ریتم آهنگ

ناسازه‌ی عکس

ناسازه‌ی عکس

بخش اول : عکس‌ خبری

عکس خبری یک پیام است. این پیام در کل از یک منبع ارسال یک مجرای انتقال و یک مرکز دریافت تشکیل شده است. منبع ارسال همان هیئت تحریریه روزنامه است. مرکز دریافت همان مردمی هستند که روزنامه را می خوانند و مجرای انتقال خود روزنامه است یا دقیقتر بگوییم مجموعه ای از پیام های هم آورد که عکس در مرکز آن ها جای دارد اما پیرامون اش را متن عنوان شرح عکس صفحه بندی و نیز به شکلی انتزاعی تر اما به همان اندازه اطلاع رساننده نام روزنامه تشکیل می دهند (چرا که این نام می تواند خوانش پیام را شدیدا جهت دار کند) ، سه بخش متعارف پیام روش تحقیق واحدی را بر نمی تابند. ارسال و دریافت پیام هر دو در حوزه ی نوعی جامعه شناسی قرار می گیرند.در خصوص خود پیام روش تحقیقی متفاوت باید به کار برد : مبدا و مقصد پیام هر چه باشد عکس تنها یک فرآورده یا صرفا یک مجرای انتقال نیست بلکه ابژه ای است برخوردار از نوعی خود آیینی و استقلال ساختاری ، بی آن که به هیچ رو در فکر جدا کردن این ابژه از کاربرد آن باشیم.در اینجا باید روش خاصی مقدم بر تحلیل جامعه شناسانه مهیا کنیم روشی که نمی تواند چیزی جز تحلیل درونی ساختار اصیل یگانه ی عکس باشد . ساختار عکس یک ساختار منفرد و مجزا نیست و دست کم با یک ساختار دیگر که همان متن همراه تمام عکس های خبری است در ارتباط خواهد بود. اما از آن جا که آحاد یا مولفه های آن ها نا همجنس و ناهمگون بوده ، قابل ترکیب یا تلفیق با یکدیگر نیستند. پیش از هرچیزی باید هر یک از این دو ساختار را به طور مجزا بررسی کنیم ، تنها زمانی که مطالعه و بررسی هر یک از این ساختار ها را به پایان برده باشیم قادر خواهیم شد به نحوه عملکرد هر یک در تکمیل دیگری پی بریم.

بخش دوم : ناسازه ی عکس

محتوای پیام عکس چیست ؟ عکس چه چیزی را انتقال می دهد ؟ بنا به تعریف خود صحنه یا همان واقعیت برابر با اصل را بی شک در گذر از شی ء به تصویر آن تقلیلی صورت می گیرد. هیچ ضرورتی ندارد که میان شی ء و تصویر آن مرحله ای میانی یعنی یک رمزگان در نظر بگیریم. یقینا ، تصویر خود واقعیت نیست اما دست کم آنالوگون یا هماننده ی کامل آن است ، و همین کمال همانندی است که نزد عموم مردم مشخصه ی عکس به شمار می رود. به این ترتیب جایگاه ویژه تصویر عکاسانه نمایان می شود : عکس یک پیام بدون رمزگان است . ازاین گزاره بی درنگ باید نتیجه ای با اهمیت گرفت : پیام عکس یک پیام پیوسته است. تمام هنر های بازنمایانه ای حامل دو پیام اند : یک پیام صریح که همان هماننده است و یک پیام ضمنی که شیوه ای را شامل می شود که اجتماع به آن وسیله تقلی نسبی خود از آن هماننده را بیان می کند. این دوگانگی پیام ها در تمام بازآفرینی های غیرعکاسانه نمایان است : هیچ طراحی ای وجود ندارد که وفاداری اش به واقعیت تبدیل به سبک نشود. پیام اولیه ی عکس ، عکس را به عنوان معادل مکانیکی واقعیت مطرح می کند آن چنان کل وجود عکس را از خود می آکند که جایی برای طرح پیام دومی باقی نمی گذارد. روی هم رفته می توان گفت که در میان تمامی ساختارهای اطلاع رسانی عکس تنها ساختاری است که منحصرا با یک پیام صریح ساخته و پرداخته می شود پیامی که هستی و جوهره ی عکس را کلا و کاملا در بر می گیرد.

در برابر یک عکس احساس دلالت آشکار یا بهتر بگوییم کمال همانندی آن چنان شدید و اغراق آمیز است که توصیف یک عکس را به معنی دقیق کلمه ناممکن می سازد چرا که توصیف دقیقا به معنی است که به یک پیام صریح مرحله ای میانی یا پیام دومی را بیافزاییم پیامی که از یک رمزگان برگرفته شده است و هر اندازه هم که دقیق باشیم به ناچار معنایی ضمنی و متناسب با معادل عکاسانه اش پدید می آورد. به این ترتیب توصیف تنها به معنی برداشتی نادقیق یا ناتمام نیست بلکه به معنی تغییر ساختار و دلالت کردن بر چیزی متفاوت با آن چه نشان داده می شود هم هست.

معنای ضمنی، الزاما و بی درنگ در سطح خود پیام قابل دریافت نیست اما پیشاپیش می توان وجود آن را از برخی پدیده های واقع در سطوح ارسال و دریافت پیام استنباط کرد : از یک سو عکس خبری ابژه ای است که برابر با هنجار های حرفه ای هنرشناسانه و ایدئولوژیک که به همان اندازه از عوامل دلالت ضمنی هم به شمار می آیند، آماده گزینش آرایش و پردازش شده است و از سوی دیگر این عکس صرفا درک و دریافت نمی شود بلکه خوانده نیز می شود و به واسطه ی اجتماع مصرف کننده ی آن به شکلی کمابیش آگاهانه به اندوحته ی متعارف نشانه ها می پیوندد اما هر نشانه ای مستلزم وجود یک رمزگان است و از این رو این جا هم باید برای ایجاد آن رمزگان تلاش کرد. بنابراین ناسازه عکس از همزیستی دو پیام ایجاد می شود یکی پیامی بدون رمزگان و دیگری پیامی با رمزگان یقینا به لحاظ ساحتاری این ناسازه ناشی از همدستی و همیاری یک پیام صریح و یک پیام ضمنی نیست بلکه در این نکته است که در این جا ، پیام ضمنی بر اساس یک پیام بدون رمزگان مطرح می شود . این ناسازه ی ساختاری بایک ناسازه اخلاقی مقارن خواهد شد : هر گاه می خواهیم بی غرض و بی طرف یا عینیت گرا باشیم با وسواس تمام می کوشیم از واقعیت رونوشت برداریم چنان که انگار رعایت همانندی عامل پایداری و مقاوت در برابر ارزش گذاری ها است. در عکس ، پیام صریح کاملا همانندانه یعنی پیوسته و فارغ از هرگونه وابستگی به رمزگان است . لزونی ندارد به دنبال مولفه های موجود دلالت در پیام اولیه باشیم از آن جا که پیام ضمنی شامل یک سطح بیانی ویک سطح محتوایی است یک رمز گشایی راستین ضرورت می یابد.

“تمامی محتوا مندرج در سایت متعلق به رسانه ریتم آهنگ می باشد و هرگونه کپی برداری با ذکر منبع بلامانع است.”