کلارا شومان (Clara Schumann) (زادهٔ 13 سپتامبر 1819 — درگذشتهٔ 20 مهٔ 1896) نوازندهٔ پیانو، آهنگساز آلمانی، و همسر روبرت شومان، آهنگساز بزرگ موسیقی رمانتیک بود.
تا چندی پیش، کلارا شومان بیشتر بهعنوان پیانیستی سرشناس شناخته میشد که همسر آهنگسازی برجسته نیز بوده است، اما در دهه اخیر آثار او بهگونهای فزاینده اجراء و ضبط شدهاند. این آثار شامل آوازها، قطعههای استادانه و تغزلی برای پیانو؛ یک کنسرتو پیانو؛ یک تریو برای پیانو، ویولون و ویولونسل؛ و سه رُمانس برای ویولون و پیانو است.
وی یکی از پیانیست های پیشرو سده نوزدهم بود که شمار فراوانی از آثار همسرش روبرت شومان و دوست صمیمی اش یوهانس برامس را برای نخستین بار به اجرا درآورد.
کلارا یوزِفینه ویک با تشویق پدرش (فریدریش ویک)، از 5 سالگی نواختن پیانو را آموخت. پدرش او را چنان تعلیم داده بود که از کودکی اعجوبه باشد، از راه نوازندگی به کسب درآمد بپردازد و همچنین برجستگی شیوه آموزشی او را به نمایش بگذارد. تا سال 1835 در سرتاسر اروپا بهعنوان کودکی بااستعداد شناخته شد. از دوازده تا بیست سالگی در سراسر اروپا به اجرای آثاریکه به طور معمول یک یا دو اثر ساخته خودش را نیز شامل می شد، پرداخت و با استقبال فراوان رویارو شد.
با وجود مخالفتهای سخت پدرش، یک روز پیش از بیست و یکمین سالروز تولدش در سال 1840 با روبرت شومان ازدواج کرد. آن دو بین سالهای 1841 تا 1854 صاحب هشت فرزند شدند. او در چهارده سال زناشوئی، همزمان با نگهداری از هفت فرزند (یکی از فرزندان شومان در کودکی مرده بود) به اجراء کنسرت و آهنگسازی - هر چند در مقیاسی محدودتر - و نیز رسیدگی به همسر بسیار حساس خود میپرداخت. در همان زمان او با یوزف یوآخیم ویولونیست سرشناس آشنا شد و از آن پس اغلب با او به اجرای کنسرتهای مجلسی میپرداخت.
کلارا با وجود مسئولیتهای زندگی در کنسرواتوار لایپزیگ تدریس میکرد و به آهنگسازی و اجرا میپرداخت. او و همسرش از سال 1853 رابطهٔ حرفهای و دوستانهٔ نزدیکی را با یوهانس برامس تشکیل دادند و کلارا پس از مرگ شوهرش در 1853، این رابطه را حفظ کرد. کلارا مجموعه آثار همسرش را ویرایش کرد که بین سالهای 1881 تا 1893 منتشر شدند.
تا چندی پیش، کلارا شومان بیشتر بهعنوان پیانیستی سرشناس شناخته میشد که همسر آهنگسازی برجسته نیز بوده است، اما در دهه اخیر آثار او بهگونهای فزاینده اجراء و ضبط شدهاند. این آثار شامل آوازها، قطعههای استادانه و تغزلی برای پیانو؛ یک کنسرتو پیانو؛ یک تریو برای پیانو، ویولون و ویولونسل؛ و سه رُمانس برای ویولون و پیانو است.
کلارا شومان رُمانسهای ویولون و پیانو را در دوره فوران خلاقیت خود که الهام گرفته از چهلوسومین سالروز تولد همسرش بود، ساخته است. این رُمانسها به یوزف یو آخیم، که آنها را برای جورج پنجم پادشاه هانوور اجرا کرد، تقدیم شدهاند. گفتهاند که این پادشاه موسیقی دوست از رُمانسها به وجد آمده و مشتاق تجربه دوباره لذت شگفت و آسمانی شنیدن آنها بوده است.
رُمانس سل مینور، نمایانگر استعداد کلارا شومان در ملودینویسی است. این رُمانس به فرم A B A و مشخصه اجرائی آن چنین است: آلگرتو، ملایم و با ملاحت. در بخشهای آغازی و پایانی (A)، حزنی دلانگیز با ملودی ویولون و بهکارگیری تونالیته مینور آفریده میشود؛ ملودئی که پرشهای مکرر بالاروندهای به فاصله اکتاو و به سمت صدائی سنکوپدار دارد. یک قسمت انتقالی، بخش A را به نرمی به بخش میانی پیوند میدهد. این قسمت انتقالی، فیگوری دونتی را بهکار میگیرد که بهتدریج ریتمی تندتر یافته تا آنکه با اجرای تریل و عبارت اوجگیرنده آغازکننده بخش B به شکوفائی میرسد.
بخش گستردهتر میانی (B) گذری از مینور به ماژور را همراه دارد؛ گذر از حزن و اندوهی دلانگیز به حالتی بازیگوشانه، آسوده و سبکبار است. در این بخش، موسیقی بهواسطه ایدهای استاکاتو و جیک جیک مانند که ویولون و پیانو آن را به نوبت و یکی پس از دیگری اجرا میکنند حالتی سبکبال مییابد. سپس، مانند بخش آغازی، قسمتی انتقالی که فیگوری دونتی را بهکار میگیرد، بخش B را به بخش پایانی A که در تونالیته مینور است، وصل میکند. در پایان بخش A، عبارت آغازگر بخش B بهگونهای بسیار موجز و کوتاه یادآوری شده و به سبب آنکه به جای تونالیته ماژور در تونالیته مینور است، حزنآلود جلوه میکند. رُمانس بهگونهای نامنتظر با آکوردی ماژور، که با پیتسیکاتوی ویولون همراه است و شاید به دنبال یادآوری حالت بازیگوشانه بخش میانی است، به پایان میرسد.
واپسین سال های زندگی
پس از مرگ شومان، کلارا فعالیتش را در مقام نوازنده گسترش بخشید، بهعنوان استاد پُرآوازه پیانو بهکار پرداخت و مجموعه آثار همسرش را گردآوری و مرتب کرد. او با اجرای آثار جدی موسیقی از آهنگسازان پیشین همچون باخ موتسارت، بتهوون و نیز با اجرای آثار همسر از دسترفتهاش و برامس، سهم به سزائی در پالایش سلیقه هنری شنوندگان داشت. کلارا شومان در درجه اول، هنر خود را نوازندگی میدانست. او میگوید: حس میکنم اجرای آثار زیبا، و مهمتر از همه آثار روبرت، رسالت من است. پرداختن به نوازندگی برایم درست مانند هوائی که تنفس میکنم ضرورت دارد. اعتماد به نفس او در توانائیاش برای آفرینش موسیقی کمکم کاهش یافت و در سیوشش سالگی، پس از مرگ همسر، از آهنگسازی دست کشید. شاید این حالت به سبب نگرش منفی شایع درباره زنان آهنگساز و نیز ارتباط او با نوابغ بزرگی مانند روبرت شومان و برامس اتفاق افتاده باشد.
“تمامی محتوا مندرج در سایت متعلق به رسانه ریتم آهنگ می باشد و هرگونه کپی برداری با ذکر منبع بلامانع است.”