نقالی و هنرهای نمایشی
نقالی، پردهخوانی و یا پردهگردانی از قدییترین هنرهای نمایشی ایرانی به شمار میرود. در این هنر، نقال یا پردهخوان به نقل آهنگین و موزون داستانهای مذهبی و یا اساطیری و حماسی با/ بی کمک پرده نقاشی میپردازد. این هنر نمایشی به صورت فردی به اجرا در میآید و نقال یا پردهخوان همه نقشها را به تنهایی بازی میکند. نقالی و دیگر شاخههای هنرهای نمایشی ایران در فهرست میراث ناملموس و معنوی به ثبت در یونسکو درآمده است.
نقالی چیست؟
نقالی مانند قوالی، نمایش روحوضی، پردهخوانی، تعزیه و ... از اعضای خانواده بزرگ هنرهای نمایشی ایرانی به شما میرود. نقالی را میتوان گونهای باستانی از تاتر تکنفره معرف کرد. در نقالی هیچ کدام از عناصر تاتر از جمله بازیگران متفاوت، دکور صحنه و موسیقی به کار گرفته نمیشود. فردی به نام نقال مسئول اجرای تمام نقشها است و صحنه خالی از هر گونه تشریفات و دکور دیده میشود. تنها ابزار مورد استفاده نقال برای خلق نمایش، عصا و چهارپایه است. جذابیت اصلی نقال و نقالی در ارتباط شنیداری است که وی با مخاطبانش برقرار میکند. مهارتهای گفتاری نقال باید به اندازهای قوی باشد که مخاطبان خود را از راه گوش به شنیدن داستانش تشویق و ترغیب کند. نقالان را میتوان جادوگران صوت و حرکت نامید. زیرا با کمک این دو ابزار هنر خود را به دوستدارانشان عرضه میکنند.
پیشینه
نه خبری از شبکههای تلویزیونی ماهوارهای بود و نه اینترنت وجود داشت. شهرها کوچک بودند و امکانات تفریحی نبود. تنها سرگرمی محبوب میان مردمان، نشستن پای بساط قصهگویان بود. قصهگوها با شور و حرارت قصه میگفتند و مردمان با ولع و لذت گوش میدادند و این سرآغاز پیدایش هنرهای نمایشی از جمله نقالی بود. میگویند از دیرباز ایرانیان در نقالی دست داشتهاند. نخستین اشارهها به زمان پس از سیاوش باز میگردد. داستان غمانگیز سیاوش در قهوهخانهها و میادین شهرها و هرجایی که تجمعات انسانی بود، توسط فردی که قدرت بیان بالایی و صدایی رسا داشت نقل میشد.
کمکم داستانهایی با مضامین دیگر نیز برای روایت شدن محبوبیت پیدا کردند و نقالها با شور و هیجان ویژهای آنها را برای مخاطبانشان نقل میکردند. پس از روی کار آمدن صفویه، به هنرهای نمایشی اعتبار ویژهای داده شد. از آنجایی که صفویه مذهب شیعه را به عنوان دین رسمی برای ایران انتخاب کرد، نقالیها رنگ و بوی مذهب به خود گرفتند و نقل روایات مذهبی و داستانهای اهل بیت عمومیت پیدا کرد.
نقالباشی و بداههگویی
اهمیت نقالی به اندازهای بود که هر حاکمی در قصر خود فردی به نام نقالباشی را به خدمت گرفته بود تا به صورت اختصاصی برای او و درباریان نقالی و قصهپردازی کند. نقالباشیها هنرمندان بسیار چیره دستی بودند که در فن بیان مهارت اعجابانگیزی داشتند. آنها با کشیدن بعضی از مصوتها و صامتها در کلمات، بالا و پایین بردن تن صدا، حرکات دست و چشم و ابرو و یا حتی دست بر هم کوبیدن و پا بر زمین کوفتن به جذابیت گفتار خود می افزودند. همچنین یکی از ویژگیهای بارز نقالباشیهای طراز اول، قدرت تخیل در بداههگویی آنها بود. آنها گاه به صورت بداهه به آفرینش و بازگویی داستان میپرداختند. از مشهورترین بداههگوییهای نقالان ایرانی میتوان به قصه امیرارسلان نامدار اشاره کرد. این داستان را نقیبالممالک نقالباشی ناصرالدین شاه بصورت بداهه خلق کرد.
نقاشی قهوهخانهای و نقالی
قهوهخانه مهمترین مکان اجرای نقالی بود. نقال با عصای مخصوصش و چارپایهای که از آن برای نقشآفرینی استفاده میکرد، در قهوهخانهها به سرگرم کردن مردم میپرداخت. یکی از ویژگیهای نقالی، توصیفات مو به مو و دقیق از شرح حادثه و اتفاقات داستان است. نقالان به توصیف جز به جز عناصر داستان خویش میپرداخند. کمکم نقاشان نیز دست به کار شدند و بر اساس شنیدههایشان در قهوهخانه به کشیدن تصویر آنچه نقال نقل کرده بود مشغول شدند. در همین نقطه از تاریخ نقالی، نقاشی قهوهخانهای متولد شد.
نقاشیهای قهوهخانهای را به دیوارهای قهوهخانهها آویختند و نقال با اشاره به جزئیات نقاشی و قهرمانان، به نقل میپرداخت و این هنر به تدریج میرفت تا به جریان فرهنگی همه جانبهای تبدیل شود. از محبوبترین نقلهای نقالان، داستانهای شاهنامه به ویژه قصه رستم و سهراب بود. این داستان به اندازهای میان اهالی قهوهخانهها محبوبیت و شهرت داشت که نقالی را مترادف با داستان سهراب کُشی نیز میدانند.
پردهخوانی
نقاشی قهوهخانهای که متولد شد، نقالیها رنگ و بوی دیگری گرفتند. نقال اینک میتوانست علاوه بر گوش، چشمهای مخاطبانش را نیز جادو کند و قدرت تاثیرگذاری کلامش بیش از پیش شد. نقاشان قوهخانهای نیز بیکار ننشستند. به نوآوری در این سبک از نقاشی پرداختند و نقاشی قهوهخانهای به دوران بلوغ خود نزدیک شد. نقاشان، طرحها را بر روی پردههای بزرگ نقش بستند. انتخاب پرده به جای بوم نقاشی به دلیل افزایش قدرت مانور برای تعیین ابعاد نقاشی و همچنین سهلالوصول بودن استفاده از آنها بود. پردههای بزرگی نقاشی شدند که هر کدام داستانی را روایت میکردند. پرده به دیوار قهوهخانه آویخته میشد، نقال در کنار پرده قرار میگرفت و با صدایی شیوا و لحنی موزون و آهنگین به نقل میپرداخت و همزمان با کمک عصایش به شخصیتها و اتفاقهای روی پرده اشاره میکرد.
نقالی و هنرهای نمایشی
تعیین و تعلیم نقال آینده
همیشه افرادی بودهاند که علاقه به نقالی داشتند. این افراد در کنار نقالان برجسته آموزش میدیدند. با به خاطر سپردن داستانها و ظرافتهای استادشان در نقل، سعی میکردند بر مهارت و تجربه خویش بیفزایند. معمولا وقتی نقالی یکی از شاگردان خود را مستعد و آماده برای انجام مسئولیت نقالی مییافت، در هنگام نقل و بدون اطلاع قبلی،عصایش را به سمت نقال نوآموز نشانه میگرفت. این کار به معنی این بود که استاد نقال تمایل دارند بقیه نقل او را شاگردش به عهده بگیرد. شاگرد با این اشاره به میانه میدان میآمد و ادامه داستان استاد را برای تماشاچیان نقل میکرد. در پایان نیز میان تماشاچیان دوران میگرفت و پولی را که به دست میآمد به استاد تقدیم میکرد. این مرحله را میتوان مانند ارائه پایان نامه برای گرفتن مدرک دانشگاهی تشبیه کرد.
کجا میتوان نقالی و پرده خوانی دید؟
امروزه با روی کار آمدن رسانههای تصویری و وسایل ارتباط جمعی نوین، نقالان به ورطه فراموشی سپرده شدهاند. با این وجود در ایران جشنوارههایی برای اجرای هنرهای نمایشی اجرا میشود تا این هنر زنده بماند و به نسلهای آینده نیز منتقل شود. در این جشنوارهها انواع هنرهای نمایشی ایرانی در معرض دید علاقهمندان قرار میگیرد. در تهران، اغلب چنین جشنوارههایی در فضای اطراف تاتر شهر برگزار میشود.
“تمامی محتوا مندرج در سایت متعلق به رسانه ریتم آهنگ می باشد و هرگونه کپی برداری با ذکر منبع بلامانع است.”