ریتم آهنگ

آئین سماع مولانای رومی

 آئین سماع مولانای رومی

سماع مولانا

از دیگر طرفداران سماع، مولانا جلال الدین محمد بلخی بوده که توجه روز افزون او به سماع در جاودانه شدن این آئین در میان درویشان به ویژه مولویه بی تأثیر نبوده‌است.مولانا ابتدا همانند پدرش، بهاء ولد، مشغول درس گفتن و وعظ و مجاهده بود و هرگز سماع نکرده بود اما چون شمس تبریزی را دید عاشق وی شد و هر چه او می‌فرمود را غنیمت می‌داشت؛ پس چون شمس به وی اشارت کرد که به سماع درآ، مولانای ۳۸ ساله آنچنان تحت تأثیر شمس قرار گرفت که منبر و مدرسه را ترک کرد. استدلال شمس در تشویق مولوی به سماع این بود که آنچه مولانا می‌طلبد با سماع، زیاد می‌شود و سماع برای انسانهای عادی که به هوای نفس مشغولند حرام است نه برای کسانی که عاشق و طالب حق هستند.

 

و حتی از نظر او سماع مدد حیات محسوب می‌شد.شیفتگی مولانا به سماع آنچنان بود که پس ازآگاهی از کشته شدن شمس نیز مراسم سماع را به جای آورد. دکتر تفضلی مولانا را در این زمان این‌گونه توصیف می‌کند: “یک فرجی هندی به تن کرد و کلاهی پشمین و عسلی رنگ بر سر گذاشت – جلوی پیراهنش را باز کرد و دستارش را به شکل شکرآویز بست و کفش و چکمه مخصوص پوشید و با این شکل و شمایل به سماع پرداخت”. صلاح الدین زرکوب نیز وصیت می‌کند تا جنازه‌اش را در حالت سماع تدفین کنند و مولانا هم به این وصیت عمل می‌کند و جنازه او را با نواختن دف و نقاره در حالی که سماع می‌کردند دفن می‌کند وشب بعد از تدفین صلاح الدین زرکوب را، شب عرُس می‌نامد؛ عرُس واژه‌ای عربی است به معنای نکاح یا طعامی که در سور و ضیافت زفاف داده می‌شود. علت این نامگذاری این است که اهل تصوف بر این باورند که وقتی کسی می‌میرد و روح او ازعالم خاکی جدا می‌شود به معشوق می‌پیوندد. اما سماع در زمان مولانا به شکل امروز نبود؛

 

مریدی غذایی تهیه می‌کرد و دوستان و آشنایان را دعوت می‌کرد و غذا صرف می‌شد و بعد یا قبل غذا، قوالان نشیده‌هایی که طبعاً آهنگ و سرود معینی نداشت را می‌خواندند و هرکس که می‌خواست سماع می‌کرد. بنابراین برخلاف سماع امروز که نمی‌شود مردم را بدان خواند یا کسی نمی‌تواند وارد سماع خانه شود،

 

تمام این حالتها در زمان مولوی وجود داشت. از مناقب العارفین افلاکی چنین بر می‌آید که یک صدای خوش کافی بود که مولانا به سماع بپردازد. در این اثر از ۲ نوع سماع سخن رفته‌است:

رقص سماع چیست؟ رقص با شعر مولانا
۱) سماعی که مولانا به تنهایی می‌پرداخت.

 

۲) سماعی که به‌طور دسته جمعی اجرا می‌شد.

 

مولانا سماع را غذای روح می‌دانست و معتقد بود در حین سماع در هر چیز خداوند را می‌بیند و گاهی نیز اتفاق می‌افتاد که تا بیش از یک هفته در حال سماع باقی می‌ماند؛ مشهور است که با صدای چکش صلاح الدین زرکوب شروع به پایکوبی می‌کرد.مولوی سماع را معلول چندین عامل می‌دانست:

 

۱)خالی بودن معده تا تلطف زیاد شود: ای مرد سماع معده را خالی دار/ زیرا چو تهیست نی، کند ناله زار

 

۲)شکل‌گیری حرکات اهل سماع بر جد نه هزل و سرمستی: یار در آخر زمان کرد طرب سازئی/ باطن او جدجد ظاهر او بازئی مولانا در آثار خود از سازهای مختلفی از جمله نی، کمانچه، رباب، دف، سرنا… یاد می‌کند و به نظر می‌رسد که در مجالس سماع ازین سازها استفاده می‌کرد وخود نیز در نواختن رباب تبحر داشت.

 

وی اصل موسیقی را، این جهانی نمی‌دانست و معتقد بود که این الحان موسیقایی که ما، با آواز خود یا با نغمه‌های ساز ایجاد و خلق می‌کنیم بازتاب جریانی گسترده و ژرف در کیهان است و اصل موسیقی از بهشت است که بر جان عارف خوش می‌آید؛ جدا از موسیقی، او، یکی از نکات ضروری برای سماع را، شعر خوب و فهمی عمیق برای درک آن شعر می‌دانست.

 

مولوی برای سماع اهمیت تربیتی قابل ملاحظه‌ای قائل بود و آن را در طریقت از اسباب دستیابی به کمال می‌دانست و در ابیات بسیاری، این حالت رقص را، به عنوان امری که حاصل وجد صوفی است اجتناب ناپذیر می‌شمرد و تأثیر وجد در ایجاد این حال را مثل هوای بهار می‌دانست در پرورش گیاه.

 

اما در تحلیل سماع باید گفت که هر حرکتی در سماع اشارت به نکته‌ای است. چرخ زدن، اشاره به توحید که مقام عارفان است، جهیدن و پا کوفتن، اشارت به اینکه سالک نفس خود را مسخر کرده و دست افشاندن اشارت به شادی حصول شرف وصال و پیروزی بر سپاه نفس اماره، است.مولویان در اجرای سماع، پیوسته، با اتکا بر آرای بطلمیوسی، حرکات سماوات و دور که از ارکان تصوف است را به صورت دایره‌ای از هستی مطلق تا انسان مادی و دوباره از انسان تا هستی مطلق مد نظر قرار دادند و حتی قسمتی از سماع خانه را دایره وار ساختند.

 

ریشهٔ سماع مولویانه را در آئین‌ها و اندیشه‌ها و مذاهب باستانی نیز می‌توان جست. حرکتهای موزون دسته جمعی با گام‌های ساده یا پیچیده، گرد درخت یا آتش، کهن‌ترین شیوه حرکت آرایی بوده‌است. اقوام اینکا، حرکات موزون را برای اینتی [رب‌النوع خورشید] اجرا می‌کردند یا آزتک‌ها در آمریکای مرکزی هنوز این آئین را اجرا می‌کنند. این حرکات موزونِ نیایشی و آئینی در میان تمام اقوام، بیانگر ارتباط بشر با مبدأ جهان بوده‌است و در واقع آن کانون را به صورت نمادین در مرکز حلقه حرکت قرار می‌دهند و خود مانند افلاک بر گرد آن می‌چرخند. رقص سماع مولانایی نیز که به وسیله مولانا احیا شد،

 

نمادی از اتحاد انسان و کانون هستی است. این حرکات نشانی از آئین‌های پرستش میترا دارد. در قیاسِ سماع مولویانه با رقص‌های آفریقایی یا سرخپوستی به این جمع بندی می‌توان رسید که در سماع، فردیت حفظ می‌شود و هر فرد جداگانه به گرد خویش می‌گردد و محوریت این حرکت را انسان تشکیل می‌دهد؛ بنابراین اومانیسم و انسان گرایی در رقص سماع، اساس است؛ این درحالیست که در رقص‌های باستانی و آئین‌های کهن، عنصر طبیعت در مرکز است. در رقص سماع این انسان است که به فیض می‌رساند چرا که وی جانشین و خلیفه الهی است و شاید بتوان این حرکت را با گردش به دور خانه کعبه قیاس کرد.

رقص سماع چیست؟ رقص با شعر مولانا
رمزشناسی حرکات سماع

در سماع مولانا دستی که به سوی آسمان است نماد دریافت فیض مبدأ هستی و دستی که به سوی زمین است نماد بخشش به کل موجودات است و انسان در این میان به عنوان واسطه مطرح است. لباس نیز در سماع حائز اهمیت است؛ لباسی سفید با دامن بلند که نمادی از روح یا جهان روحانی است که فرشتگان را به ذهن می‌آورد.عشق به سماع در واژه به واژهٔ اشعار مولوی موج می‌زند آنچنان که در دفتر سوم مثنوی، رقصندگان سماع را کسانی معرفی می‌کند که از نقص خود رسته‌اند و از درون، دف و نی می‌زنند: چون رهند از دست خود دستی زنند/ چون جهند از نقص خود رقصی کنند و حجت را بر خرده گیران تمام می‌کند و در دیوان شمس خطاب به صورتگرایان می‌فرماید: در وقت سماع صوفیان را/ از عرش رسد خروش دیگر تو صورت این سماع بشنو/ کایشان دارند گوش دیگر

 

محل برگزاری

اگرچه برگزاری مراسم سماع در منازل شخصی و حتی بازار نیز سابقه دارد، ولی در برخی مراکز صوفیانه همچون خانقاه، زاویه، رباط، صومعه، دویره (دیر)، لنگر تکلیه محل خاصی برای اجرای مراسم وجود دارد که شامل یک سالن مخصوص است که به آن سماع خانه گفته می‌شود.

“تمامی محتوا مندرج در سایت متعلق به رسانه ریتم آهنگ می باشد و هرگونه کپی برداری با ذکر منبع بلامانع است.”