ریتم آهنگ

اصول کارگردانی به زبان ساده

اصول کارگردانی به زبان ساده

طبق تجربه و تحقیقاتی که ما در مورد آموزش مبانی کارگردانی سینما انجام دادیم، فهمیدیم که مبانی کارگردانی یعنی همه اون چیزهایی که باید یاد بگیریم که بتونیم اولین فیلممون رو بسازیم. جالب شد! پس مبانی کارگردانی یعنی یه نقشه راه. نقشه راهی که به ما می گه کدوم کارها رو باید به ترتیب انجام بدیم که اولین فیلممون رو بسازیم. در ضمن در جریان باشین که این تحقیقات در مورد دانشگاه های بین المللی هم انجام شده.

حالا ما این مراحل رو به ترتیب بهتون می گیم و یه نقشه راه بهتون می دیم که بتونین خیلی ساده مبانی کارگردانی رو یاد بگیرین.

1 BasicsOfDirecting
1. انتخاب فیلمنامه
مبانی کارگردانی می گه اولین کاری که برای ساختن فیلم انجام بدین اینه که یه فیلمنامه انتخاب کنین. خُب چطوری می تونیم یه فیلمنامه انتخاب کنیم!؟

تکنیکهای مختلفی برای اینکار وجود داره که می تونین به درستی فیلمنامه فیلمت رو انتخاب کنی. مثلا یکی از راه های این کار انتخاب فیلمنامه بر اساس بودجه فیلمت هست. یعنی چی!؟ یعنی اینکه اول باید ببینی برای ساخت فیلمت چقدر پول داری که بتونی بر اساس همون پول یه فیلمنامه خوب انتخاب کنی.

فرض کن یه فیلمنامه انتخاب می کنی که با بودجه ای که داری خیلی هماهنگی نداره! خُب حتما یه جایی فیلمت رو ناتموم رها می کنی چون برای ادامه ساخت اون فیلم پول کافی نداری!

پس اولین مرحله مبانی کارگردانی اینه که تکنیکهایی برای انتخاب فیلمنامه یاد بگیری. یاد بگیری که چطور یه فیلمنامه انتخاب کنی که تو رو به هدفت برسونه، نه اینکه وسط کار، مجبورت کنه که فیلم رو نسازی!

 
2. اندازه نماهای سینمایی
دومین قدم مبانی کارگردانی اینه که اندازه نماهای سینمایی رو بشناسی. فرض کن الان فیلمنامه فیلمت رو انتخاب کردی، خُب حالا باید برای قسمتهای مختلف فیلمنامه اندازه نماهای سینمایی طراحی کنی!

اندازه نماهای سینمایی دقیقا چی هستن!؟ اندازه نماهای سینمایی یعنی چیزی که الان توی فیلم نشون می دی بزرگ نشونش می دی یا کوچیک!؟ چرا اون آدم رو بزرگتر از اون یکی نشون می دی!؟ دلیل اینکه اون آدم رو کوچیکتر نشون می دی چیه و چه تاثیری توی فیلمت می ذاره!؟

فرض کن یه قسمتی از فیلمنامه نوشته که یه مردی که خیلی توی زندگیش عذاب کشیده، حالا به پولی که همیشه آرزوش رو داشته، رسیده! تو باید تصویر اون مرد رو خیلی بزرگ نشون بدی که بیننده بفهمه اون مرد خیلی خیلی خوشحاله و اشک تو چشماش حلقه زده! اگه از دور نشونش بدی، بیننده نمی تونه حس و حال اون مرد رو درک کنه! ما به این اندازه نمای خیلی نزدیک می گیم کلوزآپ. کلوزآپ یعنی تصویر اون مرد همه قاب تصویر رو پُر کنه!

دقت کن که اندازه نماهای سینمایی خیلی مهم هستن و تو باید خیلی دقیق اونها رو آموزش ببینی. چون باید فیلمنامه فیلمت رو جوری طراحی کنی که احساسات بیننده رو تحت تاثیر قرار بدی.

 
3. ترکیب بندی
سومین مرحله مبانی کارگردانی آموزش ترکیب بندی در سینما هستش! اصلا ترکیب بندی در سینما یعنی چی!؟ ترکیب بندی سینمایی یعنی هر چیزی رو توی تصویر، توی یه جای درست بذاریم. خُب یه کم سخت شد!

ترکیب بندی در سینما یعنی اینکه اولا تعیین کنیم چه چیزی توی تصویر ببینیم. دوما تعیین کنیم اون چیزها رو کجای تصویر ببینیم.

فرض کن می خوای یه فیلم بسازی که توی یه قسمتی از فیلم یه مرد توی اتاقش داره راه می ره. یه گلدون خشک شده هم روی لبه پنجره قرار داره. مرد میاد کنار پنجره می ایسته. حالا مرد باید کجا باشه و اون گلدون کجا!؟

اگه بخوایم نشون بدیم که مرد از زندگیش ناامید شده و مثل اون گلدون خشک شده، باید کاری کنیم که اون گلدون واضح دیده بشه. باید اون گلدون روی خطوط طلایی قرار بگیره.

اما اگه بخوایم بگیم که مرد افسرده می خواد به زندگیش سر و سامان بده، باید اون گلدون رو از روی خطوط و نقاط طلایی دور کنیم و مرد رو روی خطوط طلایی بذاریم. باید کاری کنیم که اون گلدون ناواضح به نظر برسه. سعی کن مفاهیم ترکیب بندی فیلم رو خیلی خوب یاد بگیری. چون فیلمها با چشم دیده می شن و ترکیب بندی فیلم به ما یاد می ده کاری کنیم بیننده ها جاهایی رو ببینن که ما می خوایم. ترکیب بندی سینمایی به ما یاد می ده کاری کنیم که بیننده ها مفاهیمی رو درک کنن که ما می خوایم.

 
4. انتخاب لوکیشن، عوامل و ابزار
فرض کن که همه چیز رو خوب انجام دادی و حالا یه فیلمنامه خوب انتخاب کردی. بعدش برای فیلمنامه اندازه نماهای دقیقی انتخاب کردی و ترکیب بندی درستی طراحی کردی.

این تصاویر رو می خوای تنهایی ضبط کنی!؟ با کدوم وسیله ها می خوای این تصاویر رو ضبط کنی!؟ اصلا کجا می خوای فیلمت رو ضبط کنی!؟

چهارمین قدم مهم مبانی کارگردانی اینه که یاد بگیری چطور انتخاب کنی. یاد بگیری چطور افرادی رو انتخاب کنی که بهت کمک کنن فیلمت رو بسازی. یاد بگیری انتخاب کنی که با چه دوربین و لنزی فیلمت رو بسازی. یاد بگیری که چطور تشخیص بدی که کجا فیلمت رو بسازی.

انتخاب کردن دقیق این چیزها، تکنیکهای ساده ولی مهم و قدرتمندی داره. این تکنیکها کاری می کنن که توی دیگه توی انتخاب هیچ چیزی اشتباه نکنی و بودجه و وقت و اعصابت رو نابود نکنی. مثلا تو باید این رو بدونی اگه می خوای با بودجه کمی که داری فیلم خیلی خوبی بسازی، باید لوکیشنی گیر بیاری که کاملا با فیلمی که می خوای بسازی هماهنگی داشته باشه. در ضمن لوکیشن به مکانی می گن که فیلمت رو می خوای اونجا بسازی. مثلا جنگل و دشت لوکیشن های خارجی هستن و خونه و اداره لوکیشن های داخلی.

مبانی کارگردانی یعنی تو مراحل و قدمهای مختلف رو پشت سر هم برداری تا به هدفت برسی. هدف تو ساخت اولین فیلمته!

 
5. مدیریت تولید
توی پنجمین مرحله مبانی کارگردانی باید با مدیریت تولید آشنا بشی. یکی از ساده ترین و مهمترین مراحل آموزش مبانی کارگردانی، مدیریت تولیده! مدیریت تولید یعنی یه کارهایی انجام بدی که هزینه های فیلمت خیلی پایین بیاد و تو بتونی از پس هزینه های فیلمت بر بیای.

مدیریت تولید توسط مدیر تولید انجام می شه. مدیر تولید هزینه های فیلم رو برآورد می کنه و کارهایی می کنه که هزینه ها خیلی پایین بیاد. مدیر تولید فرمولهایی رو باید بلد باشه که بتونه هزینه ها رو به درستی توی قسمتهای مختلف فیلم پخش کنه.

فرض کن همه کارها رو تا اینجا درست انجام دادی. انتخاب فیلمنامه و اندازه نما و ترکیب بندی رو خیلی خوب انجام دادی و عوامل و ابزار و لوکیشن رو هم خیلی دقیق انجام دادی. اگه نتونی بودجه فیلمت رو درست خرج کنی، وسط فیلم بی پول می شی و نمی دونی چیکار کنی.

 
6. قرارداد و گرفتن مجوز
گرفتن مجوز فیلمبرداری و قراردادهایی که باید ببندی، ششمین قدم مبانی کارگردانی سینماست! وقتی تو می خوای یه فیلم بسازی، باید خیالت از همه چیز راحت باشه. فکر کن تو سر صحنه فیلمبرداری هستی و صدتا نگرانی و استرس داری که نکنه اون کارهام درست انجام نشن. نکنه الان یهو نیروی انتظامی بیاد دوربین و ابزار رو ببره. نکنه فیلمبردار یهو وسط کار بزنه زیر همه چیز و بگه من دیگه نیستم! اینها کابوسهایی هستن که هر کدومشون می تونه به تنهایی تو رو از پا در بیاره.

اما خُب خیلی هم سخت نیست. تو باید مراحل مختلف گرفتن مجوز رو بلد باشی. به عنوان مثال وقتی تو کارت دانشجویی یا معرفی نامه داری، باید به ناجی هنر مراجعه کنی و درخواستت رو اونجا ثبت کنی. اما سعی کن همه مراحل این کارها رو یاد بگیری. سعی کن تحقیق کنی که چطور بدون کارت دانشجویی هم می شه مجوز گرفت!

در ضمن سعی کن قراردادهایی که می بندی خیلی سفت و سخت باشه. سعی کن مو به مو همه چیز رو درست انجام بدی که بعدا دچار دردسر نشی. سعی کن از یه وکیل کمک بگیری که برای نوشتن قرارداد کمکت کنه.

مبانی کارگردانی
7. معارفه و تمرین
وقتی در مورد فیلمسازی صحبت می کنیم، داریم در مورد یه کار تیمی صحبت می کنیم. هیچ وقت تو نمی تونی تنهایی فیلم بسازی! خُب وقتی تو باید با یه گروه بزرگ کار کنی، خُب دو تا کار رو باید انجام بدی:

معارفه
تمرین
اینجا قدم هفتم مبانی کارگردانی سینما هستش! یعنی جایی که تو همه کارها رو درست و دقیق انجام دادی و حالا باید با گروهت آشنا بشی.

معارفه یعنی جلسه ای که توش افراد گروه با هم دیگه آشنا می شن. حالا چرا افراد گروه با همدیگه آشنا بشن!؟ خودمون هم تجربه های تلخی داریم که وقتی رفتیم سر صحنه و هیچکس رو نمی شناختیم، اصلا نتونستیم درست کار کنیم. دیدین می گن تیم هایی که همیشه با هم کار می کنن، همیشه هم برنده هستن!؟ دلیل این شناختی هست که بین اعضای گروه وجود داره. پس معارفه یه بخش خیلی خیلی مهمه!

تمرین هم بعد از معارفه شروع می شه. یه کارگردان که مبانی کارگردانی رو بلد باشه، می دونه که حداقل باید با بازیگر و فیلمبردار تمرین کنه. چون این دو تا پایه های اصلی گروه فیلمسازی هستن. اگه با این دو گروه تمرین نکنین، سر صحنه هم وقتتون هدر می ره و هم بودجه و اعصابتون!

7 BasicsOfDirecting
8. همکاری با عوامل
مرحله هشتم مبانی کارگردانی مربوط به همکاری اعضای گروه فیلمبرداریه! یه کارگردان باید بدونه چطور با دستیارش صحبت کنه. یه کارگردان باید بدونه که دقیقا وظیفه اعضای گروه چیه!

فرض کن می خوای فیلم بسازی، اما نمی دونی چطور باید با عوامل فیلمت همکاری کنی، اصلا نمی دونی وظیفه عوامل چیه! پس چطور می خوای از عوامل کمک بخوای!؟ وقتی می گیم باید یه کارگردان بدونه چطور باید با عوامل فیلمش همکاری کنه، یعنی باید چند تا چیز رو بدونه.

کارگردان اول باید بدونه هر کدوم از عوامل چه وظیفه ای داره.
دوم باید بدونه چه کارهایی رو می تونه به عهده عوامل بذاره.

سوم باید بتونه با عوامل درست برخورد کنه که اگه یه روز دیگه هم از این افراد کمک خواست، به دادش برسن!

Working with the camera
9. کار با دوربین
نهمین مرحله از مبانی کارگردانی به یه مسئله فنی مربوطه! به نظرت اگه یه کارگردان نتونه با دوربین کار کنه مشکلی پیش میاد!؟ شاید با خودت بگی که نه، چون هر فیلمی یه فیلمبردار داره. حرف تو هم درسته و هم نه! همه می دونیم که فیلمها، فیلمبردار دارن. اما تا حالا برات پیش اومده که بخوای فیلم بسازی و سر صحنه یه کاری از فیلمبردار بخوای و اون بگه نمی شه!

ببین بذار با همدیگه روراست باشیم. هر حوزه ای آدم های خوب و بد داره. من هم تجربه کار با فیلمبردارهای عجیب و غریب رو زیاد داشتم! فیلمبردارهایی که اصلا بهم کمک نمی کردن و خیلی از کارهایی که ازشون می خواستم رو انجام نمی دادن!

بعد از فیلمبرداری یه فیلم دانشگاهی بود که به خودم قول دادم که حتما کار با دوربین رو یاد بگیرم. می دونستم که اگه کار با دوربین رو بلد باشم، می تونم به فیلمبردار بگم اگه نمی تونی این کار رو انجام بدی، پاشو خودم انجامش می دم!

پس تو فیلمبردار نیستی، اما کار با دوربین رو یاد می گیری که یه برگ برنده داشته باشی! این برگ برنده یعنی می تونی با زبان فنی با فیلمبردار صحبت کنی و استایل کاری خودت رو ببری بالا! هم اینکه اگه فیلمبردار بدونه که تو بلدی کاملا با دوربین کار کنی، دیگه نمی گه نمی شه!

مبانی کارگردانی
10. شناخت لنز
توی مرحله قبل گفتیم که یه کارگردان بهتره که کار با دوربین رو بلد باشه. اما توی این مرحله می گیم که کارگردان باید لنزها رو بشناسه! چون یکی از وظایف کارگردان اینه که به فیلمبردار بگه از چه فاصله کانونی استفاده کنه! فاصله کانونی عددهایی هستن که روی لنزها نوشته شده.

کارگردان باید عدد دقیق فاصله کانونی لنز رو به فیلمبردار بگه، چون تصاویر رو لنزها می سازن. اگه فیلمبردار خودش تعیین کنه با چه عدد فاصله کانونی فیلمبرداری کنه، فیلم مال اون می شه، نه مال کارگردان!

روشهای زیادی وجود داره که با اون روشها می تونی عدد دقیق لنز رو به فیلمبردار بگی. این روشها هم با دستهای خالی و بدون ابزار خاصی انجام می شه و هم می تونی با اپلیکیشن های موبایل این کار رو انجام بدی.

مرحله دهم مبانی کارگردانی، مرحله ایه که توی اون مرحله تو باید لنزها رو کاملا بشناسی و بدونی هر لنزی چه نوع تصویری می سازه! در ضمن دقت کن که اگه با لنز و دوربین آشنا نباشی، نمی دونی چطوری فضا و لحن فیلمت رو طراحی کنی.

6 BasicsOfDirecting
11. نور و نورپردازی
هر چیزی که ما توی دنیای طرافمون می بینیم، به دلیل وجود نوره! یعنی وقتی نور نباشه ما هیچ چیزی رو نمی بینیم! حالا حتما می دونین که سینما از عکاسی به وجود اومده و عکاسی هم با نور معنی پیدا می کنه! یعنی اگه نور نباشه عکاسی هم معنی نداره. پس می تونیم نتیجه بگیریم که چون سینما از عکاسی به وجود اومده و عکاسی نیازمند وجود نوره، پس سینما هم بدون نور وجود نداره!

حالا که فهمیدیم نور توی بود و نبود سینما اینقدر مهمه، پس حتما باید در مورد نور خیلی اطلاعات دقیقی داشته باشیم. پس توی قدم یازدهم مبانی سینما باید یاد بگیریم که نور چیه! نور توی سینما چیکار می کنه و چطور می تونیم از نور خیلی بهتر استفاده کنیم.

هر چیزی که از نور توی سینما می گیم مربوط به دو بخش کلی می شه: نور سنجی و نور پردازی

نورسنجی یعنی ما یه ترازو دستمون می گیریم و نور رو اندازه می گیریم! نور پردازی هم یعنی نور رو برای صحنه های فیلم طراحی می کنیم.

اینجا باید دقت کنیم که درسته که تو کارگردانی می کنی و فیلمبردار نیستی، اما باید نور و نورپردازی رو خیلی دقیق بدونی. مثلا یکی از چیزهایی که لازمه حتما بدونی 5 تکنیک طلایی و واجب نور پردازیه! به عنوان مثال نور پردازی فلت نوعی از نور پردازیه که توی اون نوع از نور پردازی ما منبع نور رو روبروی سوژه قرار می دیم، پس سایه های سوژه به پشت سرش می ره و ما سایه ای نمی بینیم! پس تصویر سوژه خیلی زیبا و بدون سایه و سیاهی دیده می شه، مثل آگهی های تبلیغاتی که همه چیز روشنه و هیچ نیازی به سایه ها نداریم!

مبانی کارگردانی
12. صدا
حتما می دونی از زمانی که فیلم ها دیگه صامت نیستن و صدا دارن، صدا یکی از عناصر مهم سینما هستش که می تونه خیلی به فیلم تو کمک کنه. صداها می تونین لایه های احساسی فیلم تو رو بسازن و تو می تونی با اونها خیلی کارها انجام بدی. پس مرحله دوازدهم آموزش مبانی کارگردانی مربوط به صدا می شه.

حتما از خودت می پرسی که صدا توی سینما به چه دردی می خوره!؟ یه کارگردان با صدا خیلی کارها می کنه که نمی شه با هیچ چیز دیگه ای اون کارها رو انجام داد.

مثلا فرض کن که می خوای یه شخصیت خیلی پَست رو توی فیلم معرفی کنی. تو می تونی به شیوه های مختلف این کار رو انجام بدی. یکی از راه های معرفی و تکرار حضور اون شخصیت توی فیلم لایت موتیف ها هستن.

لایت موتیف یعنی یه قطعه صدای کوتاه که برای اون شخصیت ساخته می شه و هر بار که کارگردان می خواد اون شخصیت رو نشون بده، اون قطعه صدا هم پخش می شه. اینجوری ما هر بار که اون صدا رو می شنویم، می ترسیم، چون قراره اون شخصیت خبیث رو ببینیم!

در ضمن بهتره با صدا آشنا باشی چون شاید دوستات هم بخوان فیلم بسازن و کسی رو نداشته باشن برای کمک کردن توی بخش صدا! اینجوری تو می تونی توی فیلمهای زیادی حضور داشته باشی و تجربه های بسیار زیادی رو کسب کنی. پس مطمئن باش هر کاری که توی مبانی کارگردانی یاد می گیری، یه روزی به دردت می خوره!

مبانی کارگردانی
13. تدوین
تدوین یعنی زمانی که تو می خوای همه تیکه های فیلمی که ضبط کردی رو به هم دیگه بچسبونی. حتما با خودت می گی که اگه فقط همینه که خودمم می تونم اینکار رو انجام بدم.

اما تدوین کردن فیلم خیلی فراتر از اینه که فقط تکه های فیلم رو به هم بچسبونی. خیلی وقت ها توی مرحله تدوین داستان فیلم و نحوه روایت فیلم هم تغییر می کنه. پس به این دقت کن که توی تدوین همه چیز سر و سامان پیدا می کنه. تکه های فیلم کنار هم جمع می شن و فیلم سر و شکل خودش رو پیدا می کنه.

پس توی این مرحله مبانی کارگردانی باید کمی با تدوین آشنا بشی. باید یاد بگیری که مرحله تدوین یکی از مراحل خیلی حساس فیلمسازی هست که بعضی وقت ها سر و شکل فیلمت رو تغییر می ده. اگه تدوینگر کارش رو بلد باشه، فیلمت کیفیت روایی و بصری خیلی بهتری پیدا می کنه.

کیفیت روایی یعنی روایت و نحوه داستانگویی فیلم خیلی بهتر می شه و کیفیت بصری، یعنی فیلم خیلی زیباتر و خوش آب و رنگ تر می شه! البته زیباتر یعنی هر چیزی که کارگردان می خواد خیلی بهتر نشون داده می شه و رنگ و نورها هم اصلاح می شن.

پس نتیجه می گیریم که مبانی کارگردانی یعنی یه فرمول قدم به قدم که تو با این فرمول بتونی فیلمت رو بسازی! پس همه این مراحل رو به ترتیب و مو به مو یاد بگیر، این نقطه شروع آموزش کارگردانی سینماست. اگه واقعا برای آموزش کارگردانی مصمم هستی و می خوای یه بار برای همیشه شروع کنی

“تمامی محتوا مندرج در سایت متعلق به رسانه ریتم آهنگ می باشد و هرگونه کپی برداری با ذکر منبع بلامانع است.”