هلال ماه تصویر می کند. (اپلی، ۱۳۷۱: ۲۹۶)

از آنجایی که هانری روسو این نقاشی را در سنین شصت سالگی کشیده است پس در دوره کمال زندگی بوده است. ماه که در نیمه دوم زندگی در رویا دیده شود به مردان تعلق دارد.

چون مرد درسنین کمال نیاز به زنانگی وجود خود دارد، اکثرا در این دوران ماه را در آسمان رویاهایش خواهد دید، که نشانی از آنیمای درون اوست. (پیشین: ۲۹۷)

آسمان

آسمان نقاشی رویا آبی است و شفاف بی هیچ لکه ابری شفاف و درخشان است. آسمان به معنای معنویت است.

آلات موسیقی واصوات

نمی توان معنای جنسی برخی از آلات موسیقی را نفی کرد{…}آلات موسیقی بادی اعم از فلزی و چوبی آلات مذکر هستند. (پیشین: ۳۴۷)

بی گمان تصویری چنین بکر و موزون از صدا بی بهره نیست صدا را تنها شنونده ای هشیار میشنود که با نگاهی هشیار به عمق تصویر آگاه میگرد. صدای مردی که شیپور مینوازد، صدای ماری که فس فس میکند و میخزد،  بازیگوشی پر هیاهوی میمون های شاد و سرمست، آواز پرندگان، صدای نعره شیر، صدای فیل و صدای باد که در میان شاخسار می وزد، و صدای حاصل از رقص گیاهان و صدای حاصل از برخورد شاخسار با هم… اکنون پس از این همه هیاهو همه ساکت به موسیقی مرد بومی (جادوگر فلوت نواز) گوش فرا داده اند.

هانری روسو در جواب اینکه چرا رختخوابی در وسط جنگل تصویر کرده، برای دو پون Dupont به این ترتیب شرح می دهد: «زنی که روی رختخواب دراز کشیده، دارد خواب می بیند که او را به باغی دلربا برده اند و نغمه شیرین موسیقی به گوشش می رسد». ( مورداریو، ، ۱۳۶۴: ۱۹)

روسو بسیار به موسیقی و نقاشی  علاقه داشت و در سن چهل سالگی به تدریس موسیقی میپرداخت و به همین خاطر خود را در رویا به صورت مردی نوازنده نقش زده است. سایر حیوانات تا قبل از شنیدن صدای مرد بومی (جادوگر فلوت نواز) هرکدام به گشت و گذار مشغول بودند یا نعره ای کشیده و آوازی سر میدادند و اکنون بی حرکت و ساکت به صدای فلوت یا شیپور مرد بومی گوش فرا می دهند.

 

از صدای سخن عشق ندیدم خوشتر

یادگاری که در این گنبد دوار بماند…

نور

تمام صفحه تصویر مملو از نوری یکدست و یکنواخت است منشا نور چیست؟ منبع نور کدام است؟ سایه ای و تاریکی در نقاشی دیده نمیشود، شفافیت و روشن بودن تصویر یکی از امتیازات مهم نقاشی است. ماه بر فراز آسمان بر همه چیز اشراف دارد آیا این نور ماه است که در قلب جنگل رسوخ کرده؟ یا نظاره گری صرف است؟ نقاش می خواسته بدون هیچ ابهامی ما را با دنیای خود آشنا سازد، هیچ تاریکی و ابهامی در کار نیست، به همین دلیل است که نگاه مرد بومی (جادوگر فلوت نواز) که همان نقاش است خیره به ما است و ارتباط چشمی خود را با مخاطب برقرار کرده است.

حرکت

تمام عناصر به سمت مرکز نقاشی گرایش دارند به غیر از مار، می توان حرکت دست زن (نیمه زنانه رویا بین یا آنیمای مرد) را با حرکت مار به سمت راست و بیرون رفتن از مرکز نقاشی با هم تطبیق داد، مار در رویا اغلب معنای دو گانه دارد می تواند هم خوب باشد و هم بد اما در چنین تصویری که همه چیز آرام و مطلوب است، میتوان برداشت کرد، که زن هیچ علاقه ای به حضور مار در تصویر ندارد و حتی ممکن است حضور مار خطر آفرین هم باشد، او همچون ملکه ای نشسته بر تاج و تخت حکم اخراج مار را صادر می کند و مار به سمت بیرون کادر و در حال خروج از رویاست.

بی زمانی

نقاشی های روسو در عصر تکنولوژی و ایسم های متفاوت که به تکنولوژی و مدرنیسم ختم می شوند مانند فتوریسم و دادایسم و کار هنرمندانی چون دالی، مارینتی، تنگلی هیچکدام نشان دهنده عصر نوین تاریخی در نقاشی هایش نیست.

عمل روسو را که جزئیات به اصطلاح «تاریخی» را مطیع آن می کند، می توان «بی زمان کردن» نامید. منظره شهر که خاص یک دوره تاریخی است، ناگهان با جادوی قلم موی او به ارون  Erwhon وهم آلود مبدل می شود و چنین منظره ای را فقط یک شاعر می تواند تصویر کند. (مورداریو، ۱۳۶۴: ۱۹)

«آثار روسو خواه در هر کدام از تابلوهایش واقعیتی دیگر را عرضه می کنند بنابرابن حتی اگر در چشم انداز باغی ایرانی که به درختان میوه ختم میشود یا در جنگلهای استوایی برج ایفل قد بر افرازد دچار تعجب نمیشویم»، (پیشین: ۱۹)

 

نتیجه

هانری روسو از لحاظ سنی به نسل امپر سیونیستها تعلق دارد، با این وجود او راهش را از دیگر هنرمندان جدا کرد و با احکام کهنه آکادمیک مخالفت کرد و این خود باعث بدعت گذاری و هنر انقلابی و اصالت منحصر به فردش  نقاشی تصویری است. نقاشی های روسو از دیو بیدادگر روح ماشینی زمانه، خود را به دور حفظ کرده و دنیای واقعی جدیدی را عرضه می کند. او نقاشی بود که ساده دلانه بدون هیچ جبر یا اجتناب دنیای درونش را بر بوم سپید رنگ، نقش زد. تمام عناصری که او در این نقاشی بکار برد زنجیره وار یکدیگر را تایید میکردند و در مفهوم رسانی از بیراهه رفتن بر هذر بود. روسو به نظریه های زیباشناسانه هنری پابند نبود، بلکه با ذوق و نوعی هوش هنری مختص به خود آنچه در اعماق ذهنش بود و به غریزه نزدیک تر بود بر روی بوم نقش میزد، او توانسته با نقاشی به ناخوداگاه خود دست پیدا کند. به گفته خودش بزرگترین شعفش در زندگی آنست که، در طبیعت تعمق کرده و آنرا نقاشی کند، آمیختگی نقاشیهایش با طبیعت بود و این یک نکته تمایز و فردیت کارهای روسو بود. طبیعتی که او می کشید طبیعت آرام و پاک بود که تشابه بسیاری با دنیای پاک و بی آلایش درونش داشت. خودش عقیده داشت با نقاشی می تواند به جهانی که مفتونش شده بود نفوذ بکند.

روسو در نقاشی هایش دنیای درونش را نقش میزد و در تابلو رویا نقشهایش، نشان دهنده این است که او در عین اینکه به دنبال یک عشق پاک است و تنها هوس در اندیشه او نیست، اما خبر از نیازهای جنسی سرکوب شده او می دهد.

 

 

“تمامی محتوا مندرج در سایت متعلق به رسانه ریتم آهنگ می باشد و هرگونه کپی برداری با ذکر منبع بلامانع است.”