تخیل ابزاری مهم در استندآپ کمدی است و کمک شایانی در شکل گیری متن و همچنین ذخیره سازی کلمات کلیدی متن در ذهن میکند.
تخیل روایتی است که در ذهن آدمی پردازش شده و با واقعیت تفاوت دارد. در تخیل تمام قواعد فیزیکی و محیطی نقض شده و همانطور که گفتیم دنیایی کاملا متفاوت تری با واقعیت دارد. تخیل زیر بنای اصلی و لازمه خلق آثار هنری مختلف است. تصور کردن دنیایی متفاوت از آنچه که هست نیازی به نبوغ و استعداد ندارد، کافیست هرگاه که نیاز به استفاده از تخیل را در خود احساس کردیم چشمانمان را ببندیم و در تخیلات خود سیر کنیم.
مثلا:
_اسبی را تصور کنیم که پرواز می کند.
_پرنده ای را تصور کنیم که رانندگی می کند.
_تصور کنیم مشغول صحبت کردن با ماشین خود در مورد مشکلات روزمره هستیم.
تخیل در استندآپ کمدی:
تخیل ابزاری مهم در استندآپ کمدی است و کمک شایانی در شکل گیری متن و همچنین ذخیره سازی کلمات کلیدی متن در ذهن شما می کند.
مثالی از استفاده تخیل برای استندآپ کمدین:
چشمانتان را ببندید و تصور کنید که یکی از بزرگترین استندآپ کمدین های دنیا هستید.
تصور کنید که روی استیج ایستاده اید و تا لحظاتی دیگر پرده ی صحنه کنار رفته و تماشاچیان شما را دیده و تشویقتان خواهند کرد. اکنون اجرای خود را شروع کرده اید و هر بار که موضوعی را تعریف می کنید تماشاچیان به آن می خندند و اجرای شما به بهترین شکل ممکن پیش می رود. حال تصور کنید که اجرای شما به پایان رسیده و
مردم شما را ایستاده تشویق می کنند.
مثال بالا بخشی کوچک از تمرینات تخیل برای استندآپ کمدین ها بود. این مثال همچنین سبب افزایش اعتماد به نفس کمدین قبل از اجرا می شود.
تکنیک های لازم تمرین تخیل برای استند آپ کمدین ها:
این تمرینات به شما کمک می کند تا چند صد کلمه را در کمتر از چند دقیقه به ذهن خود بسپارید.
1- چند کلمه بی ربط و بدون ارتباط به هم را بسیار بزرگ و رنگی تصور کرده و آنها را کنار هم قرار دهید.
مثلا: هواپیما_درخت_حلقه_سطل_توپ بسکتبال
حال می خواهیم با استفاده از تکنیک شماره یک کلمات بالا را به ذهن خود بسپاریم:
هواپیمایی بزرگ را تصور کنید_تصور کنید به جای باله های هواپیما، درخت وجود
دارد_ از درخت به جای میوه حلقه هایی آویزان هستند_ به این حلقه ها سطل هایی
متصل اند_ درون این سطل ها توپ بسکتبال وجود دارد.
2- چند کلمه بی ربط و بدون ارتباط به هم را کنار هم قرار داده و داستان سازی کنید.
مثلا: ماهی_تخت خواب_آکواریوم_میخ_سیگار_حباب_قوری_تلویزیون_گاو_کوکو حال می خواهیم با کلمات بالا داستان سازی کنیم:
ماهی ای را دیدم که روی تخت خواب در داخل آکواریوم دراز کشیده. در داخل آکواریوم میخی وجود دارد که سیگار می کشد و دود این سیگار به صورت حباب است.
ماهی در آکواریوم قوری به دست در حال تماشای تلویزیون است. در تلویزیون گاوی را می بیند که کوکو می خورد.
با استفاده از دو تکنیک بالا می توان چند صد کلمه بی ربط به هم را در ذهن ذخیره سازی کرد.
در نهایت می توان گفت تخیل ارکانی مهم در استندآپ کمدی است.
افزون بر آن کمدین ها و بازیگران می توانند به کمک تخیل احساسات و عواطف غیر واقعی شان را ) بازیگران در بازیگری و استندآپ کمدین ها در اجرا ( به احساسات وعواطف واقعی تبدیل کنند تا بتوانند بهترحس را به مخاطبشان انتقال دهند.
کارهای پیش از اجرا
قبل از هر چیز باید متن خودتان را با انجام کارهایی برای اجرا متناسب کنید. کارهایی را باید روی متن خود انجام دهید ازاینقرار است:
1. متن خود را ازنظر وحدتهای سهگانه یکبار بررسی کنید!
این وحدتها عبارت است از سبک، شخصیت و موضع شما (مضمون) شما. معنی این سخن بهطور خلاصه این است که شوخیهای طنزگو یا مجری طنز درروی صحنه باید از این سه نظر بالا انسجام داشته باشند.
سبک طنزپرداز میتواند خاص باشد اما اینکه سبک او چیست بین طنزپژوهان اختلاف وجود دارد. مسلماً سبک هر طنزپرداز طبیعی به وجود میآید ولی هر طنزپرداز ممکن است شیوه طبیعیخاص ی روی صحنه داشته باشد.برخی سبک را نوعی محتوای خاص یک طنزپرداز میدانند مثلاً یکی به مسائل سیاسی، دیگری به مسائل اجتماعی و سومی به هجو مشاهیر علاقه دارد. گروهی نیز نوع شخصیت طنزپرداز را سبک او میدانند مثلاً یکی روی صحنه آدم خنگ، بدبیار، روشنفکر، روستایی، سوسول یا...است. گروه سوم نوع فرمولهای خاص طنزی که طنزپرداز به کار میگیرد و حتی برخی نوع وسایل صحنه، پوشش و یا شیرینکاریهای مختلف طنزپردازها درروی صحنه را سبک او میدانند. درواقع برخی میگویند سبک طنزپردازها را وسایل آنها(لباس خاص، کلاه، چیزهایی که همراهشان روی صحنه میآورند مثل کلاه، بطری، گیتار، نردبان و...) یا شیرینکاریهایی که آنها بلد هستند مشخص میکند، شیرینکاریهایی مثل انواع صداهایی که میتوانند از خود درآورند از حیوانات و آدمها بگیر و بیا تا ماشینها و بوقها و انفجارها؛ مهارت زیاد در تقلید آوازها و جنس صداهای مختلف خوانندهها و استعداد شگرف آنها در نقیضه سازی آهنگها، آوازها، سخنان، رفتارها و اداهای خوانندگان، ورزشکاران، سیاستمداران، هنرپیشهها و دیگر مشاهیر روز... بعضی از طنزپردازها هم معتقدند سبک همان دغدغههای شخصی و فردی طنزپرداز است که به زبان طنز ترجمه یا تبدیل میشود. مثلاً شگرد طنز وودی آلن در این بود که همیشه قربانی بیدست و پای معضلات زندگی خودش بود؛ هنری یانگ مَن همیشه با بدگویی از زنش طنز ایجاد میکرد؛ اِرما بامبِک بامعضل خانهداری زنان شوخی میکرد، طنزپرداز دیگری هم ممکن است همیشه نقایص جسمی یا روانی خودش را مسخره کند. معمولاً هر طنزپردازی سعی میکند از خود شخصیتی خاص درروی صحنه ارائه دهد و بعد تا آخر همان شخصیت بماند(البته این شخصیت ربطی به شخصیت واقعی خود او ندارد). میتواند آدمی خنگ، روشنفکر، روستایی(مثل صمد ِپرویز صیاد)، آدمی گوشهکنایه زن بامزه، روشنفکری اخمو، آدمی ازخودراضی و لافزن، ملامتگر بدشانس، خالیبند، ترسوی دستوپا چلفتی، خجالتی و مضطرب، خنگ و پخمه و...باشد. طنزنویسان خود ما کمتر روی شخصیتی خاص کار میکنند ولی برخی از کمدینهای غربی مثل چارلی چاپلین، لورل و هاردی، هارولد لوید، جیم کری، نورمن ویزدوم، جری لوئیس و... شخصیتهای خاصی خلق کردهاند و در همان قالب به کار ادامه دادهاند. در ایران مثلاً در دنیای عروسکها کلاه قرمزی، پسرخاله و فامیل دور شخصیتی خاص دارند یعنی صدا، لحن، دیدگاه، رفتارها و اداها و اطوارهای آنها خاص آنهاست و در طول نمایش یکدست است. شخصیت خاص را معمولاً میتوان باکمی اغراق در جنبهای از شخصیت هر آدمی ایجاد کرد.
غیر از اینها موضع طنزپرداز درروی صحنه نیز باید در یک نمایش واحد باشد. مثلاً ممکن است او آدمی ضد فنآوریهای جدید یا ضد مادر شوهرها و... باشد؛ اما حق ندارد در یک نمایش با یک شوخی از مادر شوهرها انتقاد کند و در شوخی بعدی همان نمایش از عروسها! این کار تماشاگر را گیج میکند. چون موضع و دیدگاه طنزپرداز را نمیفهمد.
2. متن طنز خود را به واحدهای شوخی کوچک تقسیم کنید
شما چه یک صفحه متن داشته باشید چه20 صفحه، باید هر سیوپنج ثانیه یکبار مردم را بخندانید. سی ثانیه یعنی تقریباً اجرای سه سطر شوخی. به زبان دیگر در هر یک دقیقه باید 2 واحد شوخی درروی صحنه برای مردم بیان کنید. برخی برای برنامه طنز حضوری از یک داستان یا خاطره طنز مداوم استفاده میکنند. هرگز نباید از داستانی که کل آن فقط یک شوخی است(فقط در آخر آن حضار میخندند) استفاده کرد. چون مردم برای شنیدن داستان صرف به آنجا نیامدهاند. بهعلاوه داستانها مقدمههای طولانی دارند اما مخاطبان ِشوخی نه حوصله و نه تمرکز لازم را برای شنیدن مقدمه طولانی ندارند. تنها استثنا این موضوع آن است که شما خاطرهتان را به واحدهای کوچک شوخی تقسیم کنید بهطوریکه مردم هر 35 ثانیه یکبار بخندند. اینطوری شاید حتی داستانپردازی شما طنز شمارا تشدید بکند. مثل خاطرهای که مهران غفوریان درباره اولین باری که به سواحل خلیجفارس رفت میگفت. این خاطره طوری است که شما هر 30 ثانیه یکبار میخندید تازه داستانی را هم میشنوید. بیشتر طنزهای حضوری که من در ایران و حتی برنامه خندوانه شنیده و دیدهام از همین نوع یعنی از نوع خاطرههای طنز است.
3. چیدمان شوخیها را نهایی کنید
نهتنها شما باید ده بیست شوخیای را که روی صحنه اجرا میکنید ازنظر محتوایی بلکه باید آنها را ازنظر قوت و قدرت نیز درجهبندی کنید و بعد بهدرستی و به بهترین شکل پشت سر هم بچینید. معمولاً خود شما حس میکنید هرکدام از شوخیهایتان چقدر قوی است. میتوان شوخیها را نیز ازنظر محتوا سبکسنگین کرد. شاید باید شوخیهای حال به هم زن یا حساسیتبرانگیز را کنار بگذارید. معمولاً شوخی شروع برنامه، وضعیت شمارا تا آخر برنامه بیمه میکند. پس بهتر است با یک شوخی قوی برنامه را آغاز کنید و بهسرعت نظر تماشاگران را به خود جلب کنید. برخی پیشنهاد میکنند با یک شوخی درباره خودتان شروع کنید، مثلاً خنگی، چاقی و... خودتان. یا شوخی که همین چند دقیقه پیش درراه برایتان اتفاق افتاده است؛ اما هرگز برنامه را با شوخی مشمئزکننده یا حساسیتبرانگیز شروع نکنید! ازنظر قدرت تأثیرگذاری میتوان شوخیها را به شوخیهای الف. عالی ب. خوب ج. متوسط و د. ضعیف تقسیم کرد. اما تصمیم مهمتر، طرز چیدمان آنها هنگام گفتن شوخی است. در اینجا باید تصمیم بگیرید کدام شوخیها را اول و کدام ها را وسط و کدام را آخر بگوید. برای ادامه کار میتوان الگوهای مختلف محتوایی شکلی را دنبال کرد: چیدن شوخیها بر اساس توالی زمان رخداد یا توالی داستانی؛ چیدن شوخیها بر اساس سلسلهمراتب: شروع از موضوعهای کوچک تا بزرگ (اول درباره دانشآموز مدرسه و آخرسر درباره مدیر مدرسه)؛ شروع شوخیها از موضوعات کمتر حساسیتبرانگیز تا بسیار حساسیتبرانگیز؛ شروع شوخی با شخص خودتان و بعد رسیدن به شوخیهای عمومی و...
بههرحال موقع چیدمان شوخیها ازنظر قدرت میتوان ترکیبهای مختلفی را پیشنهاد کرد. ولی برخی طنزنویسها پیشنهادشان این است که شوخیهای ضعیف را کنار بگذارید؛ و بعد ازآنجاکه درصد کمی از شوخیهای شما از نوع الف یا عالی است بهتر است در طول برنامه از فرمول الف ب ج الف استفاده کنید. به این معنی که شوخیهای ضعیفتر را لای شوخیهای قوی پنهان کنید.(به این شیوه میگویند لاپوشانی) البته فرمولهای دیگری هم ارائهشده است که بحث ما را طولانی میکند.(میتوانید این بحثها را در کتاب من با عنوان طنزپردازی به زبان ساده دنبال کنید.)
4. انتقال گرها یا چسبهای شوخیهای خود را بررسی کنید
شوخیهای شما باید نوعی پیوستگی کلامی داشته باشند ضمن اینکه به نظر برسد گفتاری و فیالبداهه هستند، یعنی همین الآن روی صحنه به ذهن شما رسیدهاند. برای این کار معمولاً طنزپردازها از انتقال گرها استفاده میکنند. انتقال گرها نوعی چسبهای کلامی هستند که شوخیها را بهطور منطقی به هم میچسبانند. گاهی هنگام چیدمان شوخیها احتمال دارد درجایی احساس خلأ یا گسست در بین شوخیها کنید. در این مواقع باید فوری یک شوخی انتقال گر بنویسید و بین دو شوخی بگذارید تا حالت گفتاری و منطقی شوخیها و تداوم روان آنها درست شود.
شاید بهترین نوع چیدمان شوخیها در طنز حضوری، شوخیهای پلکانی باشد شوخیهایی که یک شوخی مقدمه (انتقال گر به) شوخی بعدی است.
5. جنبههای نمایشی را در متن شوخیهایتان وارد کنید
متن شوخیها را باید برای اجرای روی صحنه بنویسید نه برای چاپ در کتاب یا مجله. برای همین اولاً باید تا میتوانید در آنها گفتوگو وارد کنید و بعد هم نقشهای مختلف را بازی کنید.(در متن فیلمنامهها و نمایشنامهها نقشها را معمولاً در پرانتز مینویسند).
ننویسید: مادرم همیشه قربان صدقه من میرود.
بنویسید: مادرم میگوید: آخ قربون آن قد رشید پسرم شوم. آخ فدای آن هوش و سوادش بشوم.
بهعلاوه دقیقاً حالات، صدا، رفتار مادرتان را موقع گفتن این حرف درروی صحنه بازی کنید.
6. زمان اجرای خود را تصحیح کنید
معمولاً برنامههای طنز حضوری را به سه نوع کوتاه(بین پنجتا ده دقیقه برای تلویزیون یا نمایش تلویزیونی)، متوسط(بین 15 تا 30 دقیقه اجرای سالنی) و طولانی(چهل دقیقه تا یک ساعت اجرای سالنی) تقسیم میکنند. این اندازهها بستگی به زمانی داردکه برنامهریزها یا مدیران برنامهها در اختیار شما میگذارند. بهتر است قبل از اجرای هر برنامه، یکبار برنامه خود را مثلاً جلوی آینه! اجرا کنید تا زمان آن دستتان بیاید و بعد با حذف و اضافه کردن چند شوخی زمان آن را تصحیح کنید. در غیر این صورت هم مدیران برنامهها و هم مردم عصبانی خواهند شد. چون چهبسا شما فقط مجری یکی از چند برنامه آن روز باشید.
7. همه شوخیهای خود را حفظ کنید
حتماً باید شوخیهایتان را حفظ کنید تا حالت گفتاری آن درروی صحنه حفظ شود. اگر میترسید آنها را فراموش کنید میتوانید با علائمی ترتیب آنها را روی کف دستتان بنویسید و بعد طوری که مردم نفهمند به دستتان نگاه کنید؛ اما هرگز شوخیها را روی کاغذ ننویسید تا روی صحنه به نوشتهتان نگاه کنید. چون مردم میفهمند شما قبلاً آنها را نوشتهاید و حالت فیالبداهه بودن برنامه شما از بین میرود.
8. با تقویت جنبههای تصویری یا شنیداری اجرایتان، طنز برنامهتان را تشدید کنید
با همه اهمیتی که متن شوخیها دارد شاید میتوانید با وسایلی عمدتاً غیرکلامی نیز طنزهای خود را تشدید کنید. این وسایل عبارت است از: پوششهای اغراقآمیز خودتان(آستینهای بلندتر از اندازه طبیعی، پاچه شلوار خیلی گشاد، کفشهای خیلی گنده یا سفید و تخت، پیراهن گلی منگلی یا کت یا شلوار بارنگهای عجیبوغریب)، ظاهر عجیب(صورتی با آرایشهای عجیبوغریب، موهای سیخ، انواع و اقسام سبیلها، دماغ عقابی، عینک اجقوجق و...)، وسایل بامزه صحنه(قاب عکسهای عجیب غریب، وسایل خانه عجیب)، وسایل همراه شخصیت(گرفتن کیفی خیلی کوچک در دست)، ادا و رفتار و صداهای عجیب خودتان، صداهای موسیقی و صداهای مختلف دیگر، استفاده از نورپردازیهای خاص و... البته همه این وسایل را باید معنیدار و متناسب باشخصیت روی صحنه خودتان به کار بگیرید.
9. متن خود را یک یا چند بار درجایی خلوت برای خودتان اجرا کنید
میتوانید همانطور که گفتم در اتاق در جلوی یک آینه برنامه خودتان را یکبار با تمام ریزهکاریهایش اجرا کنید و نقایص آن را رفع کنید. گاهی ممکن است برخی از شوخیهایتان را تقویت یا حذف کنید یا احساس کنید باید درجاهایی ادایی، گفتوگویی یا شوخی تازهای اضافه کنید یا تغییر صدایی و لحنی داشته باشید.
“تمامی محتوا مندرج در سایت متعلق به رسانه ریتم آهنگ می باشد و هرگونه کپی برداری با ذکر منبع بلامانع است.”