ریتم آهنگ

خط نسخ و تمدن اسلامی

خط نسخ و تمدن اسلامی

خط نسخ از خطوط مستدیر و قوسی است که ریشه ی آن به قبل از اسلام باز میگردد. خط نسخ در آغاز خطی بود همپایه ی خط کوفی، ولی به صورت نسخ ناقص که به خط نسخی قدیم معروف بوده است. این خط در قدیم برای نامه نگاری و نوشته های عادی مورد استفاده قرار می گرفت. نامه های پیامبر اکرم (ص) به پادشاهان و فرمانروایان به خط نسخی قدیم نوشته شده است.
ابن مقله با دانشی که از خط و خوش نویسی داشت، اصلاحاتی در خط پدید آورد و اقلام سته را هندسی و وضع نمود و آن را برای کتابت قرآن شایسته ساخت. ابن بواب و یاقوت مستعصمی در به کمال رساندن خط نسخ نقش بسزایی را ایفا نمودند. پس از رواج خط نسخ در ایران، مورد قبول خوش نویسان جهان اسلام واقع شد و در تمام بلاد اسلامی مورد استفاده قرار گرفت و تاکنون باقی است. میرزا احمد نی ریزی شیوه ای در نسخ پدید آورد که به نسخ ایرانی یا نسخ نی ریزی معروف شده است.

سیر تحولات خط نسخ و نقش آن در فرهنگ و تمدن اسلامی

خط عربی- زبان عربی به گروه خطوط الفبای سامی تعلق دارد. امروزه همه ی پژوهشگران معتقدند که خط عربی شمالی که بر دیگر خطوط پیشی جسته و ویژه ی نگارش قرآن مجید گردیده است، به میزان قابل توجهی با خط نبطی ارتباط دارد، که این خط نیز از خط آرامی نشأت گرفته است. الفبای قدیم به الفبای نبطی نزدیک است و این همان الفبایی است که دو نوع خط متمایز کوفی و نسخ را در میان عرب حجاز به وجود آورد. قدیمی ترین آثاری که به خط کوفی و زبان عربی موجود است، دو کتیبه: یکی به سه زبان یونانی، سریانی و عربی در یمن است و تاریخ 512 م. دارد و دیگر کتیبه ای است به دو زبان یونانی و عربی، که در یک معبد مسیحی در حرّان واقع است؛ شباهت زیادی که این خط عربی با ترکیب خط نبطی و سریانی دارد، معلوم می سازد که خطوط عربی ابتدایی باید از آن دو خط (نبطی و سریانی) اقتباس شده باشد.
پس از آن که خط عربی به تدریج رواج پیدا کرد، کتابت مصحف ها و کتاب ها و نامه ها و غیره، فقط به دو خط کوفی و نسخ انحصار داشت. یاسین حمید سفادی آورده است که خط عربی از کتیبه های نبطی مکشوفه از النَّماره، زَبد، حرّان واُم الجمال اقتباس شده است، وی می گوید:«از کتیبه های مکشوفه در اُم الجمال، کتیبه ای است مربوط به قرن ششم میلادی، که اقتباس خط عربی را از خط نبطی اثبات می کند و تکامل مشخص اَشکال مختلف خط عربی را نشان می دهد. این اَشکال مشخص، از خطی نشات می گیرد که خط عربی شمالی نامیده می شود. این خط ابتدا در شمال شرقی عربستان کاربرد داشته است؛ به ویژه در قرن پنجم میلادی به وسیله ی قبایل عربی ساکن در سرزمین های حیره و انبار رونق گرفت و از آن جا خط عربی در حدود اواخر قرن پنجم و اوایل قرن ششم میلادی در سرزمین حجاز در غرب عربستان، گسترش یافت. مشهور است که بُشربن عبدالملک این خط را با کمک حرب بن امیّه به مکه معرفی کرد. حرب کسی است که به این خط و شهرتش درمیان اشراف قریش و قبیله ی پیامبر اسلام (ص) اعتبار و احترام بخشید. پس از به کارگیری خط عربی شمالی در مکه، نگارش خط در مدینه گسترش یافت. در مدینه قبایلی چون اوس، خزرج وثقیف، طبق روال گذشته هنر نوشتن و کتابت را با علاقه در پیش گرفتند. یکی از کاتبان مدینه «زیدبن ثابت» بود که شهرت والایی یافت و مشهورترین کاتب پیامبر اسلام (ص) گردید.»
ابن الندیم می گوید: نخستین خط عربی خط مکی است، پس از آن خط مدنی، و بعد خط بصری و سپس خط کوفی
خط جزم- بلاذری، جهشیاری، صولی و ابن ندیم گفته اند که خط از انبار به حیره و از حیره به حجاز رفته است. بعد از معاشرت اعراب با مردم حیره و بنای شهر کوفه درجنب حیره، از خط نبطی خطی به وجود آمد که آن را جزم خوانده اند. نام گذاری «جزم» از آن جهت است که «مَرامر بن مُره» آن را از مسند گرفت و چون از خط مسند جدا و بریده شد، آن را جزم (به معنی قطع) خوانده اند. خط جزم که از قدیمی ترین خط های عربی به شمار می رود، خط مردم حجاز بوده است. این خط، خطی زاویه دار و مستقیم بوده و تناسبات برابر حروفش بدون شک بر تحولات و توسعه ی خط کوفی که چندی بعد به وجود آمد، تأثیر گذاشت. خط جزم در اواخر قرن پنجم و اوایل قرن شمشم میلادی در حیره و انبار کاربرد وسیعی داشت هم چنان به گسترش و توسعه ی خود ادامه داد و به تدریج به خط رایج اعراب تبدیل شد؛ تا این که با ظهور اسلام، مقام و شأن خطی مقدس را به خود گرفت و خداوند آن را برای رساندن پیام الهی به انسان برگزید و برای کتابت قرآن مجید شایسته ساخت و سپس مورد استفاده ی کاتبان قرآن قرار گرفت.
خطوط منشعب شده ازخط جزم، هر یک به نامی که منسوب به محلشان بود معروف شدند. همانند خط انباری به انبار، خط حیری به حیره، خط مکی به مکه و خط مدنی به مدینه. این اسامی گوناگون که با نمونه های مشابهی که در مدینه شناسایی شدند مانند خطوط: مدور، مثلث و تئم (توام با جفتی که ترکیبی از هر دو نمونه مثلی و مدور است)، مطابقت دارند. از این سه نوع تنها دوسبک نگارش با خصوصیات منحصر به فرد خود حفظ شد، یکی خط مقوّر و دیگری خط مبسوط یا زاویه دار که دارای سرکش های مستقیم و ضخیم بود. این دو ویژگی بر تحولات خطوط اولیه مکی و مدنی تأثیرگذاشت و منجربه شکل گیری چند نوع سبک نگارش گردید که مهم ترین آن ها خط مائل (مایل و مورب)، خط مشق (مطول) و خط نسخی قدیم بودند. همزمان با شکل گیری خط کوفی در کوفه، این سه سبک نگارش در حجاز رایج بود و تا پس از اصلاحات اساسی که در خط عربی در آن جا به وجود آمد، دوام یافتند. از خطوط مشق و نسخی پس از پیشرفت های قابل توجه آن ها استفاده می شد، اما کاربرد خط مایل منسوخ شد و خط کوفی معقلی (بنایی) جایگزین آن گردید. خطوط مکی و مدنی را «خط حجازی» نامیده اند.
خط مقوّر

خط مقّور (لیّن) از خطوط مستدیر قوسی است که حروف آن مایل به انحناء بوده و دارای دور و استداره است. این خط برخلاف خط مبسوط نرم و روان نگاشته می شد و سرعت گردش قلم در آن بیشتر است. خط مقوّر خطی است شکسته و سهل که برای مکاتبات و مراسلات مورد استفاده قرار می گرفت. خط مقور را «نسخ حجازی» یا «نسخی قدیم» نام نهاده اند.
خط مبسوط (زاویه دار)

سابقه ی تاریخی خط مبسوط به قبل از بنیاد شهر کوفه و به شهرهای حیره و انبار می رسد. خط مبسوط خطی است مایل به تربیع که سطوح آن دارای زاویا و سرکش های مستقیم است. حروف این خط با اضلاع عمودی به چپ و راست، با زاویه ی معین به صورت سخت و خشک نوشته می شود. خط مبسوط خطی است مستقیم که اصل و ریشه سایر اقلام عربی به شمار می رود. این خط، ابتدا برای نوشتن مصاحف به کار میرفت. نوع ساده ی خط مبسوط خط معقلی می باشد.
خط وکتابت درصدر اسلام- سال ها قبل از اسلام، مکه مرکز تجارت و بازرگانی و احیاناً کانون ادبی بود، و در آن جا تنی چند از مردم با سواد بودند. هم زمان با حیات رسول خدا (ص) و نیز نبوّت ایشان، عده ای در مکه خواندن و نوشتن می دانستند. پیامبراکرم (ص) خود نخستین مروج خط و کتابت در تاریخ اسلام بوده اند. ایشان پس از پیروزی در جنگ بدر که هفتاد نفر از مشرکان اسیر شده بودند، فرمود: اُسرایی که با سواد هستند، چنان که هر یک به ده کودک مسلمان خواندن و نوشتن بیاموزد، می تواند آزاد شود. پس از هجرت پیامبر اسلام (ص) به مدینه، متجاوز از ده نفر خواندن و نوشتن می دانستند، که بیشتر آن ها با خط نسخی قدیم (حجازی) می نوشتند. پیامبراکرم (ص) زیدبن ثابت را در مدینه مأمور فراگرفتن خط یهودیان نمود تا وقتی آنان نامه ای به آن حضرت می نویسند، زید می تواند آن ها را برای رسول خدا بخواند. زیدبن ثابت ظرف پانزده روز این خط (سطرنجیلی) را فرا گرفت و در آن مهارت پیدا کرد. چون خط سطر نجیلی گونه ای از خط سریانی است، نوشته اند که زید بن ثابت خط سریانی نیز می دانست. با این شواهد تاریخی می توان گفت که مکه سابقه ی بیشتری نسبت به مدینه در خط و کتابت داشته است. در صدر اسلام تازیان دو گونه خط می نوشتند: یکی خط نسخی برای نامه نگاری و نوشته های عادی و گاهی برای نگارش قرآن، و دیگری خط کوفی که بیشتر برای کتابت قرآن از آن استفاده می شد.
نامه های پیامبر- رسول خدا (ص) در روزی واحد در ماه محرم سال هفتم از هجرت، فرستادگان خود را با نامه هایی به سوی پادشاهان و فرمان روایان جهان روانه فرمودند و آنان را به اسلام دعوت نمودند. این پادشاهان و امرا عبارت بودند از: هرقل قیصر روم، کسری (خسروپرویز) پادشاه ایران، نجاشی پادشاه حبشه، مُقَوقَس فرمانروای قبط، منذرین ساوی امیربحرین، حارثبن ابی شمرالغسانی امیر شام، هوذه بن علیا الحنفی فرمانروای یمامه، جِیفَر و عبد فرزندان جُلندی در عمان و یمن. این نامه ها توسط کاتبان مخصوص به خط مبسوط و نسخی قدیم نگاشته شده اند.
سیرتحول خط نسخ

خط نسخ در آغاز خطی بود هم پایه ی خط کوفی ولی به صورت نسخ ناقص که به خط «نسخی قدیم» یا «نسخ حجازی» معروف بود. پس از رونق یافتن خط کوفی، این خط بیشتر در تحریرنامه و مکاتبات فوری معمول بد. خط نسخ در ابتدا به قلم نُسَخ (1) معروف بود و برای نوشتن نُسَخ مختلف به کار می رفت. درباره ی سابقه و پیدایش خط نسخ در منابع مختلف چنین آمده است:
1. خط لَیّن که استداره در آن بیشتر و سرعت گردش قلم در آن زیادتر است به نام «نسخی» یا «نسخ حجازی» معروف بوده است. نامه هایی به خط نسخی بر روی کاغذ بردی «پاپیروس» موجود است که تاریخ آن ها اندکی بعد از بنای شهر کوفه است، و نمی تواند از خط کوفی مشتق شده باشد، بلکه سابقه ی بیشتری دارد. قدیمی ترین نمونه ی خط نسخی قدیم، نامه هایی است که در مصورالخط العربی و بدائع الخط العربی آمده است.
2. قلقشندی خط نسخی را که مربوط به دویست سال قبل از این مقله بوده و آن را به رسم و شیوه ی نسخ متطّور از کوفی می نوشتند، دیده است.(2)
3. قلم اسلامی از آغاز همان قلم نبطی بوده که آن را «النسخی» و «الدّراج» یا «نسخ دارج» می نامیدند، و عرب این قلم را مستقیماً از خط نبطی متأخر گرفته بود.(3)
4. جرجی زیدان معتقد است، خط نسخ از خط نبطی استخراج شده نه از کوفی، وی می گوید که خط نبطی یا نسخ به همان شکل در میان مردم و برای تحریرات ساده و غیررسمی معمول بوده، تا آن که ابن مقله خط نسخ را به صورت نیکویی درآورد و آن را جزء خطوط رسمی دولت قرار داد.(4)
5.قلم نسخ ماخوذ از جلیل یا طومار است.(5)
واضع خط نسخ

برخی از مؤلفین در رساله و کتاب خود، واضع خط نسخ را ابن مقله دانسته اند و آورده اند:
1. عبدالله صیرفی در رساله ی اصول خطوط سته، وضع خط نسخ را به ابن مقله نسبت می دهد.(6)
2. مجنون رفیقی هروی:«ابن مقله باریک ثلث را نسخ گفت که ناسخ خط ها است، چه اکثر کتابت ها به آن است.» (7)
3. درویش محمد بخاری:«بیشتر قرآن و حدیث، و اکثر کتب را به خط نسخ نوشته اند و می نویسند، گویا چنان است که او ناسخ خط های دیگر است و خط های دیگر را ترک کرده اند و بدین التفات نموده اند.» (8)
4. مولانا غلام محمد هفت قلمی دهلوی:«نسخ را از آن سبب نسخ گویند که در بلاد عرب بیشتر کتب را بدان می نویسند پس گویی چنان است که دیگر خط ها را ترک کرده اند و بدین اکتفا کرده، پس ناسخ دیگر خط ها است» (9).
خط نسخ از لحاظ سطح و دور تابع خط ثلث است و از این جهت آن را نسخ گفته اند که جمیع خطوط را نسخ کرد و کتابت قرآن مجید منحصر به این خط شد.
از نمونه ی خطوط نسخ بدست آمده در قرون اولیه ی هجری قمری، معلوم می شود که این خط در اوایل اسلام به صورت نسخ ناقص معمول و متداول بوده است. پس از اسلام خط کوفی برای کتابت قرآن معمول بود و خط نسخ در مکاتبات رسمی مورد استفاده قرار می گرفت و ابن مقله اصلاحات عمده ای در نسخ اولیه به عمل آورد و آن را برای کتابت قرآن شایسته و منقح ساخت. خط نسخ انواع مختلفی دارد که در پایان همین بخش به آن ها می پردازیم.
خط نسخ از اواخر قرن سوم و آغاز قرن چهارم هجری قمری از زمان ابن مقله به بعد با مقیاس ها و قواعدی که او وضع کرد و با هندسی کردن آنها، دوره ی ابتدایی پیشین را طی کرد و به مرحله ی پیشرفت و زیبایی رسید چنان که برای نوشتن قرآن ها و ادعیه و کتب مذهبی از آن استفاده می شد.
ابن مقله با دانشی که از علوم هندسه داشت، اندازه و قیاس حروف الفبا را بر مبنای دایره و نقطه ی لوزی بنا نهاد، و با ابداع اقلام سته درسال (310 ه. ق)، خوش نویسی اسلامی را در ایران و کشورهای اسلامی پایه گذاری نمود وبانی یکی از مهم ترین تحولات خوش نویسی گردید. وی رساله ی«علم الخط و القلم» را درباره ی اصول و قواعد خوش نویسی تألیف کرد.
در خط نسخ رعایت نسبت (یکسانی و تعادل اندازه ی حروف متشابه و هم شکل) که یکی از قواعد مهم خوش نویسی است، سبب زیبایی خط می شود. به علاوه خط نسخ خطی است کامل، معتدل و منظم و واضح، به همین سبب در خواندن حروف و کلمات آن هیچ اشتباه و دشواری پیش نمی آید، خصوصاً وقتی که با حرکات و اعراب همراه باشد. ویژگی دیگر خط نسخ اعتدال است، این اعتدال در اشکال و صُور مبسوط و متسدیر آن (که حدود نیمی سطح و نیمی دور، و در آن سطح بر دور فزونی دارد) و نیز در حرکات قلم و گردش نرم آن بارز و محسوس است. حروف و کلمات در خط نسخ چندان درشت نیست و در آن اعتدال رعایت می شود. از این رو زیبایی خط نسخ در قلم معتدل بیشتر جلوه گرمی شود.
در قرن پنجم هجری قمری علیین هلال معروف به «ابن بواب»، با استفاده از نبوغ و استعداد هنری اش، زیبایی و ظرافت را به توازن و هماهنگی هندسی حروف ابن مقله افزود، و اصلاحات عمده ای در اقلام ستّه پدید آورد و آن ها را زیبا و استوار گردانید. ابن بواب با وضع قواعدی مانند سطح، دور و تناسب، پایه ی خط نسخ را به حد اعلی رسانید. شیوه ی خوش نویسی ابن بواب تا زمانی که شیوه و روش یاقوت مستعصمی معمول گردید، رواج داشت. خوش نویسانی که تا چند قرن پس از ابن بواب، شیوه و روش او را دنبال کردند، بر روی آثاری که خلق می کردند، طریقه ابن بواب می نوشتند. یکی از خوش نویسانی که روش ابن بواب را پیش گرفت و خط ثلث و نسخ را به کمال رسانید، یاقوت مستعصمی بود. پس از یاقوت مستعصمی شیوه ی او و شاگردانش در اقلام ستّه مدت ها رایج و مقبول بود و مهم ترین شاگردان و مروجان شیوه ی وی ایرانی بودند و در پیشرفت هنر خوش نویسی خصوصاً اقلام سته سهم بسزایی داشتند. چنان که در قرون هشتم و نهم و دهم هجری قمری، خراسان و فارس و آذربایجان از مهم ترین مراکز خوش نویسی و جایگاه استادان بزرگ خط نسخ به شمار میرفت. در اواخر عهد صفویه، در عهد شاه سلطان حسین صفوی (1135-1105 ه. ق) میرزا احمد نی ریزی پا به عرصه ی وجود گذاشت و در خط نسخ شیوه ای پدید آورد که همان خط نسخ ایرانی است و تا امروز در ایران مقبول و معمول است. وی بزرگترین نسخ نویس ایرانی است ک او را هم طراز و هم ردیف میرعماد در خط نستعلیق می دانند.
در نظر ایرانیان چهار نفر در چهار خط بی نظیر و بی بدیل هستند: در ثلث بایسنغرمیرزا، در نستعلیق میرعماد، در نسخ میرزا احمد نی ریزی و در شکسته درویش عبدالمجید طالقانی، که آن ها را ارکان اربعه ی خط دانسته اند.
نقش خط نسخ در فرهنگ و تمدن اسلامی

یاقوت مستعصمی به همراه شش شاگرد برجسته اش در اقلام سته را«استادان سبعه» گفته اند که نام آن ها در کتب و رسالات مختلف با اندکی اختلاف بیان شده است. بنابر وجه صواب می توان استادان سبعه را بدین گونه برشمرد: یاقوت مستعصمی، ارغون بن عبدالله کاملی، یوسف مشهدی، شیخ احمد سهروردی، مبارک شاهین قطب «زرینقلم»، نصرالله طبیب و سید حیدر گنده نویس.
یاقوت مستعصمی که تتبع خط ابن بواب نمود، با ابداع روش جدید در قط قلم، و با ابتکار و خلاقیت خود توانست به اقلام سته بعد تازه و جدیدی از ظرافت و زیبایی بدهد، و آن ها را به اوج زیبایی و کمال برساند. مورخین و تذکره نویسان، یاقوت را به کثرت آثار و کتابت قرآن ستوده اند به گونه ای که گفته اند وی 1001 مصحف نوشته است . او هر روز دو جزء قرآن کتابت می نمود و هر ماه دو مصحف می نوشت، به نحوی که سیصد و شصت و چهارمین قرآن وی دیده شده است. وی همچنین هر روز 70 نفر را سرمشق می داد. جامی درباره ی یاقوت گفته است:
شد نسخ خط یاقوت، اکنون همه رعنایان
تعلیم خط از لعلت، گیرند به مکتب ها

و شاعری دیگر خط یاقوت را این گونه تحسین می کند:

خط یاقوت را آن ها که دیدند
از آن سطری به یاقوتی خریدند

اگر یاقوت این خط را بدیدی
از این حرفی به یاقوتی خریدی 

شاگردان سرآمد یاقوت و شجره ی خوش نویسان پس از آن ها در تکمیل و ترویج و زیبایی و شیوایی اقلام ستّه کوشیدند، و هر یک در نگارش قرآن، و زیباتر شدن خطوط رایج خصوصاً خط نسخ تلاش وافری داشتند به نحوی که هر یک از آنها قرآن های زیادی را کتابت نمودند، همچنین می توان گفت کتابت کلام الله مجید، بیش ترین سهم را در ترویج و زیبایی خوش نویسی و نیز در فرهنگ و تمدن اسلامی در جهان اسلام ایفا نمودند. آثار باقی مانده ی خوش نویسان پس از یاقوت که در موزه ها و کتابخانه ها محفوظ است، به همراه آن بخش از آثارشان که در تذکره ها و تواریخ و کتب خطی ثبت شده، نشان می دهد که هر یک از این استادان چه تعداد قرآن کتابت نموده اند. در این جا نام برخی از آنان به همراه تعداد قرآن هایی که کتابت نموده اند از نظرتان می گذرد:
1. ارغون بن عبدالله کاملی، 29 جلد قرآن کتابت نموده است.
2. شیخ احمد سهروردی، 33 جلد قرآن کتابت نموده است.
3. مبارک شاه بن قطب «زرین قلم»، 44 جلد قرآن کتابت نموده است.
4. عبدالله صیرفی، 36 جلد قرآن کتابت نموده است.
5. پیریحیی جمالی صوفی، چندین جلد قرآن کتابت نموده که نمونه های آن در موزه ی پارس شیراز و موزه ی آثار اسلامی ترکیه موجود است.
6. پیر محمد صوفی بخاری، 44 جلد قرآن کتابت نموده است وی 849 مصحف نیز به صورت جزء قرآن نوشته است.
7. نصرالله قندهاری، 25 جلد قرآن کتابت نموده است.

و خوش نویسان دیگری که هر کدام، یک یا چند جلد قرآن کتابت نموده اند و آثارشان در کتابخانه ها و موزه های ایران و جهان است.
خانم آنه ماری شیمل در کتاب خوش نویسی و فرهنگ اسلامی حکایتی از یکی از خوش نویسان اوایل قرن ششم هجری قمری به نقل از یاسین حمید سفادی صاحب کتاب خوش نویسی اسلامی بدین گونه بیان می کند: حسن بن علیبن اللعیبه (متوفی در 587 ه. ق) خوش نویسی بود که 163 جلد مصحف نوشت و گفته اند که پس از ابن بواب کسی خوش تر از وی ننوشت، ابن لعیبیه می گوید:
روزی در هوای سرد و ابری برای سلطان صلاح الدین ایوبی قرآنی می نوشتم، در کنار منقلی از آتش قرار داشت، لیقه مرکب دان سخت شده بود وآبی در دسترس نداشتم که درون آن بریزم، اما ابریقی شراب کنارم بود، که از آن قدری در دوات ریختم، آن گاه بدان مرکب صفحه ای از قرآن را نوشتم و آن را در کنار منقل آتش گذاشتم تا خشک شود، جرقه ای زد و در آن صفحه گرفت و تمامی نوشته ها، بی آن که چیزی از آن بماند بسوخت، سراپایم را ترس فرا گرفت، برخاستم و دوات و قلم برداشتم، مرکب تازه در آن ریختم و از خداوند بخشایش طلبیدم.
و حکایتی دیگر: در تذکره خط و خطاطان آمده است،عالم مشهور، عبدالرحمن ابوالفرج بن جوزی بغدادی (متوفی در 597 ه. ق) که حس خط را با واسطه از ابن ابواب فرا گرفته بود، احادیث نبوی را کتابت می کرد. وی تراشه های قلمش را جمع کرده بود تا در روز وفاتش برای غسل دادنش، به جای هیزم از آن تراشه ها استفاده کنند. و گفته اند پس از آن که آب به اندازه ی کافی گرم شد، هنوز هم تراشه های قلم باقی مانده بود.
از قرن هفتم هجری قمری این رسم بین خوش نویسانی که کتابت قرآن می کردند، رایج شد و آنان تراشه های قلمشان را جمع آوری می کردند تا، پس از مرگ با تراشه های قلم ها، آب گرم لازم را برای غسل دادن آن ها مهیا کنند (12).
یکی از خوش نویسان دولت عثمانی، سیصد و چهارمین نسخ از سیصد و ششمین قرآن کتابت یافته خویش را به محمد رشاد از سلاطین عثمانی (1918-1909 م). تقدیم کرد و او همه ی تراشه ها و چوب های قلم هایی که با آن ها به کتابت قرآن پرداخته بود، گردآوری کرد، و خواست تا پس از مرگش آب لازم برای غسل دادن وی را با این چوب ها گرم کنند.(13)
این استادان که اکثراً ایرانی بوده اند شاگردان بسیاری تعلیم دادند که هر یک استادی چیره دست به شمار می آیند.

استادان برجسته ی خط نسخ (قرون چهارم تا نهم هجری قمری)

ابن مقله بیضاوی شیرازی، ابوعبدالله حسن بن علی (برادر ابن مقله)، اسماعیل بن حماد جوهری فارابی (متوفی در 393 ه. ق)، علی بن هلال «ابن بواب»، محمدبن اسماعیل بغدادی، ابواسحاق ابراهیم بن هلال صابی، شمس المعانی قابوس بن وشمگیر (متوفی در 398 ه. ق)، احمد بن حسین غفاری ادیب، حسن بن علی معروف به ناهوج، علی بن یوسف قفطی،

 

خط نسخ از آغاز پیدایش در تمام کشورهای اسلامی مورد توجه و اهمیت قرار داشته و بیشتر برای کتابت کلام الله به کار می رفته است. انواع خط نسخ که از قدیم رواج داشته عبارتند از: نسخی قدیم (نسخ حجازی)، نسخ الفضاح، نسخ عثمانی (نسخ یاقوتی)، نسخ ایرانی (نسخ نی ریزی)، نسخ بغدادی (جدید)، نسخ الحدیث و نسخ چاپی.
خط نسخی قدیم (نسخ حجازی)- خط عربی در آغاز به دو صورت نگاشته می شد، یکی خط مقور یا لین که خطی مستدیر و انحناء دار بوده و نرم و روان نوشته می شد، دیگری خط مبسوط که زوایای مستقیم داشته است. خط مقور که استداره در آن بیشتر است و سرعت گردش قلم در آن زیادتر می باشد به خط نسخی قدیم معروف بوده است. خط نسخی قدیم مشتق از کوفی نیست، چرا که نامه هایی که با این خط روی کاغذ بردی (پاپیروس) نوشته شده، و نمونه های آن در موزه های مصر و عمان موجود است، و در مصور الخط العربی و بدائع الخط العربی و تاریخ الخط العربی و آدابه به چاپ رسیده است، تاریخ آن اندکی بعد از بنای شهر کوفه است و نمی تواند در این مدت کم از آن مشتق شده باشد. قدیمی ترین نمونه ی این خط مربوط به سال (22 هجری قمری) است که از سوی یکی از اعمال عمرو بن عاص برای «اهناسیه» در مصر صادر شده و به عربی و یونانی می باشد. از نامه های به دست آمده به خط نسخی قدیم، روشن می گردد که عرب با این نوع خط تا اواخر قرن دوم هجری قمری نامه نگاری می کرده است. خط نسخی قدیم را نسخ حجازی، نسخ کهن، نسخ ناقص، نسخی و نسخ الدارج نیز نام نهاده اند. لازم به ذکر است که خط نسخی قدیم قرن اول هجری قمری، شباهت زیادی به خط تعلیق داشته است.
قلم نسخ الفضّاح

کلمه ی فضاح به معنی بسیار هویدا و آشکار می باشد. محمدبن حسن طیبی این صفت را به خط نسخ داده و آن را قلم نسخ الفضاح نامیده است. شاید به خاطر این است که این خط از اقلام منثور و حواشی که ریز نوشته می شدند، واضح تر و آشکارتر بوده است. طیبی نمونه ای از این خط را نوشته و آن را در کتاب خود «جامع محاسن کتابه الکتاب و نزهه اولی البصائر و الالباب» آورده و از آن به عنوان یکی از خطوط «طریقه ابن بواب» نام برده است.
خط نسخ عثمانی (نسخ یاقوتی)

پس از ابن بواب و پیروان او، با ظهور یاقوت مستعصمی فصل تازه ای در حس خط گشوده شد. درباره ی یاقوت گفته اند که وی خطوط را کامل ساخت و ریاست خط به او منتهی شد. یاقوت جمیع اصول خط را در این بیت آورده است:
اصول و ترکیب، کراس و نسبت
صعود و تشمیر، نزول و ارسال

و شاعری درباره ی حسن خط یاقوت گفته است:

بنازم شیوه ی تردسیت را
که خط بر چشمه ی کوثر نشاندی

کسی ننوشت بالاتر ز یاقوت
تو از یاقوت بالاتر نوشتی

یاقوت با ابداع روش جدید در قط محرف قلم (قط تند)، به اقلام سته ظرافت و زیبایی خاصی دارد و آن ها را به کمال مطلوب رساند، و شیوه ای پدید آورد که آن را «شیوه ی یاقوتی» نامیدند. این شیوه از نسخ در خوش نویسان دولت عثمانی وی نیز خوش نویسان کشورهای عربی متداول است.
ترکان دولت عثمانی (699-1311 ه. ق) به کتابت قرآن اهمیت فراوان می دادند. استادان خوش نویسی عصر عثمانی که به پیروی از یاقوت مستعصمی؛ شیوه و سبک او را دنبال کردند، در نگارش قرآن مجید سهم بسزایی داشتند و خود صاحب شیوه ای در خط نسخ شدند که به نسخ عثمانی یا نسخ ترکی مشهور گشت؛ حافظ عثمان از خوش نویسان بزرگ این شیوه است.

نسخ بغدادی

خط نسخ در بغداد توسط یاقوت مستعصمی و شاگردان و پیروان او انتشار و توسعه یافت و نسخ نویسان بغداد شیوه ی یاقوت معتصمی و شاگردان او را دنبال کردند و ابتدا نسخ شیوه ی عثمانی را هم چنان دنبال کردند. هاشم محمد البغدادی (که از شاگردان برجسته ی موسی عزمی «حامد الآمدی». ، از خوش نویسان برجسته ی ترکیه است) شیوه جدیدی در نسخ عثمانی پدید آورد که به نسخ بغدادی جدید و نسخ عربی معروف گردید.
خط نسخ ایرانی (نسخ نی ریزی)

میرزا احمد نی ریزی بزرگ ترین نسخ نویسی ایرانی است که او را همپایه ی میرعماد در خط نستعلیق دانسته اند. وی در نی ریز به دنیا آمد و در عهد شاه سلطان حسین صفوی (1135-1105 ه. ق) می زیسته است. نی ریزی ابتدا از آقا محمد صادق و سپس از آقا ابراهیم قمی تعلیم خط گرفت و از خطوط علاء الدین تبریزی هم مشق بسیار کرد. مورخین گفته اند. در مدت نیم قرن خوش نویسی 300 جلد و به روایتی 150 جلد قرآن کتابت نموده است، که 99 جلد قرآن و 77 صحیفه و بسیاری ادعیه و مرقعات دیگر به خط وی دیده شده است که در موزه ها و کتابخانه ها نگهداری می شوند. نی ریزی به خط نسخ، زیبایی و استحکام بخشید و واضع شیوه ی خاصی در این خط شد که به نسخ ایرانی یا (نسخ نی ریزی) معروف گردید. این شیوه از نسخ در ایران تاکنون باقی است و نسخ نویسان ایران از آن پیروی می کنند. در خط نسخ نی ریزی زاویه قط قلم میانه (متوسط) است. با دقت نظر در برخی از حروف نسخ نی ریزی، آثاری از خط نستعلیق در آن دیده می شود. عبدالصمد صمدی از استادان معاصر است که خط نسخ ایرانی را احیاء نموده اند.
خط نسخ الحدیث (15)

خط نسخ الحدیث از شیوه های جدید خط نسخ است که برخی از خوش نویسان عرب آن را کتابت می کنند. نمونه هایی از این خط به قلم جواد سبتی النجفی در کتاب وی، «الخط الزاهر الجلی» آمده است.
نسخ چاپی

حروف سربی برای ماشین های چاپ ملخی، ماشین تحریر و هم چنین نرم افزارهای رایانه با خط نسخ طراحی شده اند و کتب و نشریات با این نوع خط نسخ طبع و منتشر می گردند؛ لذا آن را نسخ چاپی یا نسخ روزنامه ای می گویند، نسخ چاپی را «نسخ میانه» نیز نام نهاده اند.
نتایج و بحث :

در این پژوهش به تاریخ پیدایش خط نسخ از آغاز پیدایش و شکل گیری و سیر تحولات آن قبل از اسلام تا دوران شکوفایی و رواج آن در بلاد اسلامی پرداخته شده است. بی شک نقش خوش نویسان ایرانی که در ابداع و تکمیل و ترویج آن کوشش های فراوانی ایفا نمودند، بی تأثیر نبوده است. هم چنین ذکر نام برخی از خوش نویسان برجسته ای که کاتب قرآن مجید بوده و در اشاعه ی فرهنگ و تمدن اسلامی تأثیر بسزایی داشته اند، آورده شده است.

نتیجه گیری

پیدایش خط نسخ و تکامل آن در اشاعه ی فرهنگ و تمدن اسلامی نقش بسزایی داشته است. خوش نویسان ایرانی که خود مبدع و مروج اقلام سته، به خصوص خط نسخ- که خط مقبول برای کتابت قرآن شناخته شد- بوده اند و در انتشار و تعلیم آن به خوش نویسان سایر کشورهای اسلامی، سهم مهمی داشته اند، از هیچ کوششی فروگذار نکردند و چه افتخاری از این بالاتر.

“تمامی محتوا مندرج در سایت متعلق به رسانه ریتم آهنگ می باشد و هرگونه کپی برداری با ذکر منبع بلامانع است.”