جاکومو پوچینی
جاکومو پوچینی (1924-1858) آهنگساز ایتالیایی و مهمترین اپرانویس دوران خود پس از جوزپه وردی است.کوچینی تحصیلاتش را در کنسرواتوار میلان در شرایط بسیار سختی گذراند و اغلب در رستورانی، غذای نسیه میخورد. موفقیت اولین اپرای پوچینی که پس از پایان تحصیلات نوشت، توجه یکی از ناشران را جلب کرد و سبب شد که به پوچینی آثار دیگری نیز سفارش دهند. چندین اپرای او بسیار مشهور شده بودند. او در مقوله ملودی، رنگآمیزی ارکستر و ایجاد تأثیر دراماتیک استعداد ذاتی داشت. اپراهای پوچینی شامل توسکا، بوهم، پروانه و توراندخت میباشد.
خاندان پوچینی نسل اندر نسل آهنگساز و ارگ نواز کلیسا بودند. اگر چه داییاش او را در این کار بیاستعداد میدانست، اما پوچینی در همان دوران نوجوانی در سن ۱۴ سالگی موفق شد به اُرگنواز کلیسای محل بدل شود. او در 31 سالگی نخستین اپرایش «ادگار» را به سفارش سرشناسترین بنگاه انتشارات آثار موسیقی، ریکردی نوشت که گرچه موفق نبود، ولی او را برای همیشه با این بُنگاه همکار و همراه ساخت. پوچینی 35 سال داشت که با اپرای مانون لسکو ناگهان شهرت بینالمللی پیدا کرد.
پوچینی در 1893 با اپرای مانون لسکو در سراسر ایتالیا پر آوازه شد و پس از 1896 با موفقیت عظیم اپرای لابوهم، که تجسم بخش زندگی کولی واری مانند زندگی فقیرانه خود او در دوران تحصیل است، به ثروت و شهرت جهانی دست یافت.
محبوبیت پوچینی در ایران را باید در بهرهگیری او از درونمایههای شرقی در اپراهایش جست. در اینجا میتوان به دو نمونه اشاره کرد: یکی اپرای «مادام باترفلای» یا «پروانه» که پوچینی آن را از روی متن نویسنده آمریکایی، لوتر لانگ، ساخت. این اپرا در سال 1904 به روی صحنه آمد. موضوع این اثر، عشق بدفرجام دختر ژاپنی چوچوسان یعنی پروانه به یک افسر آمریکایی و رویارویی دو فرهنگ و سنت دور از یکدیگر است. در آن زمان گرامافون به تازگی به بازار آمده بود و پوچینی که به طور جدی میخواست حالت و روحیه ژاپنی را در اپرایش ایجاد کند، با شنیدن چند صفحه موسیقی ژاپنی توانست این خواست را به خوبی به انجام رساند و به آهنگ اپرا حالتی از موسیقی خاور دور بدهد. این حالت در آخرین اپرای او توران دخت هم آشکارا حس میشود. هرچند این اپرا ناتمام مانده بود، اما توسط فرانکو آلفانو، آهنگساز ایتالیایی، تکمیل شد و بعد از درگذشت پوچینی در سال 1924، برایش ارج و احترام بیشتری به بار آورد. اپرای «توراندخت»، سرگذشت شاهزاده خانمی ترک به همین نام است که یکی از بستگانش را تاتارها کشتهاند و او به همین دلیل میخواهد که از همه مردان انتقام بگیرد، اما هنگامی که قرار است نامی را فاش کند تا خَلَف را که دل به او باخته، بکشند، به جای بردن آن نام میگوید: «نام او عشق است» بدین ترتیب اپرا با فریاد شادی مردم و ازدواج شاهزاده و خلف پایان مییابد.
پوچینی در اپراهای خود بیشتر به رویارویی زن و مردهای دلباخته و تیرگیها و آلایش ذهنی آنها میپردازد. او پیرو مکتب رومانتیسم است، به عبارت دیگر آثارش هدفمندند و بیشتر رویداد یا حالتی را توصیف میکنند. صاحبنظران و منتقدان موسیقی، جاکومو پوچینی را پس از جوزپه وردی، بزرگترین اپرانویس ایتالیا میدانند. پوچینی در چهار دهه فعالیت هنری خود (بین سالهای 1884 و 1924) مجموعاً دوازده اثر اپرایی خلق کرد و از آهنگسازانی است که در همان دوران حیات خود توانستهاند، موفقیتهای بزرگی را جشن بگیرند.
آثار:
اپرای مانون لسکو
اپرای لابوهم
اپرای توسکا
اپرای مادام باترفلای
اپرای توران دخت
اپرای دختری از خاور
اپرای ادگار
اپرای ویلیها
اجرای پوچینی در ایران
بر اساس کار توران دخت پوچینی نمایشی با همین نام در ایران اجرا شدهاست. توراندخت به نویسندگی و کارگردانی محسن معینی بر اساس اپرای پوچینی و داستان نظامی در فرهنگسرای نیاوران به روی صحنه رفته است. این نمایش در سال 1392 و با تهیهکنندگی نگین میرحسنی واحد دو ماه در حال اجرا بود.
واپسین سال های عمر
پوچینی به کیفیت ادبی و نمایشی لیبرتو بسیار اهمیت می داد و اغلب خواستار تغییرهای فراوانی در لیبرتوهای همکارانش بود. او برای بهبود لیبرتوی آثار خود هم اندازه آفرینش موسیقی اپرا وقت صرف می کرد.
توراندخت، واپسین اپرای پوچینی، بر اساس افسانه ای چینی ساخته شده است. او پیش از به پایان رساندن این اپرا درگذشت اما دوستش فرانکو آلفانو بر مبنای طرح های برجامانده از پوچینی آن را کامل کرد.
“تمامی محتوا مندرج در سایت متعلق به رسانه ریتم آهنگ می باشد و هرگونه کپی برداری با ذکر منبع بلامانع است.”