کمینهگرایی را میتوان زاییده هنرمندان روس دورهٔ پس از انقلاب اکتبر روسیه دانست که ساختارگرا بودند و به خلاصهنمایی و اشکال هندسی گرایش داشتند. مانند مالویچ با اثر سفید روی سفیدش. تجربیات هنرمندان روسیه در دهه ۱۹۵۰ و ۶۰ بر هنرمندان اروپا و آمریکا مانند مجموعه تابلوهای تماماً سفید رابرت راشنبرگ جوان و کارهای تکرنگ ایو کلین، و سری آکروم پیرو مانزونی اثر گذاشت و به نوع دیگری بر کارهای میناکاری روی مس رابرت ریمن و آثار اگنس مارتین که ترکیب شیارهای نامحسوس روی زمینه تکرنگ بود، تأثیر گذاشت.
مینیمالیسم در ایالات متحده به سرعت تبدیل به یک جنبش هنری تازه شد که بیشتر با خلق آثار سه بعدی (به جای دو بعدی) همراه بود. آثار حجمی ریچارد سرا مرحلهای سنتی از سادهگرایی در آمریکا بود و به کارهای دیوید اسمیت نزدیک بود. قطعات حجمی او حالتی پویا و ناپایدار داشتند. حجمهایی که برای فضای بیرون ساخت به ویژه «طاق نوسان» تأثیر حسی و روانی تهدید کنندهای داشت و برای مدتها باعث بحثهای فراوان شد.
جریان اصلی جنبش مینیمالیسم آمریکایی را میتوان در آثار تونی اسمیت، دانلد جاد، کارل آندره، دان فلاوین، رابرت موریس، سول لوویت، جان مک کراکن دانست.
مینیمالیسم در شکلهای مختلفی از طراحی و هنر، به ویژه در هنرهای تجسمی و موسیقی استفاده میشود. مینیمالیسم پس از جنگ جهانی دوم، در هنر غرب به وجود آمد و بیشتر از سوی هنرمندان هنرهای تجسمی آمریکایی در اواخر دهه ۱۹۶۰ و اوایل دهه ۱۹۷۰ میلادی، گسترش پیدا کرد. هنرمندان مینیمالیسم بر این باورند که با زدودن حضور فریبنده ترکیببندی و کاربرد موارد ساده و اغلب صنعتی که به شکلی هندسی و بسیار ساده شده قرار گرفته باشند، میتوان به کیفیت ناب رنگ، فرم، فضا و ماده دست یافت. از هنرمندان این سبک میتوان به دیوید اسمیت، دونالد جاد، ارنست تروا، سول لویت، کارل آندره، دن فلاوین، رابرت رایمن، رونالد بلادن و ریچارد سِرا اشاره کرد.
آثار هنرمندان مینیمالیسم گاه کاملاً تصادفی پدید میآمد و گاه زادهٔ شکلهای هندسی ساده و مکرر بود. سادهگرایی نمونهای از ایجاز و سادگی را در خود دارد و بیانگر سخن رابرت براونینگ است: Less is more (کمتر غنیتر است).
مینیمالیسم در هنرهای تجسمی
کمینهگرایی در نقاشی را میتوان زاییده هنرمندان روس دورهٔ پس از انقلاب اکتبر روسیه دانست که ساختارگرا بودند و به خلاصهنمایی و اشکال هندسی گرایش داشتند. مانند مالویچ با اثر «سفید روی سفید» ش. تجربیات هنرمندان روسیه در دهه ۱۹۵۰ و ۶۰ بر هنرمندان اروپا و آمریکا مانند مجموعه تابلوهای تماماً سفید رابرت راشنبرگ جوان و کارهای تکرنگ ایو کلین، و سری آکروم پیرو مانتزونی اثر گذاشت و به نوع دیگری بر کارهای میناکاری روی مس رابرت ریمن و آثار اگنس مارتین که ترکیب شیارهای نامحسوس روی زمینه تکرنگ بود، تأثیر گذاشت.
مینیمالیسم در مجسمهسازی از ایالات متحده آمریکا شروع شد. پژوهشهای پیروان این جنبش شامل انواع ساختارهای مُدولی، فضایی، شبکهای و جفتکاری بود که هدفش توضیح مجدد مسایلی چون فضا، فرم، مقیاس و محدوده بود؛ و در نتیجه هرگونه بیانگری و توهم بصری را نفی میکرد.
آنها روشی خردگرایانه را در ترکیببندی به کار میبردند: مجموعههای منظم سادهای از واحدهای همانند و جابهجا شونده بر اساس ریاضی که قابلیت بسط و توسعه دارند.
کمینهگرایی در ایالات متحده به سرعت تبدیل به یک جنبش هنری تازه شد که بیشتر با خلق آثار سه بعدی (به جای دو بعدی) همراه بود. آثار حجمی ریچارد سرا باعث بحثهای فراوان شد. جریان اصلی جنبش کمینهگرایی آمریکایی را میتوان در آثار تونی اسمیت، دانالد جاد، کارل آندره، دان فلاوین، رابرت موریس، سول لوویت، جان مک کراکن مشاهده کرد.
مینیمالیسم در فشن
به شکل کلی در فشن، تمرکز بیشتر روی فرم و جنس لباس است تا کارآمدی و راحت بودن آن. در واقع، سادگی، راحتی و کارآمد بودن در نهایت و ناخودآگاه به این سبک اضافه میشود. پس امروزه هم این سبک تداعیگر قدرت و برابر خواهی تمام زنانی است که روزگاری تصمیم گرفتند همپای مردان در عرصههای اجتماعی، اقتصادی و سیاسی گام بردارند و جایگاه خودشان را داشته باشند و آن را حفظ کنند. در سراسر دنیا سبک مینیمال سلیقه روز به حساب میآید و هنر، معماری و مد تجملی و اشرافی قدیمی و منسوخ شده. بسیاری از معماریهای شلوغ با عنوان موزه یاد میکنند و واقعاً چه کسی دوست دارد داخل موزه زندگی کند؟ همین فلسفه و نگاه جدید به زندگی در مورد فشن و مد هم درست است و صدق میکند.
سه نفر از مشهورترین هنرمندان هالیوود یعنی آنجلینا جولی، آنت بنینگ و شارلیز ترون از جمله کسانی هستند که به انتخاب سبکهای ظریف و مینیمالیستی روی آوردهاند. کیت میدلتون و مگان مارکر که عروسهای خانواده سلطنتی بریتانیا به دلیل انتخاب همین سبک معروف هستند.
مینیمالیسم در ادبیات
کمینهگرایی در ادبیات، سبک یا اصلی ادبی است که بر پایه فشردگی و ایجاز بیش از حد محتوای اثر بنا شدهاست. هنرمندان مینیمالیسم در فشردگی و ایجاز تا آنجا پیش میروند که فقط عناصر ضروری اثر، آن هم در کمترین و کوتاهترین شکل، باقی بماند. به همین دلیل کم حرفی از مشخصترین ویژگیهای این آثار است.
کمینهگرایی ادبیات داستانی را با بیانهای زیادی از جمله «کوتاه نویسی» و «داستانِ کوتاهِ کوتاه» خواندهاند. کوتاهنویسی مینیمالیستها نظر بسیاری از منتقدان ادبی را به خود جلب کرد، آنها نظر موافقی با اینگونه داستانها نداشتند؛ زیرا به عقیده آنها مینی مالیستها بیش از حد شاخ و برگ عناصر داستان را میزنند و لطف و روح داستان از بین میرود. منتقدان، کمینهگرایی را با نامهایی مانند «واقعگرایی سوپرمارکتی»، «آدامس بادکنکی شیک» و «سادهگرایی پپسیکولایی» خواندند.[۳]
از مهمترین نویسندگان این سبک میتوان به ریموند کارور اشاره کرد.
مینی مالیسم در شعر ایران تأثیرات شگرفی گذاشت محمد زهری از پیشگامان شعرمینی مال ایران محسوب میشود سبکهای آوانگاردشعر معاصر همانند موج ناب، موج سوم و قالبهای شعری تثبیت شدهای مانند طرح پیرو این مکتب در ادبیات معاصر ایران است و حتی در ادبیات کلاسیک ایران در شعردهه هفتاد ، سبک غزل مینمال تحت تاثیر مستقیم این جنبش است.
“تمامی محتوا مندرج در سایت متعلق به رسانه ریتم آهنگ می باشد و هرگونه کپی برداری با ذکر منبع بلامانع است.”