ریتم آهنگ

نقش فیزجرالد در شهرت جهانی خیام

نقش فیزجرالد در شهرت جهانی خیام

ادوارد فیتزجرالد را می‌توان نخستین مترجمی دانست كه با توسل به ترجمه رباعیات خیام به شهرت جهانی دست یافت. ترجمه‌های رباعیات خیام از زبان فارسی و همچنین از نسخه انگلیسی كه فیتزجرالد از این اثر ارایه داد به یكی از آثار ادبی برتر كلاسیك زبان‌های فرانسه، آلمانی، روسی، ایتالیایی، اسپانیایی، سوئدی، آلبانی، چینی و غیره تبدیل شده است. به جرات می‌توان شهرت خیام را در جهان برابر با ویلیام شكسپیر، غزل‌سرا و نمایشنامه‌نویس انگلیسی دانست؛ یوجین اونیل عنوان نمایشنامه «آه، بیابان» و آگاتا كریستی عنوان داستان «انگشت متحرك» را از یكی از اشعار خیام وام گرفته‌اند. همچنین نویسنده آرژانتینی خورخه لوییس بورخس برای نوشتن مقاله‌ای به نام «رازآمیزی ادوارد فیتزجرالد» و كتاب «Other Inquisitions» از رباعیات خیام و تاریخ زندگی این شاعر بهره جست. همچنین بورخس در اشعاری از جمله «در ستایش سایه»، «شطرنج» و «سازنده» به این شاعر اشاره كرده است. خورخه گیلرمو بورخس، پدر خورخه لوییس بورخس، مترجم اسپانیایی رباعیات خیام بود. در ادامه مرو سنول‌ازدومور نگاهی به مقاله «راز فیتزجرالد» نوشته بورخس كرده است:

 

مقاله «رازآمیزی ادوارد فیتزجرالد» نوشته‌ای دلگرم‌كننده از خورخه لوییس بورخس درباره همكاری رازآمیز پدیدآورنده و مترجم اثر است. این مقاله شامل دو پاراگراف بلند است كه اولی درباره عمربن ابراهیم خیام نیشابوری و دومین پاراگراف درباره ادوارد فیتزجرالد است. پس از این دو پاراگراف، بورخس در دو پاراگراف كوتاه‌تر چگونگی اتصال این دو نویسنده را بررسی می‌كند. همانطور كه سرجیو ویزمن، استادیار زبان اسپانیایی دانشگاه جورج واشنگتن و نویسنده كتاب «بورخس و ترجمه»، درباره این مقاله می‌نویسد: «بورخس در دو پاراگراف بلند زندگی دو نویسنده را همانند «روایت داستانی كوتاه» نوشته است.» اما بورخس، خیام و فیتزجرالد را اینگونه توصیف می‌كند: «خیام و فیتزجرالد با یكدیگر متفاوت هستند. همكاری این دو باعث شكل‌گیری رباعیات به زبان انگلیسی می‌شود.» بورخس مقاله خود را با داستان زندگی ریاضیدان، دانشمند و شاعر ایرانی عمربن ابراهیم خیام كه اوایل قرن یازدهم میلادی و قرن پنجم هجری می‌زیسته، آغاز می‌كند. در پاراگراف دوم، او زندگی و آثار ادوارد فیتزجرالد، شاعر و مترجم عصر ویكتوریا را كه هفت قرن پس از خیام به دنیا آمد، معرفی می‌كند. بورخس به این نكته اشاره می‌كند كه فیتزجرالد بارها و بارها «دن كیشوت» و از سوی دیگر خیام قرآن را خوانده بود. بورخس، فیتزجرالد را دوست بسیاری از مشاهیر همچون تنیسون، دیكنز و تاكری می‌داند. هرچند بورخس می‌نویسد: «برخلاف تواضع و خوشخویی‌اش، خودش را دست كم نمی‌گرفت. » فیتزجرالد زندگی خود را وقف تركیب كردن مجموعه‌ای از رباعیات می‌كند و آنها را در قالب یك متن مجزا و منسجم درمی‌آورد. با انتشار نخستین نسخه از رباعیات كه پس از آن نسخه‌های دیگر نیز به چاپ رسیدند، بورخس می‌نویسد: «معجزه‌ای روی داد؛ پیوند خوش‌یمن منجم پارسی كه دستی در شعرآزمایی داشت با نویسنده انگلیسی عجیب‌وغریب كه آثار اسپانیایی و شرقی می‌خواند و دركی از آنها نداشت، شاعری خارق‌العاده پدیدار شد كه به هیچ‌كدام از این دو نفر شباهتی ندارد.» بورخس در ادامه می‌نویسد: «فیتزجرالد در ترجمه رباعیات خیام، عباراتی را اضافه، اصلاح و ابداع كرد.» او معتقد است كه پدیدآورنده رباعیات، خیام یا فیتزجرالد نیستند و اضافه می‌كند: «مكتب فیثاغورثی انتقال روح از طریق بارها تناسخ، با گذشت قرن‌ها، احتمالا روح خیام در جسمی در انگلستان حلول می‌كند... تا سرنوشتی ادبی را رقم بزند، سرنوشتی كه در نیشابور به خاطر ریاضیات نادیده گرفته شده بود... شاید سال ١٨٥٧ روح عمر در فیتزجرالد ساكن شد.» تعبیری كه از عبارت «تمامی ادبیات در یك انسان جای گرفته بوده» برمی‌آید این است كه بورخس باور داشت بزرگ‌ترین شعرا و نویسندگان با حلول‌های نامحدود ادبیاتی جهانی را خلق كرده و انتقال داده‌اند. دیدگاه بورخس در مورد خلق اثر با توسل به نوشتن ترجمه شكل گرفته بود. می‌توان اینگونه از مقاله بورخس درباره فیتزجرالد و ترجمه‌های او از رباعیات خیام نتیجه گرفت كه ترجمه اثری را تولید می‌كند كه رتبه پایین‌ترین نسبت به اثر اصلی ندارد و متن ترجمه‌شده، متن اصلی می‌شود و ممكن است شهرتش در زبان و فرهنگی كه به آن ترجمه شده پیش بیفتد. بورخس معتقد است: «هر نوع همكاری رازآمیز است. این رازآمیزی در مورد مرد انگلیسی و مرد پارسی زبان نیز بیشتر از دیگران صدق می‌كند چون این دو مرد تفاوت‌های بسیاری با یكدیگر داشتند و در زندگی‌شان با یكدیگر دوست نبودند؛ مرگ، دگرگونی و زمان كاری كرد كه مردی از وجود دیگری باخبر شود و هر دو به شكل یك شاعر دربیایند.»

“تمامی محتوا مندرج در سایت متعلق به رسانه ریتم آهنگ می باشد و هرگونه کپی برداری با ذکر منبع بلامانع است.”